جنگ امروز، جنگ خوانشهای تقابلی است. طیف انقلابی باید قادر باشد تا برای تمامی اخبار سرنوشتساز، برشی بر روایت ابر رسانه غربی داده و خوانش انقلابی خود را به گوش عموم برساند.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، مهری محمودی؛* ممکن است در نگاه اول میان روایتگری و سلاح نبرد پیوندی مستقیم نبینیم، اما با کمی تعمق میتوان دریافت که امروزه تمامی جنگهای سختافزاری بر سکوی نرم گزارشها اخبار رسانهای تکیه دادهاند. در گذشتههای دورتر، اهمیت نقلقولهای زبانی و اخبار و احیاناً شایعات ناشی از آن، به علت محدودتر بودن و نزدیک و شناس بودن انسانها به هم بیشتر بود؛ بنابراین با ورود یک خبر جدید، سریعاً با ارتباط چهره به چهره منتشر میشد. گسترش وسعت جغرافیایی و بهمرور رشد شهرها و مهاجرتها، سبب پدید آمدن ارتباطات رسانهای شد که گپزنی روزمره جای خود را به مطبوعات و تلفن و تلویزیون داد.
بهمرور و با تجهیز بیشتر رسانهها بهعنوان قدرت مرکزی اطلاعرسانی، کشورهای غربی که بازیگران پیشرو در فراهم آوردن فنّاوری عصر ارتباطات بودند، رویای ایجاد دهکده جهانی به مدیریت این سران را نزدیک دیدند و با انتشار هرچه بیشتر سختافزارهای فناوری اطلاعات، به کمک انواع شبکهسازیها تلاش داشتند تا بر اذهان عمومی تسلط یافته تا بتوانند جهان را بهدلخواه خود مدیریت کنند.
گرچه هنوز با دهکده جهانی که معیارهای مدنظر فنّاوری مداران را دارد، فاصلهداریم؛ اما به نظر میرسد در برخی کاربردها موفق شدهاند از فراگیرشان بستر رسانه در زندگی بشر بهرهبرداری کنند.
رسانهها که باهدف خبررسانی تولیدشده بودند، ابزار درجه اول جاسوسی قانونی و حذف حقایق یا تولید اخبار شایعه و مدیریت توزیع خبر و حتی کنترل نظرسنجی و هدایت افکار عمومی به بحثهای موردنظر دلخواه و جهتدهی به بحث روز در جامعه تبدیل شدند.
از دیدگاهی میتوان گفت که ارتباط انسانها پس از همهگیر شدن این امکانات و سرمایهگذاریهای قابلتوجه بر انواع عملیات روانی، بازگشتی به شایعهپراکنیهای دهکده دوران گذشته بود که خبر در کمتر از ساعت در ده میپیچید. در این میان، نقش روایتگری خبر برای ابر رسانهها بیشتر روشن شد.
با ارسال خبرنگار به اقصی نقاط جهان از بسیاری اخبار آگاه میشوند، اما، چون رقیبی در رساندن خبر به این حجم عمده مراکز جمعآوری اطلاعات وجود ندارد، لذا کنترل اخبار به صنعت انحصاری این مافیا تبدیل شد که اجازه هر نوع تحریف خبر را به آنها میداد. برخی خبرها را بزرگنمایی کرده و برخی را اصلاً منتشر نمیکنند. با سایر کشورها در قبال اخذ هزینههای هنگفت برای تأمین محتوای خبری، متناسب با سیاستگذاری خود اخبار دلخواهی را میفروشند تا در رسانه ملی خود پخش کنند. بهمرور دریافتند که افکار عمومی، صرفاً تابع خبر نشر یافته نیست؛ بلکه تابع جو ذهنی مخاطبین است که ناشی از نوع روایت آن خبر و خوانش پیامدهای آن خبر بر زندگی عموم است؛ لذا اگر تأثیر خبری بر اقتصاد یا سایر عرصهها با تفسیر و دلیل و نتیجهای متفاوت روایت شود، بدون اینکه این خبر در واقعیت چنین پیامدهایی به همراه داشته باشد، توانستهاند که در یک عملیات روانی در قالب رسانهای کاملاً قانونی و فنّاورانه ارائهشده، هدایت افکار عمومی را به دست گرفته و نهتنها از خبر، بلکه روایتی که از خبر میشود، در جهت منافع سیاسی-اقتصادی خود استفاده کنند.
برای روشن شدن مبحث به مثال زیر میپردازیم. چندی پیش رهبری معظم حفظه الله در پاسخ به گستاخیهای آمریکا، اشاره نمودند که اگر غلطی از آمریکا سر زند، تلآویو و حیفا را با خاک یکسان خواهیم کرد. این بهتنهایی یک گزاره خبری است که برای جبهه انقلابی بار معنایی صلابت، استقامت و اقتدار میآورد و برای جبهه دشمن ذلت و تهدید و ترس.
شبکههای ماهوارهای برای کاهش شدت اثر این گزاره خبری، به روایتگری و تحلیل خاص این خبر پرداختند. کارشناسی دعوت کردند تا در یک مصاحبه سوری پیامدهای این جمله برای جمهوری اسلامی را به اطلاع عموم رساند. وی با ابراز اینکه این گفتمان تهاجمی و موجب تنش میان کشورها می شود و شرایط کنونی جمهوری اسلامی بیش از هر چیزی نیازمند صلح و آرامش است و این اظهارات با سیاستهای تنش زدایی روحانی در تضاد است و ریسک سرمایه گذاری در ایران را از بین میبرد و این باعث افزایش بیکاری میشود، به آن دسته از مخاطبان فارسی زبان که تنها خوراک فکری خود را از ماهواره تامین میکنند، این پیام ذهنی را القا میکند که نکند این طور مقابلهها موجب جری شدن دشمن واختلاف افکنی و اعمال فشار بر مردم شود. هر چه رسانهی ملی برای روشن شدن پاسخ این شبهات بی تفاوت و مسکوت بماند، انحراف فکری نظام رسانه کفر روی فضای فکری اقشار خاکستری که وقتی روی مطالعه تخصصی نمیگذارند، اثرگذارتر میشود.
فعال رسانهای، جناب آقای یامین پور، چندی پیش با اشاره به این جنگ خوانشها اشاره دارند: در حادثه تروریستی اهواز یک پرونده رسانهای وجود داشت و براساس آن میخواستند جنگ تجزیه طلبی را راه بیندازند، ولی بچههای حزب اللهی در فضای مجازی این اجازه را ندادند. سردبیر بی بی سی هم آمد و توئیت زد و از این حادثه به عنوان یک حادثه تروریستی نام برد. وی با بیان اینکه امروز صدا و سیما تحت تاثیر فضایی است که نیروهای حزب اللهی در فضای مجازی راه میاندازند. از این رو آنها مجبورند فضای مجازی را به صدا و سیما بیاورند، اظهار کرد: ماموریت اول نیروهای حزب اللهی ایجاد خوانش تقابلی و معنا بخشیدن به رخدادها در فضای آکادمیک و دانشگاهی است.
جنگ امروز، جنگ خوانشهای تقابلی است. طیف انقلابی باید قادر باشد تا برای تمامی اخبار حساس و سرنوشتساز، برشی بر روایت ابر رسانه غربی داده و خوانش انقلابی و حقیقی خود را نیز به گوش عموم رسانده تا شبهه افکنیها و سؤالات اذهان حق جو بیپاسخ نمانده و یا اینکه حداقل بهعنوان قطعهای در جورچین افشای حقایق در حافظه تاریخ یادگار مانده و عبرتی برای تجارب آیندگان باشد. به نظر میرسد تمامی جنگهای سختافزاری همچون جنگ اقتصادی و فرهنگی و...، در بستر جنگ رسانهای صورت میگیرد و به بیان دقیقتر تنها یک است و آن جنگ رسانهای است و بقیه تنها خوراکی برای تشدید و تأثر در عملیات این نبرد.
نبرد روایتها پایهای برای سیاستهای بین المللی تبدیل شده است و رسانههای اجتماعی یک ابزار قدرتمند برای مبارزه با این نبرد است. سهم بسیاری از مطالعات اندیشکدههای بزرگ سیاسی کشورهای غربی همچون اندیشکده رند و.. در سال ۲۰۱۸ به عملیات روانی با استفاده از روایتگری رسانهها با عنوان کاهش حقیقت یا پسا حقیقت اختصاص یافته است و ایالات متحده در تلاش است تا بسیاری از مناقشات خود با چین، روسیه و رقبا را با این شیوه مهار و پیش ببرد.
مهری محمودی- فعال دانشجویی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.