گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو - سجاد ریحانی؛ شانزده آذر همیشه یادآور آرمانهای جنبش دانشجویی بوده است هر چند عده ای کوشیده اند در برهه ای از زمان آن را تبدیل به سمبل وادادگی و وابستگی جنبش دانشجویی به جریانات سیاسی نمایند و از دل آن میتینگ های سیاسی خود را سامان دهند. زمان زیادی از ایامی که عده ای برای تامین خون جریان سیاسی خود دانشجویان را تشویق به اردوکشی های خیابانی میکردند نمی گذرد زمانی که دانشگاه مامنی برای هنجار شکنی ها شده بود و عده ای که بخشی از بدنه جنبش دانشجویی را به خود اختصاص داده بودند بستر ساز این هنجار شکنی ها.
یکی از آسیب های جدی جنبش دانشجویی وابستگی به جریانات سیاسی و گرفتار شدن در تور این جریانات می باشد. در این صورت جنبش دانشجویی هویت خود را از دست داده و مبدل به ابزاری می شود تا جریانات سیاسی به مطامع قدرت طلبانه خود دست یابند. در همین سیر نقش جنبش دانشجویی نه به عنوان قوه ی مولد که در مبدا تمام تحولات قرار داد بلکه به عنوان یک نیروی مبلغ که ترویج کننده ی افکار و تحلیل های دیکته شده است پنداشته شده و منتج به ابتذال و به انحراف کشاندن جنبش دانشجویی می گردد. وقتی جنبش دانشجویی وام دار و ابزار یک جریان سیاسی شد دیگر استقلال در تحلیل واستقلال در عمل را از دست می دهد و گرفتار خطای در تشخیص اولویت ها، تغییر دستگاه محاسباتی، از دست دادن اعتماد به نفس و عدم جسارت در تحلیل می شود. در بازه ای از زمان بخشی از جنبش دانشجویی دچار انحراف شد و مسیر را به غلط پیمود و بستر ساز فتنه هایی مانند فتنه ی 78 و همچنین در دست گرفتن جریان فکری توسط روشنفکران دگر اندیش شد. در مجموع برای برخی جریانات جنبش دانشجویی و مدیران دانشگاهی در این بازه که به اواخر دهه هفتاد واوایل دهه هشتاد باز می گردد نمی توان کارنامه قابل قبولی متصور بود.
در حال حاضر نیز احساس می شود تمایلاتی برای دچار نمودن جنبش دانشجویی و دانشگاه ها به نوعی نابسامانی وجود دارد. شاید بخشی از این نابسامانی به اشتراکات مدیریتی و زاویه ی نگاه مسئولین امروزین و دوران زوال جنبش دانشجویی (اواخر دهه هفتاد واوایل دهه هشتاد) بازگردد. شانزده آذر امسال گویای همین قضیه و تلاش برای به انحراف کشاندن مجدد جنبش دانشجویی و دانشگاه ها بود لذا نگاه درست به اتفاقات جنبش دانشجویی وجلوگیری از ابتذال آن بر همگان لازم است. برخی از این اتفاقات را می توان چنین برشمرد:
۱-دخالت اشخاص خارج از دانشگاه در برنامه های دانشگاه
در شانزده آذر و حتی قبلتر از آن نقش مسئولین شهری در حمایت و حتی در هدایت و مدیریت برنامه های داخل دانشگاه آشکار و عیان بود. آنچه در خوزستان و دانشگاه چمران اهواز گذشت نشان دهندهی نقش برجسته ی استاندار استان و دخالت مستقیم در برنامه های داخل دانشگاه بود. حضور برخی مسئولین استانداری خراسان رضوی در پای سخنان محکوم فتنه در دانشگاه را نیز می توان در زمره ی این رویکرد برشمرد. ورود در صدور یا عدم صدور مجوز به سخنرانان، تشویق تشکل های دانشجویی خود ساخته برای برگزاری برنامه های خاص، توجیه دانشجویان قبل از مراسم برای نحوه ی حضور در جلسات سخنرانی ها توسط برخی مسئولین، همه نشانه هایی از دخالت افراد خارج از دانشگاه در امور دانشگاه است.
۲- اجازه حضور به ساختار شکنان در دانشگاه ها
امسال صدور مجوز به عده ای که زمانی علیه انقلاب اسلامی، مردم و قانون کشور قیام کرده بودند در دانشگاه کشور بسیار مشخص بود. افراد متهم که دارای احکام قضایی بودند به راحتی ضمن دریافت مجوز در دانشگاه ها حضور یافتند و به ایراد نظرات شاذ خود پرداختند.
شانزده آذر امسال برخی دانشگاه ها مامنی برای حضور فعالان فتنه و براندازان انقلاب بود تا بتوانند در لوای دولت و در چتر حمایتی ایجاد شده برای آنها با آرامش به ترویج افکار مسموم خود در دانشگاه ها بپردازند. حتی شنیده شد در برخی دانشگاه ها به عناصر نهضت آزادی که نگاه امام خمینی(ره) در مورد آنان مشخص است، مجوز داده شده بود. جالب اینجاست که وقتی حضور چنین افرادی در دانشگاه مورد اعتراض دانشجویان انقلابی قرار می گیرد ایشان با بی مهری مورد عتاب و خطاب قرار میگیرند.
۳-حمایت و ایجاد تشکل های موسمی
گاهی اوقات برخی تشکل های موسمی با حمایت عده ای خارج از دانشگاه تشویق به برگزاری جلسات سخنرانی و برگزاری برنامه ها شده بودند. به هر حال با فعال شدن تنور انتخابات جریانات سیاسی تمایل دارند راه ارتباطی با دانشگاه ها برای خود هموار سازند، لذا به دنبال تشکل هایی هستند که بتوانند به راحتی در مسیر منویات آنان قرار گیرند پس ایجاد و تقویت آنان در دستور کار قرار میگیرد.
۴-محدود سازی تشکل های انقلابی
عدم صدور مجوز به برنامه های تشکل های انقلابی نیز در این ایام به چشم می خورد. از لغو سخنرانی دکتر زاکانی در دانشگاه های علوم تحقیقات و بسته شدن دفتر بسیج تا لغو برخی کرسی های آزاد اندیشی همگی نشان دهنده ی محدود سازی تشکل های انقلابی بود.
روند تعاملی با جریانات انقلابی نشان می دهد که از سوی برخی، تلاشی برای خشکاندن روحیه انقلابی و ایجاد سرخوردگی در آنان وجود دارد. استفاده از الفاظی مانند افراطی، تندرو، بی شناسنامه، بی سواد و یا حتی جلوگیری از اقدامات میدانی مانند عدم صدور مجوز برای تجمعات دانشجویی در موضوعات متعدد (مانند قضایای نیجریه، توهین های عربستان، حمایت از مردم عراق و...) همگی سندی بر این ادعا هستند.
۵-بازگرداندن تحجر فکری به دانشگاه ها
یکی از آسیب های جدی که چند صباحی بخشی از جنبش دانشجویی و دانشگاه ها را مشغول خود کرد، هیجان زدگی بود. در این شرایط عقلانیت و منطق تحت الشعاع فضای هیجانی قرار میکیرد. با همین نگاه بود که رهبر انقلاب اسلامی موضوع کرسی های آزاد اندیشی را به عنوان طرح تقویت فضای اندیشه ای در دانشگاه ها مطرح فرمودند. اما امروزه شاهد آنیم که عده ای بار دیگر تلاش می نمایند که فضای ملتهب و مشوش را به دانشگاه ها باز گردانند. این جریان با صدور مجوز برای برگزاری برنامه ها و سخنرانی هایی که بیشتر نشان دهنده ی تزریق سطحی اندیشی، التهاب آفرینی و غیر منطقی شدن دانشگاه می باشد، می کوشند تا دانشگاه را به باشگاه سیاسی تبدیل نمایند. افراد مسئله داری که در شانزده آذر تریبون های دانشگاه را در دست گرفتند در این طرح هدایت شده تعریف می شوند.
سجاد ریحانی- کارشناس ارشد مسائل سیاسی