گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو - یادداشت دانشجویی*؛ پیروزی غیر قابل باور ترامپ اکثر کارشناسان را به تحلیل در خصوص جامعه شناسی سیاسی آمریکا و دلایل پیروزی ترامپ علی رغم نتایج متفاوت نظرسنجی ها برانگیخت اما یکی از مهمترین پرسش ها در این خصوص رویکرد احتمالی دولت جدید آمریکادر قبال ایران است؟ که در این باره می توان سناریوهای زیر را محتمل دانست:
1- زیر پا گذاشتن برجام و اتخاذ رویکرد نیمه سخت و خشن:
این سناریو مبتنی بر این گزاره است که تمام ظرفیت برجام در مدیریت رفتار ایران استفاده شده و به علت مدیریت مقام معظم رهبری ، برجام دیگر دارای کارآیی لازم برای تغییر رفتار ایران را ندارد. پیشروی های محور مقاومت در منطقه و بسط قدرت منطقه ای ایران و تهدید ناشی از آن برای رژیم صهیونیستی نیز نشان دهنده عدم کارآیی حداکثری برجام است. در این سناریو، زیر پا گذاشتن برجام با تقویت کشورهای عربی مخالف ایران(تشکیل ناتوی عربی) همراه خواهد بود که تضعیف ایران و محور مقاومت را هدف گذاری کرده است.
2- استفاده از ظرفیت برجام برای تشدید تحریم ها و جنگ شدید اقتصادی:
برجام به علت حفره ها و ایرادات بزرگی که به دقت توسط آمریکایی ها در دل آن کار گذاشته شده، از جمله وجود جملات و گزاره های مبهم و قابل تفسیر و البته تعهدات بدون تضمین اجرایی – که تاکنون نیز شاهد آن بودیم- قابلیت تبدیل به ابزار فشار بیشتر بر ایران و آغاز جنگ جدید اقتصادی در مقیاس بزرگ تر را دارد. تغییر دولت آمریکا هم بهانه های لازم و مشروعیت اخلاقی مورد نیاز برای طرف آمریکایی را فراهم نموده است.
3- همکاری با شبکه همکارنفوذ برای نجات غرب گرایان ایران:
در این سناریو با هماهنگی های پشت پرده دمکرات ها و جمهوری خواهان، شرایط برای تداوم وضعیت فعلی برجام فراهم شده و حتی تظاهر به گشایش های مقطعی را نیز می توان متصور بود. این سناریو ابتدا بر این حقیقت تاکید دارد که شکست برجام به معنای شکست پروژه نرمال سازی ایران و از دست رفتن قدرت سیاسی جریان غرب گرا در ایران و به محاق رفتن آن برای مدت طولانی است.
لذا برای هر کدام از سناریوهای فوق می توان علائمی را نشانه گذاری کرد و منطق آنها را مورد ارزیابی قرار داد تا بتوان فهمید که احتمالا کدام سناریو و نقشه توسط ترامپ و تیمش اعمال خواهد شد.
برای سناریوی اول در رفتار و سخنان ترامپ هم می توان نشانه هایی در تأیید آن و هم نشانه هایی در رد آن پیدا کرد ولی می توان گفت که ارزیابی تهدیدات و فرصت این سناریو برای آمریکا، احتمال تحقق آن را کم می کند.
علائم متعددی مؤید رخداد سناریوی دوم است. هم سخنان ترامپ و هم برنامه ریزی های مختلف در اتاق های فکر و کنگره آمریکا، احتمال تحقق آن را بالا می برد. از طرفی از منظر منطق سناریو می توان گفت که نظر عمده اتاق فکرهای آمریکا در هر دو جناح بر این است که تحریم ها توانسته اثرات قابل توجهی بر صحنه سیاسی و فرهنگی ایران به جا گذارد، لذا تداوم آن کارآیی زیادی در به زانو در آوردن ایران خواهد داشت.
سناریوی سوم که همراستا با آرزوی شبکه نفوذ و جریان غرب گرای ایران است، مبتنی بر لزوم نجات غرب گرایان ایرانی از شکست و میرایی برای تداوم پروژه تغییر در ایران است. در این باره پس از پیروزی ترامپ، تریتا پارسی - بنیانگذار و رئیس فعلی نایاک و مجری اصلی شبکه نفوذ در یادداشتی در فارن پالیسی گفته است: « از آنجایی که بسیاری از ایرانی ها انتظار داشتند شرایط اقتصادی بسیار سریع تر از این رشد پیدا کند. در شرایط حاضر ناامیدی از توافق در ایران بسیار گسترده است. این تهدیدی قابل توجه برای معامله است چرا که این نارضایتی، چشم انداز انتخاب مجدد رئیس جمهور حسن روحانی را در سال 2017 خراب خواهد کرد.» از این منظر، این سناریو واجد منطق قابل توجهی است و تحقق آن بستگی به رایزنی های پشت پرده و توافقات دو حزب در آمریکا دارد.
در انتها می توان گفت اینکه کدام سناریو توسط آمریکایی ها اتخاذ خواهد شد، دقیقاً مشخص نیست ولی احتمال رخداد سناریوی دوم بالاتر از بقیه بوده و سناریوی سوم در رتبه بعدی قرار دارد. البته دور از ذهن نیست که اجرای سناریوی سوم تا انتخابات 96 و سناریوی دوم بعد از آن مدنظر قرار گیرد.
لازم به ذکر است که این آینده کاوی، نگاهی تقریباً ایستا داشته و از منظر آمریکا، روایت گری شده است و در آن مواردی چون کنش های بازیگران فعالی مثل ایران و محور مقاومت و تدابیر هوشمندانه مقام معظم رهبری مدنظر قرار نگرفته است که می توان در یادداشت های بعدی نقش این کنش ها را نیز مورد بررسی و تدقیق قرار داد.
*مرتضی محمدپور؛ فعال دانشجویی و دانشجوی کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد