گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، جنگ اقتصادی عبارتی است که در سالهای گذشته بیش از هر اقتصاددان یا مسئولان دولتی و مجلس از زبان رهبر انقلاب شنیده شده است و شاید تا همین امسال که به گفته متخصصان و اقتصاددان 70 درصد ارزش پول ملی ما را نابود کرد و تمام بازارها را درنوردید، حتی توسط مسئولان کشور هم جدی گرفته نمیشد.
اما با شکلگیری شرایط سخت ماههای گذشته، تقریبا همه مردم متوجه این جنگ اقتصادی شدهاند، جنگ اقتصادی که رهبر انقلاب از وجهی تعبیر شرایط جنگ احزاب را برای آن به کار میبرند. در این زمینه با حسامالدین حائریزاده مدرس و پژوهشگر حوزه علوم استراتژیک به گفتگو پرداختهایم، وی معتقد است که در تحلیل و مقابله با جنگ اقتصادی صرف تکیه به مولفههای رایج اقتصاد مدرن به عبور ایران از شرایط سخت امروز کمکی نخواهد کرد، مشروح قسمت اول این گفتگو در اختیار مخاطبان قرار میگیرد.
شعبابی طالب نخستین محاصره اقتصادی کفار علیه مسلمانان بود/ در شرایط شعب ابی طالب نیستیم
نخستین جنگ علنی اقتصادی علیه مسلمانان را کدام میدانید؟
جنگ اقتصادی اصطلاحی است که امروز زیاد مردم آن را می شنوند و در فضای رسانهای زیاد به کار برده می شود شاید عبارت جنگ اقتصادی برای مردم ما کلمه تازه ای باشد اما مفهوم جدیدی در ادبیات جهانی و تاریخ بشر نیست.
برای این که مفهوم جنگ اقتصادی به ذهن مخاطب نزدیک شود یادآوری شعب ابیطالب و محاصره مسلمانان در آن یک مثال بارز عینی است. البته مسمانان از همان ابتدای اسلام تحت انواع فشارهای اقتصادی و غیراقتصادی بودند.
از آن جایی که خود نبی اکرم (ص) پیش از بعثت، امینِ مکه و قریش بود و شأن و منزلتی در بین قریش داشت، کفار و مشرکین نتوانستند خود حضرت را حذف کنند. گر چه ایشان را توهین، اذیت، تکذیب و مسخره می کردند و یاران ایشان را شکنجه می دادند و یا می کشتند اما زمانی که این فشارها و کشتن ها و زجر دادن ها و کارهای اطلاعاتی و امنیتی و نفوذ و جاسوسی علیه حضرت و جریان اسلام به نتایج مدنظرشان نرسید و همچنان نهضت حضرت رو به گسترش بود، مجبور شدند در مرحله آخر دست به فشارهای اقتصادی زده و حضرت محمد (ص)، بنیهاشم و دیگر مسلمانان را در شعب ابیطالب محاصره کنند.
مقاومتی که نبی اکرم (ص) با مسلمانان در این محاصره و جنگ اقتصادی در شرایط تحریمی انجام دادند نهایتا منجر به هجرت از مکه به مدینه و تشکیل حکومت اسلامی در یثرب یا همان مدینه شد. البته ایران امروز در شرایط شعب ابی طالب نیست. رهبر معظم انقلاب در ۱۹ دی ۱۳۹۰ فرمودند که ما در شرایط شعب ابی طالب نیستیم.
چرا که در آن شرایط، حرکت حضرت نوپا بود، در حداقل امکانات و اقبال قرار داشتند، حکومت اسلامی شکل نگرفته بود. اما اکنون که حکومت اسلامی شکل گرفته، امکانات ما زیاد است و اقبال به ایران هم فراوان، درخت تنومند انقلاب اسلامی چهل سالگی خود را جشن می گیرد، اصلا در شرایط شعب ابی طالب نیستیم.
هر چند برخی در داخل با بزرگنمایی اثر تحریم ها و استفاده از تعابیر غربی ها مانند «تحریم های فلج کننده» تلاش در القاء آن شرایط وخیم دارند. علاوه بر این، در شرایط شعب ابی طالب، ساختار سیاسی و اجتماعی جامعه بسیار ساده بود و هنوز پیچیدگی های مدینه در چهارچوب حکومت دینی را پیدا نکرده بود. لذا جبهه بندی بین کفار و مسلمانان بسیار ساده و شفاف بود. اما امروز ما در وضعیتی بسیار پیچیده تر قرار داریم.
در شرایطی چون جنگ احزاب قرار داریم
شرایط امروز ایران بیشتر شبیه کدام شرایط مسلمانان در صدر اسلام است؟
یک نمونه از جنگ اقتصادی، تحریم و محاصره ای که جبهه کفر علیه جبهه اسلام انجام داده همین محاصره شعب ابی طالب است اما در دو سه سال اخیر چند بار از زبان رهبر انقلاب شنیده ایم که فرمودند ما در شرایط جنگ احزاب قرار داریم هم در سال 95 و هم در سال 96 ایشان فرمودند اگر بخواهیم شرایط امروز را با شرایط صدر اسلام شبیه سازی کنیم هم اکنون در شرایطی چون جنگ احزاب قرار داریم.
در جنگ احزاب جبهه نظامی، محاصره اقتصادی خارجی و فتنه منافقین داخلی مقابل مسلمانان حضور داشتند
جنگ احزاب دشمن در مقابل مسلمانان چه آرایشی داشت؟
در جنگ احزاب کل سپاه حضرت محمد صلی الله علیه و آله داخل مدینه حدود سه هزار نفر بود اما چند ده هزار نفر در بیرون مدینه علیه آنها آرایش نظامی گرفته بودند. غیر از جبهه نظامی، جبهه دومی که علیه مسلمانان شکل داده بودند محاصره اقتصادی سنگینی بود که بر اساس آن دشمنان با تمام قبایل، تجار و کاروان ها هماهنگ کردند تا ارتباطات تجاری و اقتصادی و مالی خود با مسلمانان در مدینه و خارج از مدینه را متوقف کنند. لذا یک محاصره اقتصادی و یک تحریم گسترده مالی، تجاری و اقتصادی علیه مسلمانان در مدینه ایجاد شد.
اما جبهه سوم فتنه منافقین در داخل بود کسانی که ضعف ایمان داشتند و زمانی که هجمه دشمنان اسلام را دیدند دست به تضعیف روحیه مردم زدند.
تهدید بیرونی زمانی کارگر میافتد که آسیب درونی مرتفع نشود/ فتنه منافقان در جنگ احزاب
حال مسلمانان در هنگام جنگ احزاب چگونه بود؟
قرآن درباره جنگ احزاب می فرماید »آن قدر فشار بر مومنین زیاد شد که گویی چشم ها داشت از حدقه بیرون می زد و قلب ها از حلقوم ها بیرون می آمد« مردم در شرایط عجیب فشار روانی و بحران روحی قرار داشتند که این مورد در آیات قرآن و سوره احزاب کاملا مشهود است.
گویا زلزله ای شدید در جامعه مومنین شکل گرفته بود. در چنین وضعیتی حال دو دسته از مردم بسیار مهم است حال مومنین و حال منافقین. منافقین ترسیدند و کار را رها کردند و به قول قرآن مرض قلب شان بیرون زد و شروع به مرض ریختن کردند؛ مدام آیه یاس می خواندند و می گفتند که نمی توانیم از پس کفار بربیاییم و اشتباه کردیم که به اسلام گرویدیم مانند امروز که برخی می گویند ۴۰ سال است که انقلاب اسلامی شده ۴۰ سال است که ما را سر کار گذاشته اند پس کو آن وعده هایی که می دادند؟!
خدا در قرآن می فرماید مرضی که در قلب منافقین پنهان بود در شرایط فشار کفار بیرون ریخت و معلوم شد که از اول هم ایمان واقعی به اسلام نداشتند. نتوانسته بودند مرض خود را درمان کنند و قلب شان را سالم نگه دارند. چون این مرض قلب را درمان نکرده بودند به عنوان یک آسیب درونی موجب شد که تهدید بیرونی دشمن کارگر بیفتد. همیشه زمانی حربه شیطان کارگر می افتد که ما آسیب های درون خودمان را مرتفع نکرده باشیم.
فتنه و شرایط جنگی برای رشد جامعه اسلامی است
چگونه میشود سریعتر از این شرایط جنگی بیرون آمد تا فشار کمتری تحمل کنیم؟
وقتی از جنگ اقتصادی صحبت می کنیم منظورمان صرفا یک مقوله کلان سیاسی اقتصادی یا استراتژیک نیست. این گونه نیست که صرفا با فراگیری تجربه ملت های دیگر بتوانیم در جنگ اقتصادی درس بگیریم و با آن مبارزه کنیم.
وقتی خدا در جامعه اسلامی شرایط ابتلا و فتنه ایجاد می کند برای رشد جامعه است نه اینکه به هر طریقی شده خود را از این وضعیت بیرون بیندازیم. خدا ما را به این دنیا آورده تا ابتلائاتی چون جنگ اقتصادی را تجربه کنیم و با آنها رشد و تعالی بیابیم، حتی اگر جنگ اقتصادی نباشد جنگ سیاسی را پیش میآورد، اگر جنگ سیاسی نباشد جنگ نظامی را ایجاد میکند، اگر جنگ نظامی نباشد جنگ فرهنگی یا شناختی را برای جامعه به وجود می آورد تا انسان ها تحت شرایط جنگی تعالی پیدا کنند.
کلا زندگی انسان مومن در همین جنگ تعریف می شود. توحید یعنی لا اله الله؛ وقتی خواستیم که الهه های دیگر غیر از خدای یگانه را بزنیم یعنی داریم می جنگیم. اگر خواستیم بر دشمن غلبه کنیم باید مقابل او بایستیم و بجنگیم. طبیعتا او هم حربه هایی از جمله جنگ اقتصادی را به کار ببندد.
اسلامِ ایران استکبار جهانی را اذیت کرده لذا علیه ما هر چه داشتهاند به میدان جنگ آوردهاند
اما چرا ایران با آمریکا جنگ اقتصادی دارد؟ چرا پاکستان به شکل ما با آمریکا جنگ اقتصادی ندارد؟ چرا کویت و یا عربستان آن گونه که در حوزه اقتصاد ما درگیر هستیم با آمریکا درگیری ندارند؟
برای این است که همه این ها مدعی اسلام هستند اما آن اسلامی که به تعبیر رهبر انقلاب در مکتب امام خمینی(ره) هست اسلام نابی است که استکبار جهانی را اذیت می کند این استکبار چون نتوانسته ما و ایدئولوژی اسلامی ما را حذف بکند پس از سال ها جنگ نظامی علیه ما و انواع جنگ های فرهنگی و شناختی نفوذ و جاسوسی به جنگ اقتصادی روی آورده است.
اگر نگاهی به تاریخ بیندازید می بینید که جمع دو جنگ جهانی اول و دوم نهایتا هشت نه سال طول کشیده است ولی جنگ فرسایشی علیه ایران ۸ سال توسط ابرقدرت ها و به وسیله صدام انجام شد. پس از آن دشمن در حوزه امنیتی نفوذ کرد و فعالیت های ضد امنیتی گسترده ای را انجام داد. مثلا از طرف جنوب شرق و پاکستان امثال ریگی و جنبش هایی مثل جند الشیطان را راه انداخت. از طرف شمال غرب جنبشهایی مانند پ. ک. ک و از سمت مرزهای عراق حزب دمکرات آزاد کردستان و کوملهها که فعالیت های تروریستی می کردند را به جان ملت ایران انداخت.
منافقین را تحت عنوان سازمان مجاهدین خلق که ابتدا در ایران بودند و بعدا مقرشان در دوره صدام در عراق بود و امروز در اروپا هستند علیه ایران فعال کرد. گروه های تروریستی مختلف بعد از انقلاب ۱۷ هزار نفر شهید ترور از ما گرفتند کشور ما نسبت به بسیاری از کشورهای دیگر شهدای ترور بیشتری دارد. البته تروریسم در سال های گذشته در سوریه و عراق هم حجم زیادی شهید و قربانی برجای گذاشته است.
فعالیت های جاسوسی و نفوذ هم که تا امروز ادامه دارد، تهاجم، شبیخون و ناتوی فرهنگی که از دهه ۷۰ به این سو به همراه جنگ نرم رسانه ای و شناختی لحظه ای فروگذار نشده است. اما چون تمام اینها را به کار بردند و از پس ما برنیامدند به سمت جنگ اقتصادی رفتند. البته جنگ اقتصادی علیه ایران از همان اوایل انقلاب شروع شد.
تحریم های ما از همان سال ۵۹ آغاز شد. اتفاق جدیدی که از سال ۹۰ به این سو افتاده به تعبیر امام خامنه ای جنگ تمام عیار اقتصادی است. نکته ای که در اینجا حائز اهمیت است این که در این جنگ اقتصادی خود دشمن هم متضرر می شود چرا که دارد بازار مصرف ایران را از خودش می گیرد. ا
ز سوی دیگر زمانی که دشمن به شرکت ها و بانک هایش می گوید با ایران معامله نکنید و می گوید که ایران حق معامله با دلار را ندارد در واقع دارد بزرگترین ضربه را به پول خود دلار می زند .چون ایران منشأ الهام برای بسیاری ملت های دیگر می تواند باشد. اگر ایران سیستم دلار را کنار بگذارد می تواند آغاز یا تشدیدکننده دلارزدایی در جهان باشد و این برای آمریکا بسیار خطرناک است.
آمریکا با جنگ اقتصادی علیه ایران به خود و شرکایش ضربه زده است
چگونه دلار آمریکا از جنگ اقتصادی آمریکا علیه ایران ضربه میخورد؟
امپراطوری دلار زمانی تقویت می شود که چرخه دلار حفظ شود وقتی مناطقی از دنیا و کشورهایی را از دسترسی به دلار و چرخه آن حذف می کنند دارند به چرخه دلار آسیب می زنند راه حفظ امپراطوری آمریکا این است که دلارش بیشتر بچرخد.
شخص اوباما زمانی که در ریاست جمهوری بود و شخص جان کری زمانی که وزیر خارجه آمریکا بود، چندین بار اعلام کردند ... ما دیگر نمی توانستیم شرکایمان را در تحریم ایران همراه خود نگه داریم چرا که ایران صاحب انرژی است و بازار ایران جذابیت دارد.
استراتژیستهای آمریکایی: ایران قلب جهان است
خود غربیها هم به موثر بودن ایران در بازار جهانی اذعان دارند؟
وقتی در جنگ اقتصادی، انرژی، تجاری و مالی ما را از تجارت و چرخه دلار حذف بکنند در واقع به خود ضربه زده اند چرا که ما یک کشور کوچک و بی اهمیت نیستیم. ما بخش عظیمی از منابع انرژی جهان را در اختیار داریم و به گفته خود اندیشمندان و آینده شناسان آمریکایی ایران در منطقه هارت لند یا قلب جهان است.
همچنین کنترل انرژی جهان در دست ایران می تواند باشد فقط این تنگه هرمز نیست که می توانیم آن را ببندیم بلکه زمانی که علیه ما جنگ اقتصادی کردند و نگذاشتند که نفت بفروشیم یا تجارت کنیم کل لوله های نفتی که از خشکی رد می شود را نیز می توانیم بزنیم. همان کاری که گوشه ای از آن را زمان جنگ با صدام انجام دادیم، شرایط شرایط جنگی است و اقتضائات خود را دارد.
بخش عظیم جنگ اقتصادی آمریکا علیه ایران جنگ رسانه ای است
اما تهدیدات آمریکا بسیار بیشتر از اذعان به این دست توانمندیهای ایران است.
خوب البته در جنگ باید روحیه دشمن را تضعیف کرد. باید به یک نکته توجه داشته باشیم که در بحث جنگ اقتصادی بسیاری از ادعاهای آمریکا در حد لاف و شوی رسانهای است و بیشتر از آنکه از جنگ اقتصادی سود ببرند از اثر رسانه ایِ ادعاهای کذب خود بهره برداری می کنند.
دیدیم که رهبر انقلاب در دیدار با خبرگان فرمودند بخش عظیم جنگ اقتصادی جنگ رسانه ای است خدا هم در قرآن می فرماید جهنمیان وقتی ابلیس را می بینند به ملائکه می گویند همین فرد بود که ما را اغوا کرد شیطان هم در پاسخ می گوید من فقط دعوت کردم (یعنی همان جنگ رسانه ای) شما خودتان بودید که لبیک گفتید!
فتنه و امتحان زمینه صعود یا سقوط افراد و جوامع است
این بلوف های آمریکا توسط برخی از مسئولان در ایران تکرار و پذیرفته میشود.
متاسفانه بلوفها و بزرگ گویی های آمریکایی ها علیه ایران روی قلب افراد سست عنصر اثر می گذارد. کسانی که ایمانشان ضعیف است. کسانی که می گویند دیدید انقلاب اسلامی ۴۰ ساله شد و در باغ بهشتی که به ما نشان میدادید به آن نرسیدیم!
خدا می فرماید چنین شرایطی را ایجاد میکنم تا ببینم که چه کسانی در ایمان خود صادق هستند. لذا تدبر در سوره احزاب قطعا در تقویت ایمان و قلب، موثر خواهد بود.
فتنه برای خالص کردن انسان مومن است
چه اصراری به امتحان و آزمایش سخت اهل ایمان وجود دارد؟
در نسبت با منافقین، دسته دومی که در سوره احزاب حال آنها اهمیت دارد مومنین هستند. قرآن می فرماید مومنین وقتی سختی و هجوم همه جانبه دشمن را می بینند می گویند این همان وعده خدا و رسولش است؛ همان وعده ای که پس از آن نصرت الهی فرا خواهد رسید.
خدا در ابتدای سوره عنکبوت می فرماید آیا مردم فکر می کنند همین که گفتند ایمان آوردیم رهایشان می کنیم؟ خیر تازه آنها را به فتنه، امتحان و ابتلا می اندازیم.
در زبان عرب اصطلاح فتنه به فرآیند خالص کردن فلز طلا از سنگ طلا به کار برده می شود؛ یعنی سنگ طلا را در کوره و دمای بالا ذوب می کنند تا فلز خالص از سنگ و مواد ناخالص جدا شود لذا خدا در قرآن می فرماید و زلزلو زلزالا شدیدا یعنی به گونه ای قلبتان را می گیریم و تکان می دهیم که ببینیم ثبات قلب دارید یا نه؟ ما در بهشت که زندگی نمی کنیم. دنیا محل ابتلاء و امتحان است.
لذا سوره احزاب می فرماید وقتی بلا و امتحان آمد عده ای گفتند اگر خدایی هست این چه وضعیتی است که برای ما مسلمانان درست کرده؟! کسانی که امروز می گویند نگاه کنید مردم آمریکا و اروپا در چه زندگی مرفهی هستند، اما ما که دنبال انقلاب، حزب الله، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، عدل و قسط آمدیم این وضعمان است!
در شرایط جنگ احزاب برخی به خدا ظنین و مشکوک شدند! و می گفتند اگر واقعا خدایی هست چرا ما را باید این قدر تنها بگذارد؟! کجاست خدا؟! کجاست وعده نصرت الهی؟!
نکند که خدایی نیست و بی خودی با استکبار جهانی و کفار در افتاده ایم. نکند خدا و قیامت ساخته ها و پیش فرض هایی در ذهن خودمان باشند!
مردم ایران صاحب یک استقلال انحصاری هستند/ انقلاب اسلامی ایران به لطف خدا با کمترین هزینهها به دست آمده است
خوب شاید یک علت این نوع اظهارنظرها به علت زحماتی باشد که مردم برای انقلاب کشیدهاند.
البته که مردم ایران زحمت زیادی برای انقلاب کشیدهاند اما نمی توانیم ادعا کنیم که دیگر کافی است و حالا باید از برکات آن متنعم شویم. بنی اسرائیل هم دچار همن سوءفهم شد. مقداری که با حضرت موسی ع همراه شدند بعد مدعی شدند که حالا ما این مسیر را آمده ایم دیگر باید نگاه ویژه ای به ما شود. متاسفانه مشاهده میکنیم این اظهارنظرها از زبان کسانی مطرح میشود که خود لباس دین به تن دارند و در انقلاب مسئدولیت داشته اند! این به دلیل ضعف در شناخت دین و تاریخ است.
اگر به صدر اسلام نگاه کنیم می بینیم که مومنین صدر اسلام تجربه جنگ بدر را داشتند. جنگ بدر در ابتدای هجرت به مدینه اتفاق افتاد و خدا ملائکه را به کمک مومنان فرستاد و مردم کمی از طعم اعتماد الهی را چشیدند. درست مانند اوائل انقلاب که مردم با هزینه ای پایین توانستند انقلاب کنند و دفاع مقدس را پیش ببرند. همان طور که می دانید بخش زیادی از مردم به طور مستقیم درگیر انقلاب یا دفاع مقدس نبودند. این واقعیت در قیاس با سایر کشورها مشخص می شود.
کشور اندونزی در جنوب شرق آسیا ۲۲۰ میلیون نفر جمعیت دارد. اما همین کشور ۲۲۰ میلیون نفری مستعمره هلند با ۱۵ میلیون نفر جمعیت بود. مساحت اندونزی بسیار بیشتر از مساحت هلند است. اندونزی در جنوب شرق آسیا و هلند کیلومترها آن طرف تر در شمال اروپا قرار دارد. با این وجود هزینه ای که برای دفع شر هلند از کشور خود داده اند، میلیون ها نفر کشته بود. کشته های ما در انقلاب و دفاع مقدس به ۳۰۰ هزار نفر نرسید.
لذا هزینه ای که ما برای انقلاب اسلامی داده ایم اصلا قابل مقایسه با هزینه ای که برخی کشورهای دیگر برای استقلال خود داده اند نیست. البته استقلال اندونزی از استکبار و نظم نوین جهانی به پای استقلال ایران نمی رسد. در واقع ما صاحب یک استقلال انحصاری هستیم و این از هوشیاری انقلاب ما بوده است.
به شرط حفظ ایمان و صبر، امکان پیروزی عده قلیل بر عده کثیر وجود دارد
خوب با این اوصاف چرا همان شرایط نصرت الهی در جنگ بدر ادامه پیدا نکرد و به شرایط جنگ احزاب رسیدیم؟
ببینید امت پیامبر که تجربه جنگ بدر و امداد الهی را داشتند در جنگ احد دچار خطا شدند. جامعه اسلامی در شرایط جنگ احد دچار مقداری دنیاگرایی شدند و چرب و شیرین دنیا به زیر زبانشان آمده بود. نمونه ای از آن این بود که پیامبر به آنها دستور داده بود که تنگه احد را رها نکنند اما تا دیدند کفار و مشرکین کمی در جنگ پس خوردند و شاهد غنایم بی صاحب روی زمین شدند تحریک شدند و به سمت غنایم رفتند و تنگه را رها کردند. لذا سپاه ابوسفیان توانست به مسلمانان صدمه بزند.
به این ترتیب، بعد از جنگ احد خدا جنگ احزاب را مقابل مسلمانان قرار داد. در زمان جنگ احزاب کمی شرایط سخت تر شد و مجبور شدند هزینه بیشتری بپردازند. البته عمده این هزینه، هزینه روانی بود. آن قدر تعادل روانی جامعه در شرایط جنگ احزاب به هم ریخته بود که قرآن می فرماید گویا قلب ها به حنجره ها رسیده و چشم ها از کاسه بیرون زده بودند! البته وقتی مومنین توانستند ثبات خود را حفظ کرده و از شرایط جنگ احزاب موفق بیرون بیایند شرایط و زمینه برای فتح مکه رقم خورد که سوره نصر در این باره نازل شده است.
در واقع خدا در جنگ احزاب این را به مسلمانان فهماند که امکان دارد عده قلیلی بر عده پرقدرت و کثیری پیروز شوند به شرطی که انسان مومن و مسلمان خودش را نگه دارد و ایمانش را حفظ کند و صبور باشد. لذا پس از آن، فتح مکه بدون جنگ صورت گرفت و این واقعه بسیار عجیبی است که ابوسفیان شهر خودش را بدون جنگ تسلیم پیامبر کرد. لذا اگر بتوان تحمل کرد و صبر کرد می توان به ظفر رسید.
دقیقا منظور از صبر و نگهداری خود چیست؟ و چگونه منجر به پیروزی میگردد؟
رهبر انقلاب تیر ماه امسال در دانشگاه افسری امام حسین (ع) دو توصیه را فرمودند: تقوا و صبر. در شرایط جنگ احزاب یعنی جبهه نظامی متحد خارجی، جبهه جنگ اقتصادی خارجی و فتنه منافقین داخلی، مومنین باید تقوا و صبر داشته باشند. ایشان صبر را یک تعریف عملیاتی کردند و فرمودند صبر یعنی »حفظ خود در میدان« یعنی در شرایط سخت و جنگی هر طور که میتوانید خودتان را در میدان نگه دارید.
شیطان قسم خورده بر صراط مستقیم حضرت حق مینشیند و عباد و بندگان خدا را از صراط مستقیم منحرف میکند، جز عباد مخلص و کسانی که خودشان را خالص کردهاند. اما خدا چگونه مومنین را مخلص می کند؟ با فتنهها و ابتلائات.
کسی که خالص شد شیطان انسی و جنی و نفس اماره هیچ گونه از پس او برنمیآیند. لذا شرایط جنگ احزاب در فرایند تکاملی جامعه دینی دیده می شود.
در شرایط جنگ احزاب، مسئله تهدید خارجی نیست بلکه مسئله آسیب داخلی است و آسیب داخلی یعنی مرض قلب که باید زدوده شود و به جایش ایمان و باور تقویت و حفظ شود. چرا که همه این جریانات ایمان و باور را هدف گرفته اند. این مرض قلب برای منافق درمان نشده و در محیط پر از تهدید، بیرون می زند لذا این افراد از ادامه حرکت در صراط مستقیم باز می مانند.
اسم چنین اتفاقی ریزش است. کسانی که بتوانند ایمان خودشان را در فتنه ها حفظ کنند این شرایط سخت همان وعده الهی است که پس از آن نصرت خدا را به همراه دارد. لذا چنین افرادی خود را در میدان نگه می دارند.
این در میدان نگه داشتن اسمش صبر است. پس راهبرد بسیار مهم در شرایط جنگ اقتصادی صبر است که البته صبر فعال است. چرا که حفظ خود در میدان نیاز به فعالیت مداوم و پیوسته دارد.