چهارمین کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی صبح امروز با حضور میهمانان داخلی و خارجی و با ارائه مقالات وسخنرانیها در سالن همایشهای بینالمللی صداوسیما برگزار شد.
حجت الاسلام والمسلمین رضا غلامی رئیس شورای سیاستگذاری چهارمین کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی سخنرانی کرد.
متن سخنرانی وی به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین، الصلاه والسلام علی رسول الله و علی آله الطیبین الطاهرین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین
سلام و عرض ادب دارم خدمت برادران و خواهران گرامی، اساتید و پژوهشگران ارجمند حوزه و دانشگاه و جا دارد در بدو کلام از حضور و تشریک مساعی شما عزیزان در چهارمین کنگره علوم انسانی اسلامی صمیمانه سپاسگزاری نمایم.
از باب وظیفه، در مراسم شروع به کار این کنگره عظیم، لازم میدانم ضمن بیان برخی دغدغهها، گزارشی هر چند مختصر از روند برگزاری چهارمین کنگره بینالمللی علوم انسانی اسلامی حضورتان ارائه کنم.
در شرایطی آغازگر این کنگره مهم هستیم که بحران ناشی از افول و غروب تفکر و خردورزی، روز به روز شرایط سختتری را به جهان تحمیل میکند. شاید امروز کمتر کسی منکر این واقعیت باشد که سلطه مستبدانه مدرنیسم بر بخش مهمی از حیات جمعی بشر، جان و روح تفکر آزاد و انتقادی را گرفته، و با تبدیل علم به یک خط راست و ممتد و همچنین یکدستسازی نهادهای علمی، علم انسانی و اجتماعی را به سود عمل زدگی، به مجموعهای از کلیشهها تبدیل ساخته است که برآیند آن، نگاهی یکنواخت به مسائل، و راه حل های آن از سوی دانشمندان علوم انسانی میباشد.
شاید بیان این حقیقت برای همه کس آسان نباشد که علوم انسانی مدتهاست به نام فلسفهگریزی با عمق بینی و درک گوهری مقولات و پدیدهها وداع کرده و با انتقال و حاکم ساختن روشهای رایج سایر علوم بر علوم انسانی، علوم انسانی را به یک موجود تک چشم بدل ساخته که قادر به مشاهده و تفسیر بخش مهمی از واقعیتهای عالم نیست.
اگر در گذشته، شعار اصلی علم، گشودن مستمر پنجرههای جدید به روی دنیا بود، امروز به اذعان بسیاری از اندیشمندان غربی، علم مدرن، خود پای عالمان را به زنجیر کشیده و توان برداشتن قدمهای بلند و گشودن پنجرههای نو به سوی عالم را از آنها گرفته است، به طوری که هم اکنون اصل پویایی و تکامل علم با چالش رو برو شده و علم از یک جریان خروشان به یک مرداب بزرگ تنزل پیدا کرده است که قانونهای یکنواخت و تکراری آن برای فهم و حل مسائل، دانشمندان این علوم را هم با یأس روبرو ساخته است.
قانونهای علمی جدید گرچه در ظاهر امر خود را ابطالپذیر یا نقد پذیر معرفی میکنند لکن در عمل چنان از خود در برابر نقدها و به تبع آن، تحول، سرسختی نشان میدهند که بیش از اینکه در قامت یک قانون علمی در حال تطور و تکامل جلوهگر شوند، در قامت تابوهایی جلوهگر میشوند که علوم انسانی باید مستمراً به سمت آنها تعظیم کند.
آنچه مسلم است، علوم انسانی اسلامی ذاتاً به سمت تفکر و خردورزی آزاد گرایش دارد. توجه به روند شکوفایی تمدن اسلامی در دو قرن 4 و 5 هجری قمری، این واقعیت را روشن میکند که نه تنها سیاست یکدستسازی علم و نهادهای علمی و تبدیل دانش به کلیشه رواج نیافت بلکه بر عکس، آنچه موجب شد تا در این مقطع طلایی، بابهای تازهای به روی علوم انسانی و اجتماعی باز شود، تابوشکنی و مهیاسازی بسترهای مساعد برای ظهور تفکرات متنوع و متکثری بود که تنها راه ماندگاری آنها مقاومت در برابر نقدهای عقلانی آن روزگار تلقی میشد.
چیزی که امروز باید در عمق تفکر حاکم بر علوم انسانی اسلامی نهادینه شود و علوم انسانی اسلامی را به جریان پرخروشی تبدیل کند که قادر است در ذیل جهانبینی الهی و ظرفیتهای منحصربفردی که باز شدن چتر جهانبینی الهی بر سر علوم انسانی ایجاد میکند، دائماً جامعه اسلامی را با گشایشهای علمی تازه روبرو کند.
این یک واقعیت است که باز شدن چتر جهانبینی الهی بر سر علوم انسانی، نه فقط چشم دوم علوم انسانی را بر میگرداند، بلکه با گشودن راه اتصال زمین به آسمان، میدان تنگ علوم انسانی سکولار را به میدانی باز و بینهایت مبدل میکند که بر خلاف تصورات بیمبنا، این گشایندگی در قلمرو علم، به بهبود کارکرد روششناسی تجربی در متن علوم انسانی نیز کمکهای بزرگی خواهد کرد.
برادران و خواهران گرامی، خوشوقتم از اینکه خدمتتان عرض کنم، هر چند هنوز بخش مهمی از ظرفیتهای منحصربفرد علوم انسانی اسلامی ظهور و بروز لازم را پیدا نکرده و تا رسیدن به نقاط مورد نظر، چند دهه فاصله قابل برآورد میباشد، لکن علوم انسانی اسلامی امروز با عبور از مراحل ابتدایی و تقویت لایههای زیرین تفکر بنیادی خود، هر روز در عرصهای جدید به عنوان رقیبی جدی برای علوم انسانی سکولار و غربی رخ نمایی می کند.
هرچند روند تقویت و تکامل علوم انسانی سقفی ندارد، اما مهم این است که طی دهه اخیر ساخت و تقویت تفکر بنیادی علوم انسانی اسلامی سرعتی چشمگیر پیدا کرده و دهها دیدگاه و نظریه در این زمینه ارائه و سپس در معرض نقد قرار گرفته است. البته نباید از نظر دور داشت که استمرار حرکت علوم انسانی اسلامی مستلزم سرمایهگذاری مناسب و همچنین حضور جدیتر اساتید نخبه در صحنه است.
نمیتوانم پنهان کنم که سرمایهگذاری کشور چه مادی و چه معنوی در زمینه تحول بنیادی در علوم انسانی در حد صفر است و عملاً آنچه امروز در کشور رخ میدهد محصول حرکت خودجوش اساتید و محققانی است که شرایط را برای ایجاد یک تغییر تاریخی در علوم انسانی مساعد دانسته و با بضاعت خود وارد صحنه شدهاند؛ لکن نباید انکار کرد که برای ادامه این حرکت، سرمایهگذاریهای صحیح و هدفمند ضروری است.
از سوی دیگر، غلبه بر پیچیدگیهای حاکم بر روند نوسازی علوم انسانی و عبور از بن بستهای نظری و یا کاربردی، چیزی نیست که بتوان بدون بهرهگیری حداکثری از قوه نخبگی و حتی ظهور نوعی نبوغ فکری توأم با شجاعت، بر آن فائق آمد چیزی که در ماههای اخیر ذهن مسئولین کنگره علوم انسانی اسلامی را به خود مشغول ساخته است.
دغدغه دیگر کنگره علوم انسانی اسلامی هموار سازی مسیر حضور علوم انسانی اسلامی در ساحت عمل است. نباید از نظر دور داشت که علوم انسانی اسلامی در عین باور به عمقنگری و فاصله گرفتن از عملزدگی و سطحیگرایی، حضور راهگشای خود در ساحت عمل- به ویژه نقش آفرینی در پیشرفت همه جانبه کشور- را یک مفروض اساسی میداند.
در این میان، از یک طرف، رسیدن به یک اندیشه قوی برای اتصال تئوری به عمل و ورود علوم انسانی به ساحت قاعدهگذاریهای خُرد و جزئی در عرصههای گوناگون آن هم در پوشش یک نظم نو، و از طرف دیگر، اقناع مدیران کشور به بهرهگیری حقیقی از نسخههای علوم انسانی اسلامی، یکی از سرفصلهای کاری جدی کنگره برای آینده میباشد که به لطف الهی برخی مقدمات آن در حال فراهمسازی است.
چهارمین کنگره علوم انسانی اسلامی مانند کنگرههای قبلی، علاوه بر رونق گفتمان علوم انسانیِ اسلامی و ایجاد یک اتمسفر علمی جدید در دانشگاهها، وظیفه خود را در هموارسازی و جهت بخشی صحیح به مسیر تحقیق و پژوهش در عرصه علوم انسانی اسلامی جستجو میکند. البته پوشیده نیست که کنگره در هر دوره، با انتشار نزدیک به یکصد مقاله علمی و پژوهشی در رشتههای گوناگون، سهم مهمی را به خود در روند تولید علم اختصاص داده است، لکن مهمتر از تولید این مقالات، اقداماتی است که در قالب رسالههای دکتری یا پژوهشهای مستقل در دانشگاهها و مراکز علمی به این ساحت اختصاص مییابد و حتی تدریجاً راه را برای تأسیس رشتههای جدید علوم انسانی اسلامی و تربیت مدرسین این علوم در نظام آموزش عالی باز میکند.
مایلم خدمتتان عرض کنم که کنگره علوم انسانی اسلامی در فاصله کنگره سوم تا چهارم، با راهاندازی و تداوم انتشار کتاب «نظریه»- به عنوان کتابی در عالیترین سطح علم و تحقیق برای انتخاب و معرفی نظریههای برتر در عرصه علوم انسانی اسلامی- و همچنین با استمرار اختصاص جایزه علوم انسانی اسلامی به نظریهپردازان و نوآوران برجسته، در پی الگوسازی و گسترش نظریهپردازی و ابداع در علوم انسانی اسلامی- نه فقط در ایران بلکه در جهان اسلام- میباشد و آنچه در این دو روز(یعنی امروز و پنجشنبه در قم) ملاحظه خواهید کرد، اثربخشی تلاش های کنگره در این میدان را تا حدی معرفی میکند.
همان طور که در سالهای قبل هم عرض شد، کنگره علوم انسانی اسلامی یک حرکت کاملاً مشارکتی است و به هیچ نهاد و دستگاهی تعلق ندارد. آنچه ملاحظه میکنید، نتیجه فعالیت 10 کمیسیون تخصصی است که هر یک از این کمیسیون ها با محوریت یکی از دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی حوزوی یا دانشگاهی و البته با کمترین هزینه اداره میشود؛ از این روست که شایسته می دانم به عنوان خادم شما در این کنگره، از تک تک مجموعههایی که در فراهمسازی زمینه برپایی چهارمین کنگره علوم انسانی اسلامی نقش آفرینی نمودند و ذکر نام آنها میسر نیست و همچنین از دبیر علمی و کارکنان دبیرخانه دائمی کنگره به خاطر کوششهای عالمانه و مجدانه خود در مسیر برگزاری چهارمین کنگره تشکر و قدردانی نمایم.
از خداوند متعال مسألت می کنم، ما را در ادامه این حرکت، به ویژه ابتکارات و سرمایهگذاری های تازه و انشاالله برگزاری پنجمین کنگره در سال 1398 موفق بدارد. مجدداً از حضور گرم و صمیمی شما اساتید و پژوهشگران گرامی خصوصاً اساتید پیش کسوت که با حضورشان به این حرکت معنا بخشیدند، سپاسگزاری میکنم.
و آخر دعوانا ان الحمدلله رب العالمین.
*قائمینیا: اسلامی بودن یک علم هرگز به معنای انطباق کامل آن با دین یا واقع نیست
حجتالاسلام والمسلمین علیرضا قائمینیا عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در چهارمین کنگره بینالمللی علوم انسانی اسلامی گفت: معماری علم دینی به طور تدریجی صورت میگیرد، علم یک فرایند تاریخی تدریجی است، هیچ گاه نباید انتظار داشت که علم دینی به نحو مطلق و یکجا صورت گیرد، مهندسی علم جزء به جزء و تدریجی صورت میگیرد.
وی با بیان اینکه مهندسی علم به طور مطلق و یکجا امکانپذیر نیست، افزود: شکلگیری پارادایمها، فرضیات، مدلها و غیره هم تدریجی هستند، ما همواره با علمهای دینی روبهرو میشویم. فیالمثل، اقتصاد اسلامی یا انسانشناسی اسلامی واحد ـ بر فرض تحقق این قبیل علوم ـ نخواهیم داشت، بلکه اقتصادهای اسلامی و انسانشناسیهای اسلامی داریم و همواره باید در انتظار باشیم که اقتصادهای اسلامی و انسانشناسیهای دیگری ظهور کنند. تکثر در علم اجتنابناپذیر است.
حجتالاسلام قائمینیا ابراز داشت: دین و علم رابطه مکانیکی و جبری ندارند. بلکه خلاقیت آدمی و روشهای بشری در این میان فاصله افکندهاند. سرشت علم با تکثر عجین شده است. آن گونه که رئالیستهای خام میگفتند، علم آینه تمامنمای واقع نیست، بلکه علم آمیزهای از کاشفیت و خلاقیت است و خلاقیت عالم نیز در علم تأثیر دارد. دانشمند تلاش میکند تا عالمی نزدیک به عالم واقع بسازد. عالم او هرگز انطباق کامل با عالم واقع نخواهد داشت.
وی ادامه داد: سخن فوق معنای «اسلامی» بودن علم را نشان میدهد. اسلامی بودن یک علم هرگز به معنای انطباق کامل آن با دین یا واقع نیست؛ چرا که علم، هر چه باشد، تا حدی حاصل خلاقیت عالم بوده، آمیزهای از کاشفیت و خلاقیت است. دینی بودن بیشتر حدود علم را نشان میدهد تا انطباق کامل محتوا را.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه علم در چارچوبش از حدودی فراتر نمیرود و علم دینی به مثابه شبکهای است که دین در مرزهای آن قرار دارد، گفت: دانشمند درون این شبکه را با خلاقیت خود و از ترکیب اطلاعاتی که از زمینههای دیگر حاصل میآید، پر میکند.
وی افزود: بسیاری از کسانی که در باره علم دینی سخن گفتهاند، رویکردی کلامی به مسأله داشتهاند و از این باب وارد بحث شدهاند که ببینند از دین چه انتظاری باید داشت. اگر دین را پدیدهای حداکثری در نظر بگیریم، به طور طبیعی باید انتظار داشته باشیم که دین جامعهشناسی و اقتصاد و طب و غیره هم به ما بدهد. اگر هم دین پدیدهای حداقلی باشد نباید انتظار داشته باشیم که علومی از این قبیل در دین باشد.
حجتالاسلام قائمینیا تصریح کرد: به اعتقاد نگارنده، رویکرد کلامی در تبیین وضعیت علم دینی از نوعی مغالطه ناشی میشود. برای ایضاح این مغالطه باید به رویکرد بدیل توجه کرد. رویکردی که در این اثر برای تعیین تکلیف علم دینی مبنا قرار گرفته رویکرد معرفتشناختی است. معرفت علمی باید مورد تحلیل معرفتشناختی قرار بگیرد.
وی با طرح این سؤال که این نوع معرفت چه مؤلفههایی دارد؟ و چگونه پیدا میشود؟ تحلیل ساز وکار معرفت علمی و اینکه علم چیست و چگونه شکل میگیرد، گفت: پاسخ به این سؤالات میتواند سرنوشت علم دینی را روشن سازد، پر واضح است که در رویکرد معرفتشناختی وارد حوزه فلسفه علم، به معنای وسیع که شامل علوم طبیعی و انسانی است، میشویم و با انبوهی از مباحث پیرامون سرشت علم جدید و کالبد شکافی آن رو به رو میشویم.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در پایان ابراز داشت: برای تبیین علم دینی باید به سرشت علم جدید و مباحث فلسفه علم توجه کرد. خود علم دینی هم مشمول مباحث فلسفه علم میشود و باید به سرشت آن و نحوه شکلگیریاش توجه کرد. فلسفه در این چارچوب ابزاری برای حل مسائل مفهومی بنیادی راجع به علم است.
**
سیدمحمدرضا تقوی استاد دانشگاه شیراز با موضوع «تولید مفاهیم پایه گامی اساسی برای تأسیس روانشناسی اسلامی» به ارائه مقاله خود در مراسم افتتاحیه چهارمین کنگره بینالمللی علوم انسانی اسلامی پرداخت.
وی با بیان اینکه برای تحول در علوم انسانی نیازمند تغییرات اساسی در کلیات هستیم که کار سادهای نیست، افزود: در پیشفرضهای انسانشناسی باید انسان را یک مجموعه بسیط بینیم تا عملکردهای آن را تحلیل کنیم، آنچه فلاسفه در بعد معرفتشناسی و روانشناسان در بعد روان شناسی مورد بررسی قرار دادند نشان میدهد که نفس قوای متعددی دارد که هر لحظه با هم در تعامل هستند.
تقوی با اشاره به مراحل شکلگیری نفس انسان گفت: نفس انسان در نشئه مادی حیات وقتی به نطفه رسیده جنین و سپس متولد میشود با طبیعت اجتماع و خالق خود در تعامل است و از آن تأثیر میپذیرد، قوای وجودی او با عوالم وجودی هماهنگی میکند قوه حس او با طبیعت قوه مثال او با برزخ و فوق عقل با عالم قییامت و قوع فوق عقل با عالم عرش هماهنگی میکند. ما باید این هماهنگی را دریابیم و ببینیم که چه عاملی خروجی رفتار انسان را شکل میدهد.
وی با بیان اینکه ارسطو و افلاطون بررسی کردند که دستگاههای ادارکی بشر به چه شکل عمل میکند، ادامه داد: در واقع آنها دیدگاه تجربهگرایی، عقلگرایی و ارادهگرایی را مورد بررسی قرار دادند، طبق آیه قرآن وقتی کودک متولد میشود چیزی را نمیداند، مشخص است که منظور علم زیرساختهای دانشی و فطری در انسان وجود دارد، اما در تصادم با واقعیت و اجتماع به منصه ظهور میرسد، اما در این حال که از صفر شروع میکند.
استاد روانشناسی دانشگاه شیراز با اشاره به اینکه شناخت، حس و اراده به تنهایی کار نمیکنند و همه در تعامل با هم مطرح میشوند، خاطرنشان کرد: حس، عقل و قلب با یکدیگر درگیر بوده و با یکدیگر اشتداد جوهری دارند، البته باز هم نمیتوانیم رفتار انسان را توجیه کنیم، عوامل دیگر مانند هیجانات درگیر هستند که قوای ادارکی ما را تحت تأثیر قرار دهند که احادیث در این زمینه زیاد هستند.
وی افزود: وقتی گفته میشود که هنگام خشم تصمیم نگیرید، تصمیم فعالیتشناختی است و این نشان میدهد که هیجان درگیر فرآیند شناخت میشود، نمیتوان رفتار انسان را تبدیل کرد، بدون اینکه بعد هیجانی انسان را در آن دخالت داد، همچنین ژنتیک، نطفه پاک و لقمه حلال این سیستم را تحت تأثیر قرار میدهد و آموزشهای غلط، نظام تعلیم و تعلیم، خانواده و گذشته فرد، فرهنگ درست و نادرست جامعه، امراض روحی و نوع تعامل شخص با طبیعت، خود و خالقش همه درگیر هستند، نکته کلیدی این است.
تقوی با تأکید بر اینکه مکاتب در تبیین شناخت، رفتار و نفس انسان از طریق تجربهگرایی و خردگرایی به بنبست رسیدهاند، بیان داشت: این کار بسیار دشوار است و نیاز به وساطت دارد، ما به کمک فلاسفه و دروس معرفت نفس میتوانیم به این اداراکات برسیم و اینجاست که این تعامل بسیار سازنده بین فلسفه و روانشناسی ایجاد میشود، تفاوت اساسی ما با روانشناسی معاصر این است که هنجار مدار است و ملاک سلامت را عملکرد متوسط افراد میداند، در حالی که در اسلام معیار سلامت، رفتار امام معصوم(ع) است که به ما میگوید سلامتی و انحراف کجاست.
وی ادامه داد: پس علاقهمند میشویم که رفتار امام را بررسی کرده، الگوها را شناسایی کنیم، همچنین کنش، بینش و رفتار امام را مورد بررسی قرار دهیم که امام دنبال چه هدف و آرزوهایی است یا امام با گروههای مختلف مردم و جامعه چگونه برخورد میکند، مسیر حق را چگونه هدایت میکند، بنابراین حوزویان باید این الگوها را استخراج کنند و دانشگاهیان باید با توجه به وضعیت موجود جامعه این الگوهای نظری را عملیاتی کنند و تا ما به این الگوها نزدیک شویم و علم نافع را از همین اینجا میتوانیم استخراج کنیم که هستی برای آن به وجود آمده است و امام دنبال آن است.
*تببین «رفتار امام» بهترین الگوی برای حیات بشر است
سیدمحمدرضا تقوی استاد دانشگاه شیراز با موضوع «تولید مفاهیم پایه گامی اساسی برای تأسیس روانشناسی اسلامی» به ارائه مقاله خود در مراسم افتتاحیه چهارمین کنگره بینالمللی علوم انسانی اسلامی پرداخت.
وی با بیان اینکه برای تحول در علوم انسانی نیازمند تغییرات اساسی در کلیات هستیم که کار سادهای نیست، افزود: در پیشفرضهای انسانشناسی باید انسان را یک مجموعه بسیط بینیم تا عملکردهای آن را تحلیل کنیم، آنچه فلاسفه در بعد معرفتشناسی و روانشناسان در بعد روان شناسی مورد بررسی قرار دادند نشان میدهد که نفس قوای متعددی دارد که هر لحظه با هم در تعامل هستند.
تقوی با اشاره به مراحل شکلگیری نفس انسان گفت: نفس انسان در نشئه مادی حیات وقتی به نطفه رسیده جنین و سپس متولد میشود با طبیعت اجتماع و خالق خود در تعامل است و از آن تأثیر میپذیرد، قوای وجودی او با عوالم وجودی هماهنگی میکند قوه حس او با طبیعت قوه مثال او با برزخ و فوق عقل با عالم قییامت و قوع فوق عقل با عالم عرش هماهنگی میکند. ما باید این هماهنگی را دریابیم و ببینیم که چه عاملی خروجی رفتار انسان را شکل میدهد.
وی با بیان اینکه ارسطو و افلاطون بررسی کردند که دستگاههای ادارکی بشر به چه شکل عمل میکند، ادامه داد: در واقع آنها دیدگاه تجربهگرایی، عقلگرایی و ارادهگرایی را مورد بررسی قرار دادند، طبق آیه قرآن وقتی کودک متولد میشود چیزی را نمیداند، مشخص است که منظور علم زیرساختهای دانشی و فطری در انسان وجود دارد، اما در تصادم با واقعیت و اجتماع به منصه ظهور میرسد، اما در این حال که از صفر شروع میکند.
استاد روانشناسی دانشگاه شیراز با اشاره به اینکه شناخت، حس و اراده به تنهایی کار نمیکنند و همه در تعامل با هم مطرح میشوند، خاطرنشان کرد: حس، عقل و قلب با یکدیگر درگیر بوده و با یکدیگر اشتداد جوهری دارند، البته باز هم نمیتوانیم رفتار انسان را توجیه کنیم، عوامل دیگر مانند هیجانات درگیر هستند که قوای ادارکی ما را تحت تأثیر قرار دهند که احادیث در این زمینه زیاد هستند.
وی افزود: وقتی گفته میشود که هنگام خشم تصمیم نگیرید، تصمیم فعالیتشناختی است و این نشان میدهد که هیجان درگیر فرآیند شناخت میشود، نمیتوان رفتار انسان را تبدیل کرد، بدون اینکه بعد هیجانی انسان را در آن دخالت داد، همچنین ژنتیک، نطفه پاک و لقمه حلال این سیستم را تحت تأثیر قرار میدهد و آموزشهای غلط، نظام تعلیم و تعلیم، خانواده و گذشته فرد، فرهنگ درست و نادرست جامعه، امراض روحی و نوع تعامل شخص با طبیعت، خود و خالقش همه درگیر هستند، نکته کلیدی این است.
تقوی با تأکید بر اینکه مکاتب در تبیین شناخت، رفتار و نفس انسان از طریق تجربهگرایی و خردگرایی به بنبست رسیدهاند، بیان داشت: این کار بسیار دشوار است و نیاز به وساطت دارد، ما به کمک فلاسفه و دروس معرفت نفس میتوانیم به این اداراکات برسیم و اینجاست که این تعامل بسیار سازنده بین فلسفه و روانشناسی ایجاد میشود، تفاوت اساسی ما با روانشناسی معاصر این است که هنجار مدار است و ملاک سلامت را عملکرد متوسط افراد میداند، در حالی که در اسلام معیار سلامت، رفتار امام معصوم(ع) است که به ما میگوید سلامتی و انحراف کجاست.
وی ادامه داد: پس علاقهمند میشویم که رفتار امام را بررسی کرده، الگوها را شناسایی کنیم، همچنین کنش، بینش و رفتار امام را مورد بررسی قرار دهیم که امام دنبال چه هدف و آرزوهایی است یا امام با گروههای مختلف مردم و جامعه چگونه برخورد میکند، مسیر حق را چگونه هدایت میکند، بنابراین حوزویان باید این الگوها را استخراج کنند و دانشگاهیان باید با توجه به وضعیت موجود جامعه این الگوهای نظری را عملیاتی کنند و تا ما به این الگوها نزدیک شویم و علم نافع را از همین اینجا میتوانیم استخراج کنیم که هستی برای آن به وجود آمده است و امام دنبال آن است.
* مظفر اقبال: تعاملات حوزه و دانشگاه را جدی بگیرید
بخش بین الملل چهارمین کنگره علوم انسانی اسلامی، شب گذشته اول آبان ماه به منظور بازخوانی اهداف اصلی برگزارکنندگان کنگره با حضور مهمان ویژه این کنگره دکتر مظفر اقبال رئیس مرکز اسلام و علوم کانادا و حجت الاسلام والمسلمین دکتر رضا غلامی رئیس کنگره، دکتر رفیعی آتانی و دکتر جهان بین و تنی چند از اساتید علوم انسانی در سالن همایشهای مسجد حضرت خدیجه(س) برگزار شد.
در ابتدای این نشست، حجت الاسلام والمسلمین دکتر رضا غلامی، رئیس شورای سیاستگذاری کنگره ضمن ارائه گزارش کوتاهی از روند برگزاری این کنگره که دو سالانه برگزار می شود، در سخنانی گفت: این گردهمایی علمی و صمیمی پیش از برگزاری کنگره که انشاء الله دوم آبان با حضور صاحب نظران و اساتید برجسته حوزه و دانشگاه برگزار می شود؛ بیش از هر چیز به بهانه خوش آمدگویی و تشکر از حضور استاد بزرگ علوم اسلامی دکتر مظفر اقبال و آشنایی بیشتر با افقهای فکری و فلسفی این استاد برنامه ریزی شده است. در اینجا ضمن سپاس از حضور ایشان باید گفت: جای خرسندی است که آثار علمی ارزشمند این استاد برجسته حوزه علوم انسانی اسلامی پس از انقلاب اسلامی و در سالهای متمادی در ایران ترجمه و مورد بهره برداری علمی علاقه مندان و نظریه پردازان علوم اسلامی بوده است. دبیرخانه کنگره در این مجال آمادگی خود را در صورت علاقه استاد برای ترجمه و انتشار اثر جدیدشان اعلام می کند.
غلامی در ادامه سخنانش ابراز کرد: طی روزهای اخیر که حضور استاد اقبال در کنگره قطعی شد؛ دوستان زیادی در حوزه علوم اسلامی در دانشگاه ها به دنبال فرصت سخنرانی ایشان در دانشگاه ها بودند که به خاطر ملاحظه حال استاد فقط یک سخنرانی در دانشگاه صنعتی شریف برای ایشان هماهنگ شده است.
رئیس شورای سیاستگذاری کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی با اشاره به حضور استاد اقبال در دومین کنگره بیان کرد: با توجه به اینکه در دوره پیش متاسفانه فرصت بهره مندی مطلوب و مؤثر از نظرات و دیدگاه های ارزنده استاد برای ما حاصل نشد، تمام تلاشمان در این دوره بر آن است که از این حضور استفاده هایی برای بهبود روابط در حوزه بین الملل به وجود آوریم.
غلامی تصریح کرد: این کنگره به پنجمین سال فعالیت خود نزدیک می شود و خوشبختانه باید بگوییم در حال حاضر وضعیت پیشرفت در علوم انسانی اسلامی در کشور با رشد قابل توجهی مواجه است. در ایران جنبش علمی برای تکمیل و گسترش این علوم شکل گرفته است. گردهمایی عظیم اساتید حوزه و دانشگاه که فردا در کنگره شاهد آن خواهیم بود حضور معمول و عادی ای در این زمینه نیست. بهتر بگوئیم این حجم همراهی و حضور دانشگاهیان و حوزویان در کنگره ای داخلی کمتر رخ می دهد که به حمد خدا این کنگره توانسته است با هم افزایی این دو نهاد مهم حوزه علوم انسانی و اسلامی یعنی حوزه و دانشگاه به تعامل این دو در کنار هم و همراه هم نزدیک شود.
وی افزود: ویژگی مهم این کنگره در همت چند ۱۰ مؤسسه، نهاد و مرکز دانشگاهی و حوزوی در برگزاری آن است و انتظار میرود با شرایط تعاملی که بین این نهادها به وجود آمده است در سالهای آینده شاهد شتاب فزاینده تولید علم و محتوا در علوم انسانی اسلامی در سطح کشور و حوزه بین الملل باشیم.
غلامی در ادامه سخنانش گفت: موضوع علم دینی و علوم انسانی اسلامی در دنیا موضوع باسابقه و پراهمیتی بوده و هست و حتی قبل از انقلاب اسلامی ایران در خیلی از کشورها سابقه داشته است. با این وصف برگزارکنندگان این کنگره از آغاز راه روی سرمایه های علمی جهان اسلام حساب ویژه ای باز کردند و البته باید اذعان کنیم که در این زمینه توفیق چندانی نداشته ایم. از این باب از استاد اقبال خواهشمندیم که در زمینه ایجاد ارتباط و تعاملات سازنده ایران و جهان اسلام و به منظور هم افزایی با اساتید علوم اسلامی ما را یاری رسانند. امیدواریم در دوره های بعدی شاهد حضور چشمگیر اندیشمندان فلسفه علم دینی و علوم انسانی جهان اسلام در این کنگره باشیم.
رئیس مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا در پایان سخنانش از انتشار نشریه علمی علوم انسانی اسلامی به زبان انگلیسی به همت این مجموعه خبر داد و گفت: یکی از برنامه های در دستور کار این دبیرخانه انتشار منظم نشریه علمی به زبان انگلیسی است. این اقدام با توجه به دو ضرورت دنبال می شود؛ اول آنکه ما معتقدیم مطالبی که در حوزه علوم انسانی در ایران تولید می شود به گوش جهان نمی رسد و از سوی دیگر مطالب و علومی که در این حوزه در جهان اسلام محل تحقیق و تولید اندیشمندان است در ایران به خوبی منعکس نمی شود و انتشار مجله ای با زبان انگلیسی به معرفی دو سویه این علوم کمک خواهد کرد.
در ادامه این نشست، دکتر عطاءالله رفیعی آتانی، رئیس دبیرخانه دائمی کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی ضمن خیر مقدم به استاد اقبال گفت: پیش از انقلاب اسلامی ایران مناسبات علم و دین در ایران مطرح بود و پس از آن نیز با جدیت بیش از پیش دنبال شد. واقعیت این است که علم ترجمه شده از غرب، توان مساعدت و همراهی جامعه اسلامی را برای تصمیم گیری های درست در زندگی انسانی ندارد و ما در این مسیر با ناتوانی علوم غربی روبرو هستیم. با کالبدشکافی علوم غرب از حیث مبانی فکری و نظری با مغایرت های فراوان میان این دو یعنی علوم اسلامی و علوم غربی روبرو می شویم و این تضادها همه و همه دلیلی است برای تلاش برون رفت از این وضعیت.
رفیعی ادامه داد: فعالیت هایی که در کنگره علوم انسانی اسلامی در حال انجام آن هستیم، با تجمیع سرمایه های علمی انسانی عظیم که شکوفه های آن پس از انقلاب اسلامی در ایران رشد و نمو پیدا کرد؛ امروز می توان به دستاورد بزرگی چون پیوند حوزه و دانشگاه در ایران اشاره کرد. هدف گفتمان سازی علمی و بهره گیری از علوم انسانی در تشکیلات دولتی و خصوصی از اهداف ما در این کنگره است.
وی تصریح کرد: جریان سازی عمومی میان تولیدکنندگان علم و بهره گیران از علم یکی دیگر از اهداف مهم ماست. تولید علم یکی از فعالیت های ارزنده است و این در ایران امروز یعنی جریان انقلاب اسلامی را مدیریت کنیم. امروز که برگزاری چهارمین کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی را دنبال می کنیم مجموعه فضای تولید علم در واقع زمینه مناسبی است برای اینکه مدیران و تصمیم گیران کلان کشور برای سیاست گذاری با آن روبرو شوند.
دکتر رفیعی ادامه داد: ما برای تحقق این مهم تلاش های مستمری کردیم که مؤسسات علمی را در این زمینه درگیر کار کنیم. موضوعات علمی اجتماعی این کنگره در ۱۰ کمیسیون تخصصی با محوریت علوم اسلامی در دو فاز فلسفه و روش شناسی و تمدن اسلامی پایه و پایان می گیرد، یعنی در بخش نخست روش شناسی که به پایه های ماجرا می پردازد را داریم و در بخش دوم ماجرا دنبال می شود و به پایان می رسد.
دبیر علمی کنگره در ادامه دستاوردهای مختلف این کنگره را برشمرد و گفت: انتشار ۳۰ جلد کتاب، ۳ عنوان مجله در قالب فصلنامه که به صورت منظم منتشر می شود و کتابی که از نظر علمی سطح بالای نظریه پردازی در این حوزه را معرفی در خود دارد، برگزاری نشست های علمی – تخصصی، اعطای جایزه علوم انسانی اسلامی که به قله های این رشته اختصاص می یابد و هدف آن معرفی نمادها و نمودهای موفق علمی در این حوزه به جامعه علمی جوان است و فرصت خوبی است برای شناساندن افکار و اندیشه ها با نگاه ماندگاری و استمرار؛ از جمله محصولات این کنگره است.
وی ادامه داد: مسلم است که این روند به طور طبیعی و با استمرار و تلاش چشمگیر، رشد خواهد کرد و به مرکزی برای نوآوری و خلاقیت جامعه جوان در زمینه تولید علم هموار، تبدیل خواهد شد. همچنین از نظر بین المللی تلاش هایی کردیم برای برقراری ارتباطات سازنده با جهان اسلام که البته نتایج خوبی را در بر نداشته است و این تلاش ها به تحول نگری با کمک اساتیدی چون دکتر اقبال نیازمند است.
دکتر رفیعی در بخش دیگری از سخنان خود با ابراز تآسف از ترجمه های نامطلوب از دستاوردهای علمی ایران در سطح جهان گفت: متأسفانه دستاوردهای علمی ایران حتی فلسفه های کهنی چون مکتب فلسفه صدرایی ترجمه های خوبی در دنیا از آن ارائه نشده است. بهتر است بگوییم در سطح جهان ایران علمی با دستاوردهای علمی را کمتر می شناسیم و این ضرورت می طلبد که دستاوردهای علوم انسانی اسلامی به جهانیان بهتر و بیشتر معرفی شود. ما در این کنگره تلاش را آغاز کرده ایم و علاقه مندیم که اندیشمندان جهان اسلام در این راه یاری کنند و ارتباطات بهتری را شکل و گسترش دهیم.
دکتر رفیعی در پایان سخنان خود از استاد مظفر اقبال درخواست کرد برای آشنایی بهتر و دقیق تر حضار در بیاناتی پروژه فکری و علمی خود را ارائه دهند.
بنابراین گزارش، در ادامه این نشست هم اندیشی سخنرانان کنگره و مدیران کمیسیون های علمی تخصصی هر یک ضمن معرفی کوتاهی از خود و فعالیتشان در کنگره از حضور استاد اقبال، صاحب نظر علوم اسلامی انسانی تشکر و قدردانی کردند.
دکتر سیدسعید زاهدزاهدانی، رئیس کمیسیون ارتباطات و جامعه شناسی اسلامی این کنگره در سخنانی که به زبان انگلیسی ارائه کرد ضمن ابراز خرسندی از ایجاد تعاملات مؤثر در دانشگاه های جهان اسلام گفت: اندیشمندان علوم انسانی در ایران بسیار علاقه مند هستند که دانش خود را در حوزه روش شناسی توسعه دهند. در این مجال چند مکتب فکری را دنبال می کنند. اولین روش در مؤسسه علمی پژوهشی امام خمینی(ره) مطرح شده است که روش معمول مدرن است و سعی می کند از نتیجه هایی که به دست می آید در راه توسعه علم استفاده کند. دومین روش به فلسفه ملاصدرا برمی گردد که با این تئوری ها انطباق برقرار می کند هرچند آن در بخش فلسفی خود قرار می گیرد و نیاز است روش توسعه آن کاربردی شود و اندیشمندانی که توجه زیادی به این قسمت مبذول داشته اند اما آمدند از روش های خاص خود استفاده کردند که از جامعه سناسی اسلامی استفاده کنند در کل این زمینه روانشناسی اسلامی در ایران وضعیت خوبی دارد و علاقه مندان زیادی را با خود همراه کرده است. تعاملات بین المللی و ایجاد نشست های تخصصی در سطح جهان اسلام به توسعه این دانش کمک شایانی می کند. ما به لحاظ منطقی باید فرصتهای بیشتری ایجاد کنیم تا جامعه شناسی اسلامی در دنیا به خوبی معرفی شود و در این زمینه نیازمند تعاملات سازنده بین المللی هسیتم و با کشورهایی که در این زمینه صاحب نظر هستند تا شاخه جامعه شناسی اسلامی توسعه پیدا کند.
در ادامه این نشست دکتر مهدی حمزه پور، استاد مدیریت اسلامی دانشگاه امام صادق(ع) ضمن بیان چند دیدگاه تئوریک در زمینه علم مدیریت گفت: تحول آفرینی و کاربردی سازی تصمیم گیری با رویکرد اسلامی از جمله نیازهای جامعه اسلامی در حوزه مدیریت کلان است. در علم مدیریت تعاریفی وجود دارد که مبنای آن با علوم اسلامی در تضاد به سر می برد، یعنی مبانی فلسفه مدیریت، کنترل و اداره سازمان ها، نظریه های رفتار در سازمان و … با مبانی فلسفه اسلامی تفاوتهای اساسی دارد و این تفاوتها وظیفه ما معلمان دانشگاه را برای تربیت دانشجویان مدیر برای جامعه اسلامی سخت تر کرده است.
وی ادامه داد: مدیریت دانش در غرب و تفاوت آن با اسلام و مدل های ذهنی موجود در دنیا و از سوی دیگر فلسفه اسلامی؛ این مسایلی است که باید به آن پاسخ داد اینکه آیا می توان این دو فلسفه متفاوت را با هم مطابق و همراه کرد یا نه؟
این استاد مدیریت دانشگاه امام صادق(ع) در پایان از استاد اقبال پرسید: ما در اسلام به دنبال رشد انسان ها در سازمان هستیم و یا به دنبال کنترل آنها؟ و اینکه با توجه به قلب مدیریت که تصمیم گیری است در اسلام و در علم مدیریت هر کدام تصمیم گیری چگونه صورت می گیرد؟ این سئوالاتی هستند که باید برای همراه کردن این علم با علوم انسانی اسلامی به آن، پاسخ دقیق و روشنی دهیم.
دکتر فرزاد جهان بین، دبیر شورای سیاست گذاری چهارمین کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی ضمن تشکر از حضور استاد اقبال و ابراز خرسندی از ترجمه آثار ارزشمند ایشان در ایران گفت: ما در این کنگره به دنبال نهادسازی در تمام زمینه های انسانی هستیم. اینکه آموزه ها و معارفی که در اسلام داریم نظام های عملی – نظری هستند که ما را به نهادسازی در جامعه اسلامی می رسانند و ما باید در این زمینه تلاش های مستمری را با کمک جهان اسلام دنبال کنیم.
بنابراین گزارش، مظفر اقبال، اندیشمند پاکستانی مقیم کانادا و رئیس مرکز اسلام و علوم کانادا پس از شنیدن سخنان اساتید و برگزارکنندگان کنگره در سخنانی ضمن ابراز خرسندی از اینکه دوباره به ایران سفر کرده است، گفت: من اولین بار سال ۱۹۸۵ به ایران آمدم، آن روزها روزهای سختی را پشت سر می گذاشتید. برهه جنگ تحمیلی عراق بر شما بود و من به خوبی خاطرم هست که وقتی در خیابان های تهران قدم می زد احساس ناامنی و ناآرامی را کاملا احساس می کردم. فشارها و تحریمهای بین المللی که به ایران می شد واقعا ناراحت کننده بود. برای کنگره دوم که به ایران آمدم نیز هنوز تحریم هایی در سطح جهانی برای ایران وجود داشت و اینها همه از مسایلی است که در حوزه بین الملل ناراحت کننده است. از آن زمان تا امروز تعاملات خیلی خوبی با ایران داشته ام و خوشحالم که امسال نیز به این کنگره دعوت شدم.
دکتر اقبال ادامه داد: تمدن اسلامی آمد و بحث تعارض ایده ها را مطرح کرد که از مسلمانان و جوامع غیر مسلمان مطرح می شود. همانطور که سئوالاتی که راجع به خلقت مطرح می شود و اتم به عنوان فلسفه کلی جهان ماده و تشکیل دهنده همه اجزا مطرح است. مسلمانان این جهان دائمی که وجود دارد را به این معنا قبول دارند و هیچ چیز دیگر غیر از مکاتب اسلامی به این دائمی بود جهان اعتقاد ندارند. در فلسفه خلقت گفته می شود ما همه چیز را خلق کردیم همین طور انسان ها را، ما با جهان هستی و جهانی که به وجود خودش ادامه می دهد معنا پیدا می کنیم و این تلقی اولین چالش بود.
این استاد علوم اسلامی کانادا تصریح کرد: امروز رنسانسی در حال وقوع است و ایران و حتی خراسان که در اسلام منطقه خیلی مهمی است نقطه ای است که دوباره فلسفه اسلامی را پس از چالشهای سده های مختلف احیاگر. چالش زمانی ایجاد شد که کل جامعه اسلامی در خواب عمیقی فرو رفته بود و هنگام این خواب عمیق جهان اسلام در ایران بزرگانی چون ابوعلی سینا و غزالی و…به تحقیق و توسعه فلسفه و دانش اسلامی همت گماردند. یکی از نکات مثبتی که اتفاق افتاد تمدن اسلامی آن را توسعه داد و خروجی های را در تکنولوژی وارد کرد و نتایج آن به جامعه اسلامی برمی گشت.
وی افزود: بعد از آن بحث مستعمره سازی (۱۹۷۹ در مصر) کشتیهای زیادی به مصر رسیدند و شروع کردند به توسعه مکاتب فکری خودشان و این خیلی عجیب است خیلی زیاد! چنین ارتش عظیمی می آید چنین می کند و جهان اسلام در خواب عمیق است! استفاده منفی از قدرت دانش در هند و مصر و دیگر مستعمره ها به شکل قریبی رخ داد! در این داستان ایران هم قربانی شد. در اینجا می گویم تمدن اسلامی و دوره رنسانس خیلی بحث پیچیده ای است. بحث اسلام و ارتباط آن با مکاتب فکری انسانی خود مبحثی است که مجال گفتن آن کلاس درس دانشگاه به همراه تامل و تدبر است.
اقبال در ادامه سخنانش گفت: در قلمرو خداوند، انسان با خالق خود ارتباط واقعی دارد ولی در قلمرو انسانها ما خودمحور عمل می کنیم. ما نیاز داریم که انسانها طبق قوانین اسلامی و به مکاتب فکری خود برگردند، چون مرکز خرد و انسانیت همان مکتب فکری اسلامی است. تمدن همه چیز دارد ولی ما باید به آنها که اندیشه استعمار در سر دارند بگوئیم چگونه زندگی کنند. من به ایران آمده ام که راجع به آزاد بودن امت اسلامی صحبت کنم. امت اسلامی باید از قید و بند آموزشهای غربی رها شود. یادآوری می کنم بین سالهای( ۱۹۵۰ – 1960 ) دوره احیای ۵۷ کشور در جهان بود و امروز این امیدواری بزرگ را باید دوباره احیا کنیم و آن سده که توسعه های بزرگ اسلامی در آن رخ داد را زندگی کنیم.
این استاد دانشگاه با اشاره به خرد و آگاهی معمار کبیر انقلاب اسلامی ایران امام خمینی (ره) گفت: امام راحل(ره) از روی خرد و آگاهی اسلامی کمک کرد که این انقلاب اسلامی در ایران به صورت روشمند و بنیادی مسیر خود را طی کند. خاطرم هست یک بار به دانشگاه امام صادق(ع) رفتم و در مباحثه با دانشجویان آن دانشگاه دیدم که چقدر استعدادهای ناب و زنده در زمینه علوم انسانی اسلامی در این کشور وجود دارد. من به عنوان یک استاد علوم اسلامی به دانشگاهیان ایرانی توصیه میکنم تعاملات حوزه و دانشگاه را جدی بگیرید. تمام مکاتب فکری در زمان مستعمره سازی آمده است و ایران تنها کشور اسلامی است که حوزه و دانشگاه شکاف انسانی را می تواند در آن پر کند و این یک فرآیند طولانی مدت است چون ما احاطه شده ایم توسط پارادایم های غیراسلامی.
دکتر مظفر اقبال در پایان سخنان خود گفت: علوم انسانی اسلامی را به چه روشهایی می خواهیم پیش ببریم؟ باید نیک بدانیم این راه دشواریهای خود را دارد. مثل زندگی در شب و تاریکی که می خواهیم به سپیده صبح برسم. این مهم نیاز به تفکر، تدبر، تعامل، همکاری و ارتباط مؤثر دارد. چالش ما چالش قابل تأملی است و برای اینکه فرد را به منظر عموم بگذاریم باید یقین داشته باشیم و یقین چیزی است که از حضرت رسول اکرم(ص) به ما رسیده است و ما می توانیم در خود بپروانیم وگرنه به عنوان انسان در وجود ما نیست. ما در این راه باید از خدا یاری بخواهیم. ما باید کاری کنیم. مهم نیست شب چقدر تاریک است مهم است که باید به روشنی برسیم. ما باید برای فرزندان جهان اسلام تغییر انسانی ایجاد کنیم.
در مراسم افتتاحیه چهارمین کنگره بینالمللی علوم انسانی اسلامی که صبح امروز(سهشنبه دوم آبان ماه) در مرکز همایشهای بینالمللی صداوسیما برگزار شد از تازهترین منشورات این کنگره رونمایی شد.
مراسم رونمایی حجتالاسلام والمسلمین رضا غلامی رئیس کنگره، عطاءالله رفیعیآتانی رئیس دبیرخانه کنگره، سردار محمدرضا نقدی معاون فرهنگی و اجتماعی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، حجتالاسلام سیدعباس موسویان و مسعود درخشان برنده دومین دوره جایزه جهانی علوم انسانی اسلامی و حجتالاسلام مهدی شریعتتبار رئیس بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی حضور داشتند.
محتوای این منشورات شامل مجموعه مقالات سومین کنگره بینالمللی علوم انسانی اسلامی و دو جلد فصلنامه تحقیقات کاربردی علوم انسانی و سه جلد کتاب تحلیل محتوای کنگره اول، دوم و سوم است.
چهارمین کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی صبح امروز ۲ آبان ماه با حضور اساتید برجسته این حوزه در سالن همایشهای بین المللی صدا و سیما آغاز شد و اختتامیه آن ۴ آبان ماه در قم برگزار می شود.