گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- سلمانه علیزاده؛FATF، پس از دو ماه مسکوت بودن دوباره به مجلس برگشته تا پس از اجرایی شدن 37 بند و تصویب پالرمو، هر طور شده چند بند انتهایی اما حساس را هم مصوب کند دوباره مخالفان و موافقان این طرح در رسانهها و مجلس به چانهزنی و مباحثه مشغولند، عدهای طومارهای مخالفتهای مردمی با FATF را از سراسر کشور را به در مجلس شورای اسلامی بردهاند تا مانع از تصویب دو سه بند باقی مانده شوند و آن را طرح استعماری میدانند و این طرف نمایندهای با طرف خارجی دیدار خصوصی برگزار میکند. اما عدهای هم به دنبال طیبنیا استاد اقتصاد دانشگاه تهران و وزیر امضا کننده FATF میگردند.
FATF تنها یک نهاد مشاورهای بینالدولی است
عدهای موافق در مجلس و دولت میگویند مشکلات پولی و بانکی بینالمللی کشور با الحاق به این کنوانسیون بهبود خواهد یافت و رشد اقتصادی هشت درصدی بدون تعاملات با دنیا میسر نمیشود.
اما عدهای جواب میدهند FATF نه یک کنوانسیون و نه یک پیمان است بلکه یک نهاد مشاورهای بینالدولی است که در ابتدا برای مبارزه با پولشویی (AML) تشکیل شد و بعد کم کم وظایف مبارزه با اشاعه و تامین مالی تروریسم به آن نیز اضافه گردید، آخر شما با این اطلاعات اشتباه در مجلس و دولت چه میکنید؟
باز همان طرف اول میگوید در حال حاضر ۱۸۸ کشور از ۱۹۳ کشور عضو سازمان ملل، عضو کنوانسیون منع تامین مالی تروریسم هستند خوب ما هم بشویم اما حرف از دهانشان بیرون نیامده جواب میگیرند: خیر FATF کلا ۳۵ کشور عضو و ۲ کشور ناظر دارد که اسرائیل و عربستان هستند و تعدادی هم نهادهای همکار با آن مرتبط هستند و FATF برای بقیه کشورها نقش ارزیاب ریسک (AML)، و ارزیاب تامین مالی تروریسم و یک نهاد ارزیاب مشاورهای و یک گروه اقدام را بازی میکند.
اکشن پلن گزنده ایران در FATF
موافقین میگویند کسانی که مخالف FATF هستند همیشه تاریخ مخالف بودهاند، ایران را منزوی کردهاند و مانع پیشرفت کشور شدهاند و جواب میگیرند اولا چرا FATF؟ چرا شما همیشه فکر میکنید این ایران است که باید خیال آمریکا را راحت کند؟ مشکل ما تعامل برجامطور است مشکل اکشن پلنی است که شما از سمت ایران با FATF تعریف کردهاید.
هر کشوری که اسمش در بیانیه میآید، FATF یک برنامه اقدامی را با همکاری خود آن کشور ایجاد میکند و توسعه میدهد و سپس آن را اجرا میکند. پس هر کشوری اکشن پلن خودش را دارد مثلا اسرائیل اکشن پلن خودش را دارد، پاکستان و یا ایران هر کدام اکشن پلن مخصوص به خود را با FATF تعریف میکنند ما مخالف اکشن پلنی هستیم که ایران با FATF تعریف کرده است چرا که این اکشن پلن بسیار سخت، تلخ و ضد منافع ملی ایران است.
اشراف دقیق اطلاعاتی آمریکا بر ایران/راه فراری نیست!
در بین خود مخالفان هم نظرها متفاوت است یک عده نگرانند که با FATF مراودات مالی ایران با حزب الله لبنان و یا حماس فلسطین دچار مشکل میشود اما عدهای پاسخ میدهند که نگرانی های بسیار جدیتری در مورد این اکشن پلن وجود دارد و اینها مسائل بسیار کوچکی است.
نگرانی و بخش اصلی مربوط به شناخت ذی نفعان CUSTOMER DO DELIGENSE اکشن پلن است. در زیرساخت CDD نهادی که به اسم FIU یعنی finantial information unit ایجاد میشود ایران را موظف به گزارشدهی از تراکنشهای ریالی به طرف مقابل میکند مثلا ترکیه، آذربایجان، اسرائیل، آمریکا و یا عربستان و اسرائیل از ایران میپرسد که فلان تراکنش بین دو نفر مشخص چگونه است و ما باید پاسخ بدهیم و ما باید به عنوان ایران برای آنها توضیح بدهیم که فعالیت مالی ما دقیقا به چه صورتی انجام میشود.
موافقان در جواب میگویند که ما میتوانیم به آنها دروغ بگوییم و یا اینکه ما هم میتوانیم از طرف مقابل سوال بپرسیم و از اطلاعات مالی آنها مطالبه کنیم مثلا برای مقابله با داعش یا منافقین، اما همان عده مخالف جواب میدهند: کاش میشد اما فجاعت اکشن پلن ایران این است که اگر ما خلاف بگوییم با توجه به اینکه بر لبه اقدامات متقابل هستیم ممکن است هر بلایی سر ما بیاید، اما همان طور که در بیانیه هم آمده طرف مقابل هیچ ریسکی برایش وجود ندارد.
80 میلیون ایرانی بیپرده برای دشمن
در مورد شناخت ذینفعان(CDD) دو نگرانی اصلی وجود دارد اولا باعث میشود تحریمهای مصداقی آمریکا خیلی دقیق و گزنده شود و اثرش بر اقتصاد ایران زیاد بشود، چون به آنها اطلاعاتی میدهد که توانایی ما برای دور زدن یا بیاثر کردن تحریمها را تقریبا به صفر نزدیک میکند، از سویی مگر آمریکا دشمن ما نیست چرا باید اطلاعات مالی ما دست آمریکا باشد؟شما اطلاعات مالیتان به مادرتان هم نمیگویید چطور اطلاعات 80 میلیون ایرانی را دست دشمن میدهید؟
خودتحریمی
مخالفان میگویند: نگرانی بزرگتر این است که هم اکنون تحریمهای آمریکا پس از خروج رسمی از برجام، دارد یکی یکی به سمت ایران میآید، این اکشن پلن ذرهبینی در اختیار طرف آمریکایی میگذارد که از طریق آن میتواند به راحتی اطلاعات ما را از خود ما بگیرد و به راحتی همکاری با نهادهای تحت تحریم آمریکا میتواند مورد شناسایی آمریکا قرار بگیرد و برای آنها مشکلساز شود و لذا بسیاری از افراد و نهادهای خصوصی داخلی از هر نوع همکاری با افراد و نهادهای داخلی تحت تحریم آمریکا سرباز میزنند.
وقتی میگوییم نهادهای تحت تحریم آمریکا منظور این است که در حال حاضر که آمریکا از برجام خارج شده است در مورد همکاری با بانک مرکزی، وزارت نفت و دیگر نهادهای ایران تحت اعمال FIU و قسمتهای مختلف اکشن پلن ایران در FATF دچار تحریمهای داخلی و خودتحریمی بشویم.
ایران بدون وزارت دفاع؟ میشود؟
اما آخرین بندی که به مجلس رفت موضوع CFD یا مبارزه با تامین مالی تروریسم یعنی پیوستن به مبارزه با تامین مالی تروریسم که دو ماه در مجلس مسکوت ماند و دوباره بازگشته تا مهر تمام باشد. موافقان میگویند: ایران که تروریسم ندارد، حسابمان پاک است و از محاسبه باک نداریم، مخالفان سری تکان میدهند و میگویند مسئله این است که مصداق تروریسم از نظر ما و FATF متفاوت است. وقتی میگوییم مصداق تروریسم صرفا نگران حزب الله لبنان و حماس نیستیم.
بلکه نگرانی داریم که نهادهای رسمی و مشروع خودمان در این بازی به نهاد تروریستی تبدیل شوند مثلا سازمان صنایع دفاع ما که سازمان رسمی قانونی و مشروع هم هست اما همین الان در تحریمهای سازمان ملل است در عین اینکه در فهرست تروریسم هم نیست، پس هیچ دلیلی وجود ندارد که نهادی را که اراده کنند جزو نهادهای تروریستی قرار ندهند .
موافقین میگویند: ما حق تحفظ داریم و خودمان مصداقهای تروریسم را تعیین میکنیم و جواب میگیرند: در ماده ششم و بند شش توضیح داده شده که امکان هیچ نوع تحفظی به عناوین مختلف سیاسی، قومی، عقیدتی و امثال اینها وجود ندارد و تحفظ به لحاظ حقوقی رد است و این عدم تحفظ در خود برنامه اقدام نوشته شده است.
موافقان میگویند: برنامه اقدام را در چارچوب حکومت خودمان اعمال میکنیم که مخالفان میگویند: چنین چیزی ممکن نیست چرا که شما شرایطی فراهم کردهاید که طرف مقابل طبق اکشن پلن تنظیم شده میتواند در صورت انجام ندادن دستورات به مجامع بینالمللی شکایت کند.
خروج دکمهای ممکن نیست!
موافقان میگویند نگران نباشید هر وقت لازم شد از برنامه و این نهاد مشاورهای بیرون میآییم و جواب میشنوند که: طبق اکشن پلن تنظیم شده بیرون آمدن ایران از این نهاد مشاورهای به صورت دکمهای امکان پذیر نیست که هر زمان بخواهد از آن خارج شود بلکه از زمان اقدام شما برای خروج حداقل یک سال زمان نیاز است و این چیزی است که به صراحت در بیانیه گفته شده است!
طیبنیا محاکمه شود/ دیگر برجامی نیست که FATF بخواهد
از آن میان عدهای هم میگویند: ما خواستار بازمذاکره روی اکشن پلن FATF هستیم آن هم به دو دلیل: اولا به این خاطر که خلاف قانون اساسی ایران پذیرفته شده یعنی طیبنیا راسا آن را امضا کرده و مقصر دو قطبی موجود بین مخالفین و موافقین FATF ایشان هستند و باید در محاکم قانونی مورد بازخواست واقع شوند، در ثانی زمانی که طیبنیا FATF را پذیرفته هنوز آمریکا از برجام خارج نشده بود، اما امروز که آمریکا از برجام خارج شده و تحریمهای آمریکا یکی یکی حواله ایران میشود طبعا این نهاد مشاورهای موظف است راه حلی را در این اکشن پلن طراحی کند که به عنوان یک ابزار ضعیف در مقابل تحریمها برای ایران کار نکند.
مخالفان میگویند: بیلینگزلی رئیس آمریکایی FATF کشور به کشور راه افتاده تا آنها را از ارتباط مالی با ایران بترساند و صراحتا اعلام کرده FATF در شفافیت تراکنشهای بانکی و اعمال تحریمهای ضد ایرانی نقش موثری خواهد داشت. تاکنون حدود ۱۰۰ شرکت بینالمللی اعلام کردهاند ایران را ترک میکنند وانتظار داریم موارد بیشتری را هم شاهد باشیم، اما موافقان میگویند FATF ایران را از انزوا خارج میکند.
همچنین زاراته، معاون مدیریت مبارزه با تروریسم و جرایم مالی در وزارت خزانهداری آمریکا درباره جایگاه FATF در فشار بر ایران میگوید: «برای قرار دادن ایران در تنگنا و سختتر کردن شرایط برای این کشور، به حضور کامل FATF نیاز است.» و «برای اینکه ایران از نظام مالی منزوی شود، لازم است FATF برای تایید قضاوتهایی پیرامون نظام مالی ضدپولشویی و مبارزه با تروریسم مداخله کند.» اما موافقان پاسخی نمیدهند.
تعهد طیبنیا مردود است
عدهای میگویند چرا در این روزها هیچ حرفی از علی طیبنیا نیست؟ او باید محاکمه شود چرا که روند قانونی FATF در ایران طی نشده است! یعنی با اینکه بارها و بارها در اکشن پلن از کلمه تعهد سیاسی بالا صحبت شده که کاملا آیینهوار در بیانیه عمومی اخیر FATF هم دیده شد، با وجود این امضا کننده این اکشن پلن یعنی علی طیبنیا، وزیر کارت زردی اقتصاد دولت یازدهم یک برنامه کاملا تعهدآور را که قانونا باید ابتدا در مجلس تصویب میشد و به تایید شورای نگهبان میرسید و بعد برای اجرا میرفت راسا و شخصا از سمت ۸۰ میلیون ایرانی پذیرفت و امضا کرد.
و از ۴۱ اکشن پلن ایران ۳۷ تای آن را دولت روحانی پنهانی اجرا کرده و تنها ۴ تای آن که اجبارا باید در مجلس تصویب میشده به مجلس آورده است، اما بخشهای اصلی آن را عملا بدون تایید مجلس و شورای نگهبان و برخلاف قانون اساسی تعهد و اجرا کردهاند لذا از لحاظ قانونی این اکشن پلن مردود است.
کینز: بیعدالتی باید خدای ما باشد چون سودمند است!
باز مخالفان میگویند: از جمله رهنمودهای کینز، نخبه اقتصادی انگلیس که مکتب اقتصادی هم به نام او شکل گرفته است این است که برای چرخش چرخ اقتصادی که در رکود و بحران فرو رفته، لازم است که طمع و ربا را افزایش دهیم! چرا که اگر موفق شدیم با تبلیغات حس مصرفگرایی را در مردم تحریک کنیم آنها به خرید روی میآورند و چرخ کارخانه میچرخد و مشکل بیکاری و رکود حل میشود!
جان مینارد کینز اقتصاددان یهودی انگلیس
او که یکی از اصلیترین تئوریسینهای دنیای اقتصاد محسوب میشود با وجود تجربه تلخ ربا در قرون گذشته، در مقالهای در بحران اقتصادی سال ۱۹۳۰ اینگونه استدلال میکند که:"من خودمان را آزاد میبینم؛ آزاد برای بازگشتن از آن اصول قطعی و مطمئن دینی و سنتی که در آن «طمع داشتن گناه است»، «تحمیل کردن ربا برخلاف قانون الهی است» و اینکه «پولدوستی نفرتانگیز است»؛ آنهایی در مسیر فضیلت و حکمت مقدس گام برمیدارند، کمترین توجه را به آینده دارند. ما باید بار دیگر هدفها را بالاتر از وسیله قرار دهیم و سود را فراتر از سعادت. ما باید قدردان کسانی باشیم که قادرند به ما بیاموزند که چگونه ساعات و روزها را شرافتمندانه بگذرانیم، افراد بانشاطی که میتوانند از چیزها لذت ببرند.
اما آگاه باشید که چنین دورهای هنوز فرا نرسیده است، حداقل برای صد سال دیگر ما باید (به خودمان و به دیگران) تظاهر کنیم که عدالت ناپاک است و ناپاکی همان عدالت است!چون بیعدالتی سودمند است ولی عدالت نه! « طمع و ربا باید برای مدتزمان بیشتری خدایان ما باشند» چراکه فقط آنها میتوانند ما را از نیازمندیهای تونل تاریک اقتصاد به روشنایی برسانند."
نفوذ سرمایهداری در قلب دول جمهوری اسلامی ایران به اسم ...علم
اکنون پس از افول کمونیسم و به تبع آن نحلههای اقتصادی آن، تنها الگوی اقتصادی موجود یکی از نحلههای اقتصاد لیبرالی است. همانطور که گفته شد اصل اولیه لیبرالیسم برای اقتصاد ربا است و نظریهپردازیها نیز حول همین مولفه شکل گرفته است. گرچه امروزه با عبور ازمباحث فلسفی اصیل در حوزه اقتصاد به نوآوریهای تکنیکی در این حوزه توجه زیادی صورت گرفته است.
مخالفان طیبنیا میگویند: این تنها او نیست که معتقد به چنین علوم و اقتصاددانهای منورالفکری است، تقریبا هیچ دولتی نبوده که از وجود این دست اقتصاددانها عاری باشد مثلا گفتههای آقای نوبخت رئیس سازمان برنامه و بودجه دولت روحانی در برنامه گفتگوی ویژه خبری در روز نهم فروردین سال 95 وقتی به تلویزیون فراخوانده شد تا در مورد برنامه دولت در حوزه اقتصاد مقاومتی توضیح دهد، کتابی را به عنوان مرجع اصلی مبانی نظری دولت برای اجرای اقتصاد مقاومتی معرفی میکند که اساسا در زمان نگارش کتاب هنوز موضوع اقتصاد مقاومتی توسط امام خامنهای مطرح نشده بود!
ممکن است در ابتدا این نکته خیلی منفی به نظر نرسد اما با بررسی مطالب این کتاب میتوان به این جمعبندی رسید که اساسا محتوای کتاب نه تنها با اقتصاد مقاومتی در تعارض است، بلکه با الگوی معیشت اسلام و احکام الهی نیز در تقابل آشکار قرار دارد.
این کتاب که توسط حسن روحانی، محمد باقر نوبخت، محمد نهاوندیان و ...در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام در زمان ریاست اکبر هاشمی رفسنجانی نگارش شده در بخش اصلی و انتهایی یعنی بخشی که راهکار خود را بعد از ارائه حجم گستردهای از مطالب مطرح میکند، به خوبی این تعارض و تقابل را نشان دهد.
در این قسمت نظریههای مکاتب نهادگرایان و کینزیهای جدید به عنوان الگوی توسعه ایران مطرح میشود. مدلهایی که هر دو ویرایشهایی از اقتصاد سرمایهداری غرب محسوب میگردند و هیچ ارتباطی با اسلام و ایران و نظریات اقتصادی امام خمینی (ره) در قانون اساسی ندارند و تنها آشنایی معمولی با هر یک از این مکاتب نشان میدهد که هر دوی آنها برای اجرای بهتر کپیتال اکانومی تجویز شدهاند.
چرا کینز و فریدمن به داد رکود بزرگ آمریکا نرسیدند؟
مخالفان سوال کلیدی را مطرح میکنند: نتیجه کاربست این الگوها یعنی الگوی نهادگرایان و طرفدارن فریدمن و الگوی کینزینیهای جدید و همچنین الگوهای مشابه، اقتصاد غرب را به چه نقطهای رسانده است؟ ماحصل کاربست این مدلها در الگوی معیشت غرب بروز دو بحران پیاپی در طول کمتر از یک دهه است. بحران سال ۲۰۰۷ و بحران اخیر که از سال ۲۰۱۵ آغاز شده است.
اساسا بحران سال ۲۰۰۷ زمانی رخ داد که مدل نئوکلایسک و طرفداران فریدمن در اوج قدرت قرار داشت. همان الگویی که پیشفرضهای آن توسط نهادگرایان پذیرفته شده است. به علاوه در مدل نئوکلاسیک مدتها بود که پیوست نهادگرایان اعمال شده بود و مورد استفاده قرار میگرفت.
فریدمن اقتصاددان آمریکایی
پس عملا نهادگرایان در پیشفرضهای خود الگویی را پذیرفتهاند که از زمان ریگان و دهه ۱۹۹۰ به این سو حاکم است و در نهایت بحران مالی سال ۲۰۰۷ را به وجود آورده است. طرفداران فریدمن با خلق پول بدون پشتوانه و تزریق نقدینگی سعی کردند جلوی ورشکستگی بانکها را بگیرند اما کشور را به رکود و بحران بدتر فرو بردند، پس این الگو نه تنها نمیتواند اقتصاد را مقاوم کند بلکه خودش عامل شکلگیری بحران است.
بلافاصله بعد از بحران سال ۲۰۰۷ کینزینهای جدید به میدان آمدند و راهحل خود را برای حل بحران مطرح کردند. در واقع همانگونه که کینز بعد از رکود بزرگ دهه ۱۹۳۰ ورود دولت را به عرصه اقتصاد برای جلوگیری از رکود تجویز کرد، بعد از بحران سال ۲۰۰۷ نیز کینزینهای جدید به دولتها توصیه کردند تا در قالب محرکهای مالی گسترده به اقتصاد وارد شوند تا مانع از رخداد یک رکود بزرگ شوند.
امروز نتیجه عمل به توصیه کینزینهای جدید پیشرو قرار دارد و میتوان آنرا به قضاوت نشست. اساسا نه تنها اقتصاد غرب از بحران خارج نشده است بلکه در رکودی عمیقتر نیز فرو رفته و کلید واژه بحران ۲۰۱۵ به عنوان یک اصطلاح جدید در ادبیات اقتصادی زیاد به گوش میرسد و با عمیقتر شدن رکود میرود تا مانند بحران مالی ۲۰۰۷ به گوش همه برسد.
اقتصاددانان احمق و بحرانهایی که ارمغان میآورند
مخالفان از اعتراض نخبگان جامعه غربی به علم اقتصاد و اقتصاددانان در سالهای گذشته و ناکارآمدی و بحرانساز بودن این الگوها حرف میزنند به حدی رسید که در مقطع پیش از انتخابات سال ۲۰۱۲ آمریکا، نایل فرگوسن، استاد تاریخ اقتصاد دانشگاه هاروارد، اقتصاددانان آمریکایی اعم از فریدمنی و کینزینی را در یک خودزنی آشکار احمق خواند و آنها را عامل اصلی شکلگیری بحران ۲۰۰۷ و تداوم آن معرفی کرد. او نه تنها نئوکلاسیکها و طرفداران فریدمن را عامل شکلگیری بحران دانست، بلکه به طور خاص به کینزینهای جدید هم حمله کرد و آنها را به دلیل رجوع به کتابهای خاک گرفته کینز بعد از بیش از ۴۰ سال به عنوان عامل عمیقتر شدن بحران معرفی کرد.
پس نئوکلاسیسیزیم مورد تایید نهادگرایان، بحران ساخت و کینزینیسم جدید آنرا تشدید و تعمیق نمود. حال سوال کلیدی این است که آیا مدلهایی که بحرانساز و تکانهزا هستند میتوانند مقاومکننده باشند؟ آیا مدلهایی که غرب را در بحرانی عمیق فرو بردهاند میتوانند اقتصاد ایران را مقاوم کنند؟
این سوالاتی است که باید از آقای نوبخت پرسید، خصوصا در شرایطی که او منتقدان دولت را فاقد شاخص درست برای ارزیابی عدم اعتقاد دولت به اقتصاد مقاومتی توصیف میکند:
مخالفان میگویند: یک بار دیگر به گفتههای آقای نوبخت دقت کنید! او چگونه محتوای موجود در این کتاب را یک مدل اسلامی ایرانی میداند؟ در پایان شاید پاسخ امام خامنهای به این سوال کلیدی و مهم که «چرا الگوهای موجود و آزمودهشده در دنیا نمیتوانند الگوی مطلوبی برای ما باشند؟» بتواند بهترین جمعبندی برای این نوشتار باشد؛ پاسخی که در دیدار با اعضای شورای عالی مرکز الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت، ارایه شد:«الگوهای رایج توسعه، از لحاظ مبانی، غلط و بر پایه اومانیسم و اصول غیر الهی هستند و از لحاظ آثار و نتایج نیز نتوانستهاند وعدههایی را که درخصوص ارزشهایی نظیر «آزادی» و «عدالت» داده بودند، محقق کنند.»
طیبنیا تمام نمیشود بلکه از نسلی به نسل بعد منتقل میشود/ هیس، در محضر علم حرف نزنید!
عدهای هشدار میدهند: طیبنیا بیش از آنکه یک وزیر یا سیاستمدار بد باشد یک استاد دانشگاه است و این فصول منفعلانه از فعالیت خود را در زرورق علم به نسلهای بعد منتقل میکند او در دانشگاه مفید به دانشجویان خود گفته "آرزو داشتم کینز بشوم اما این شدم!"
همینها میگویند: طیبنیا که حسرت کینز شدن داشته اگر در مدرسه اقتصاد لندن سرزمین عقیدتی کینز میماند موفقتر نبود؟ چون امثال فرمولهای اقتصادی از جمله FATF نه تنها به ساختار سیاسی-اقتصادی جمهوری اسلامی ایران بلکه هیچ کشورمستقلی نمیخورد و این تقصیر خودش هم نیست دانشی که او دارد در تضاد با اقتصاد موفق و مقاوم است لذا اگر در همان لندن میماند احتمالا موفقتر بود. اما موافقان طیبنیا با برچسب ضدعلم در مباحثه به روی نقد را میبندند...
یک پای این وضعیت ارز در کشور همین ایشونن. خوب کاش حداقل به اصول اقتصادی که خوندن پایند بودن.
چه بسا اگر برای برجام چنین کاری میکردن و مسببینشو راحت نمیزاشتن الان مدعی برکات fatf برای تصویبش نمیشدن
با این نماینده ها بعید نیست تاریخ دوباره تکرار بشه افتاب تابان و باغ گلابی و....