گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو -عمید شجاعی، اعمال ناشايستی همچون روابط جنسی نامشروع، استعمال مواد مخدر و مشروبات الکلی، مهمانيهاي شبانه دانشجویی، رفتارهای خشونتآمیز و تعدد دانشجویان اخراجی، تعرضات جنسی و مشکلات اخلاقی و افزایش تمایلات به جنس موافق؛ همه گوشه ای از معضلاتی است که به صورت روزانه در تیتر اخبار و رسانه ها در داخلی در رابطه با دانشگاه ها و خوابگاه های دانشجویی در ممالک غربی و بیشتر دانشگاههای آمریکا میبیینیم و میشنویم. اما اگر به برخی خوابگاههای دانشجویی کشور نگاه کنیم به وضوح درخواهیم یافت که مع الاسف برخی از این رفتارهای غلط ندرتاً در حال شکلگیری در خوابگاههای دانشگاههای کشور است.
به عنوان نمونه میتوان نوجوان ۱۸ ساله ای را در نظر گرفت که با ماهواره و دیگر شبکههای اجتماعی موبایلی و هزاران کلیپ و عکس و فیلم، بمباران تبلیغاتی جنسی شده است؛ او تا زمانی که در کانون خانواده حضور دارد خود را محدود به رعایت ضوابطی میداند که عرف برای سلامت روحی و جسمی او وضع کرده اند. اما همین نوجوان زمانی که در کنکور در شهر دیگری قبول شده و به خوابگاه دانشجویی می رود، خود را فارغ از هرگونه قانونی خواهد یافت، قوانینی که برای سلامت او وضع شده بودند.
دکتر کیهان نیا در کتاب "جوانان و ازدواج " خود در رابطه با آزادی های نوجوان می نویسد: طرفداران دسته کنترل کردن نوجوان میگویند آزادی بیش از اندازه نوجوان موجب گمراهی آن می شود. فرزندان در سایه نظم و انضباط والدین بهتر رشد می کنند و وقتی به نظم عادت کردند در زندگی هم موفق ترند. در پاسخ به این دو گروه باید گفت: شخصی پرسید «کِدام درست است یا کُدام؟» پاسخ شنید «هیچکدام»! آزادی بیش از حد به همان اندازه خطرناک است که کنترل و مراقبت بیش از اندازه؛ پس اگر هردو راه غلط است چه راهی درست است؟ راه بینابین! یعنی نوجوان به همان اندازه ای که به آزادی و اختیار نیاز دارند، به همان میزان هم کنترل نوجوان ، راهنمایی و مراقبت از او واجب است."
مراقبتهایی از جنس مراقبت های خانواده که به هیچ وجه در خوابگاه های دانشجویی وجود ندارد، پس می توان گفت نوجوان در آزادی ای کامل قرار می گیرند و دیگر حد وحصری برای خود قائل نخواهند بود.
در این مواقع نوجوانان به چندین دسته تبدیل می شوند:
دسته اول: نوجوانانی که به شدت تحت تاثیر اعتقادات خانوادگی و قوانین و شیوه های تربیت صحیح خانواده قرار دارند و از این وضعیت بغرنج جان سالم بدر می برند.
دسته دوم: نوجوانانی هستند که با توجه به اعتدقادات خانوادگی آنان و کم رنگ بودن برخی عقاید در آنها، حداقل برای یک بار هم که شده به سوی این آسیب ها می رند و آنها را امتحان می کنند. این گروه پس از امتحان این آسیب ها یا همانند گروه اول می شوند و یا به گروه سوم می پیوندند.
و دسته سوم: نوجوانانی هستند که پایه های اعتقادی مناسببی ندارند و به سرعت از این آزادی ایجاد شده کمال سوء استفاده را انجام می دهند.
تبعات وجود و حضور نوجوانان دور از خانواده و در خوابگاههای دانشجویی باعث ایجاد مشکلات فراوانی می شود.
می دانیم که دوران نوجوانی یکی از بحرانی ترین دورانهایی است که فرد برای برقراری ارتباط با جنس مخالف به شدت علاقه دارد، پروین دایی پور روانشناس و محقق اجتماعی در این زمینه می گوید: "گرایش به جنس مخالف از پدیده های شایع دوره نوجوانی و از تغییرات دوران بلوغ است. در این دوره نوجوان از رابطه با جنس مخالف لذت می برد که کنشی طبیعی از مراحل رشد انسان است اما مشکل زمانی ایجاد می شود که بعضی از نوجوانان فراتر از سطح سن و تجربه خود وارد روابط جنسی می شوند.
وی در پاسخ به این سوال که "چرا باید در سنین بلوغ احساس عشق و مهرورزی در نوجوانان شکل بگیرد ،در صورتی که به طور طبیعی (تا سنین 20 تا 25سال) پختگی و تجربه لازم برای برقراری رابطه با جنس مخالف وجود ندارد" اظهار می دارد: این فاصله زمانی برای رشد نوجوان و رسیدن به پختگی و کمال در روابط اجتماعی لازم است. در سنین بلوغ نوجوان نگاه کنجکاوانه ای به جنس مخالف دارد و با شنیدن و نگاه کردن به اطراف تصویری ایده آل از همسر آینده خود در ذهن ایجاد می کند .در این فرآیند زمانی که نوجوان به سنین جوانی (پایان 20سال) می رسد از تجربه لازم برخوردار شده و می تواند روابط جدی با جنس مخالف برقرار کند.
وی ادامه می دهد:حدی از روابط دختر و پسر برای رشد به هنجار آنها لازم است مشکل اصلی این روابط آن است که تعدادی از نوجوانان (به طور تجربی20تا 30 درصد) زمانی که عاشق می شوند به خود اجازه می دهند روابط جدی با طرف مقابل برقرار کرده و وارد رابطه جنسی شوند.
دایی پور با بیان اینکه "دخالت های خارجی موجب تشدید آسیب های دوران بلوغ می شود"می گوید: نوجوانان در سنین بلوغ تحت فشار عاطفی و هیجانی زیادی قرار دارند و به دلیل تفاوت های فرهنگی و ارزشی بین والدین و فرزندان تحت فشارها و محدودیت های خارجی نیز قرار می گیرند در این دوره نوجوانان به طور طبیعی گرایش به مظاهر نو دارند و در مورد نوع ظاهر ، مدل مو و انتخاب پوشش با والدین خود اختلاف دارند. این نوع گرایشات طبیعی و از عوارض دوران بلوغ است که اگر والدین برخورد درستی با آن داشته باشند با گذشت زمان تعدیل می شود. متاسفانه به دلیل فشارها و محدودیت هایی که والدین بر فرزندان خود اعمال می کنند "تب دوره نوجوانی" در انها نهادینه شده و والدین و فرزندان وارد یک دوره طولانی لجاجت می شوند.
وی ادامه می دهد:خانواده ها اطلاع چندانی از شرایط دوران بلوغ ندارند و با ظهور علایم دوران بلوغ در فرزندان خود دچار ترس شده و از رفتارهای جنسی فرزندان خود واهمه دارند و به محدود سازی فرزندان خود می پردازند. این شرایط باعث می شود که تعارض بین والدین و فرزندان زیاد شده و نوجوان از لحاظ عاطفی تحت فشار شدیدی قرار گیرد. در این صورت برای ارضای نیاز های روانی خود به اجتماع کشیده می شود و با اولین ابراز محبت ها احساس "عاشق شدن" در او شکل می گیرد و فکر می کند کسی پیدا شده که او را می فهمد و تایید می کند.
این روانشناس با بیان اینکه "از دیگر عوارض عشق های دوران بلوغ رد و بدل شدن قول و قرار ازدواج بین دختر و پسر است" می افزاید: برخی از نوجوانان تحت تاثیر هیجانات روحی دوران بلوغ نسبت به هم متعهد شده و قول ازدواج می دهند اما در اکثر موارد پس از چند سال و با تعدیل هیجانات روحی به این نتیجه می رسند که تصمیم غلطی گرفته اند اما به دلیل قولی که به هم داده اند قادر به جدایی نبوده و مجبور به ازدواج می شوند. این احساس تعهد در دختران بیشتر دیده می شود در این حالت آنها فکر می کنند که در صورت پایان رابطه اگر طرف مقابل دچار مشکلی شود مسولیتش با آنها است و دچار عذاب وجدان می شوند.
دایی پور با بیان این که "بی تجربگی و سادگی نوجوانان در روابط اجتماعی مشکلاتی در زندگی آینده آنها ایجاد می کند" تصریح می کند : مدارک دوستی های دوران نوجوانی ، عکس ، نوشته و هدایایی که بین دختر و پسر رد و بدل می شود به عنوان تهدیدی برای زندگی آینده آنها مطرح است .برخی از نوجوانان با دوست خود عکس می گیرند و عکس های خانوادگی رد و بدل می کنند این عکس ها مورد سوء استفاده قرار گرفته و پس از جدایی وسیله باج خواهی یکی از طرفین (معمولا پسران) می شود. بسیاری از پسران و دخترانی که تجربه این دوستی ها را دارند پس از ازدواج خود همواره دغدغه و نگرانی فاش شدن روابط گذشته خود را دارند."
یکی از دانشجویان ترم اول که به تازگی برای گذراندن تعطیلات بین دو ترم به شهر خود بازگشته بود در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجو در کرمان، در رابطه تجربه ی حضور یک ترمی خود در خوابگاه های دانشجویی گفت: روز اول که شهر خودم رفتم پسری معقول بودم اما الان که با شما صحبت می کنم روند زندگی من عوض شده است.
وی ادامه میدهد: در این دوران کوتاه یک ترم دانشجویی انواع و اقسام بازی ها با کارت های قمار را یادگرفته ام و بازی می کنم. این دانشجو که از عقبه ی مذهبی ای در خانواده اش برخوردار است، در رابطه با مصرف مواد مخدر در این مدت نیز گفت: نه، من مصرف نکردم اما در اطاقمان بودند بچه ها که سیگار و قلیان کشیدن تفریح همه روزشان است.
وی ادامه داد: مصرف سیگار و قلیان در میان برخی بچه ها خیلی عادی و ساده است و هیچ مانعی برای عدم مصرف بچه ها وجود ندارد.
این دانشجو به بیداری های شبانه در خوابگاه ها اشاره کرد و گفت: ما در طول این یک ترم ؛ اکثریت شب ها را تا صبح بیدار بودیم و چون تمام کلاس هایمان طرف عصر برگزار می شود؛ زمانی که روز می شد تا ظهر می خوابیدیم و بعد برای خوردن نهار و رفتن به سرکلاس ها به دانشگاه می رفتیم؛ اما شب ها را کامل بیدار بودیم و یا رقص و آواز بود و یا بازی.
این دانشجو در پاسخ به اینکه چه رفتارهای نامعقولی در این مدت زمان که تاکنون در خانواده ی خود ندیده بودید را تجربه کردید؛ گفت: تقریبا تمام رفتارها و اخلاق ها در این مدت زمان برایم جدید بود و هیچ گونه تجربه ای در رابطه با نوع برخود با اینگونه رفتارها نمی دیدم، گاهی اوقات خود را کنار می کشیدم و گاهی برای کم نیارودن جلو بچه ها با آنان همراه می شدم.
وی ادامه داد: رفتارهای بچه ها خیلی عجیب و در نوع خود جالب بود؛ به عنوان مثال تاکنون ساعت 3 صبح نرقصیده بودیم و با سروصدای فراوان دیگر اطاقها و بچه ها را بیدار نکرده بودیم و یا اینکه ساعت ها پای بازی ننشسته بودم، و یا اینکه مدت های فراوانی در گروه تلگرامی همکلاسی ها به گفتگو با بچه ها نپرداخته بودم.
این دانشجو در پاسخ به سوال دیگری در رابطه با گروه های تلگرامی همکلاسی ها نیز گفت: این گروه را خودمان تشکیل دادیم و تمام ورودی های رشته ی خودمان را چه دختر و چه پسر در آن اضافه کردیم؛ البته هدف اصلی تبادل اطلاعات بود اما هر اتفاقی در این گروه ها می افتد غیر از تبادل اطلاعات درسی.