گروه اجتماعی «خبرگزاری دانشجو» رضا آرمانیان؛ تا قبل از قرن بیستم و یکم میلادی، میانگین عمر، بسیار پایین بود؛ اما بهبود وضعیت تغذیه و پیشرفتهای چشمگیر پزشکی و ارتقای سطح بهداشت، سبب افزایش میانگین عمر در تمامی جوامع بشری شده است.
در اغلب جوامع افراد 60 ساله و بالاتر به عنوان سالمندان تلقی میشوند و در کشور ما نیز همانند بسیاری از کشورهای جهان به دلیل بهبود شرایط بهداشتی متوسط طول عمر افراد بالا رفته و تعداد سالمندان افزایش یافته است.
در حال حاضر بیش از چهار میلیون سالمند بالای 60 سال در کشور زندگی میکنند که پیش بینی میشود این رقم طی 20 سال آینده به حدود 10 میلیون نفر برسد که از این رقم سهم استان خراسان رضوی 500 هزار نفر است.
به دلیل آداب و رسوم فرهنگی در جامعه ما، کهنسالان از جایگاه ویژهای برخوردار هستند
همه ساله، بر شمار سالخوردگانی که به آسایشگاههای سالمندان، در سراسر کشور مراجعه میکنند یا از سوی اطرافیانشان به آنجا سپرده میشوند، افزوده میشود؛ با این حال، به حکم الهی و اجتماعی، فرزندان باید حرمت پدر و مادر خود را حفظ کنند و به ایشان احسان کنند.
سالمندان آیینه آینده
یک کارشناس دینی می گوید: سالمندان آیینه آینده ما بوده و در قرآن کریم و دین مبین اسلام به عنوان نصب العین مسلمانان احترام به این قشر تاکید فراوان شده و آنان را مایه خیر و برکت خوانده اند.
امیری ادامه می دهد: از جمله فرمان های خداوند ، امر به احسان و خوش رفتاری فرزندان نسبت به پدران و مادران است و پس از ایمان به توحید از سایر وظایف دینی مقدم شمرده شده به خاطر اینکه پایه ارتباط جامعه و پیوستگی آن هستند.
وی می گوید: رابطه محبت و علاقه قلبی فرزند به پدر و مادر خود اساس اجتماع و به حکم اسلام واجب است که فرزند هرگز رابطه محبت خود را با دو اصل و ریشه خود قطع نکنند.
این کارشناس دینی می افزاید: پدر و مادر دوره پیری و فرسودگی در کنار فرزند خود بوده و او باید زحمات و رنج والدین خود را هنگام کودکی به یاد آورده با رفتار و گفتار مناسب زحمات آن دو را جبران کند.
مشغله و گرفتاری بهانه خوبی نیست
امیری می گوید: دوران پیری سخت ترین دوران زندگی پدران و مادران است که احساس نیاز کرده و انتظار دارند حالا که پیر و فرتوت شدهاند، فرزندان شان به آنها رسیدگی و نیازها یشان را برآورده کنند.
وی تصریح می کند: انسان امروز به دلیل داشتن مشغله و گرفتاری نمیتواند تمام اصول را رعایت کند و از بسیاری از آنها طفره میرود و به بهانه فرصت نداشتن از خوبی کردن حرمت گذاشتن و دستگیری از دیگران سر باز میزند.
این کارشناس دینی می افزاید: افرادی که توانایی نگهداری از سالمندان را در منزل ندارند و ناچار به سپردن آنان به آسایشگاهها هستند، باید نسبت به حفظ احترام و جلب رضایت آنان اهتمام ورزند.
امیری ادامه می دهد: متاسفانه هر روز شاهد افزایش تعداد افرادی هستیم که در خانه سالمندان زندگی میکنند و فرزندان آنها ماهها و یا حتی سالها از آنها احوالی نمیپرسند و آنها را به حال خود رها کردهاند.
وی می گوید: سالمندی به عنوان یکی از دوران زندگی بشر مرحله ای مهم و اثر گذار در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی یک ملت است و تبیین جایگاه سالمندان یکی از مهمترین عوامل در برنامه ریزی هاست.
آلزایمر بیماری دوران سالمندی
همچنین مریم شریف نیا، کارشناس ارشد پرستاری می گوید: دوران سالمندی همانند دوران کودکی یا جوانی، یکی از مراحل زندگی است؛ با این تفاوت که دوران کودکی و جوانی، سرشار از انرژی و تلاش، ولی دوران سالمندی، همراه با تحلیل قوا و کاهش میزان فعالیت های فیزیکی است.
وی می افزاید: بیشتر افراد سالمند دچار بیماری آلزایمر می شوند و برای کند شدن روند ابتلا به این بیماری نیاز به دیدن فرزندان، دوست و آشنا و یاد آوردی خاطرات گذشته دارند.
شریف نیا ادامه می دهد: یک فرد سالمند تا وقتی سالم و سرحال است باید در منزل و کنار اهل خانه باشد؛ چرا که با پیر شدن نیازهای عاطفی افراد بیشتر می شود.
چرخاننده چرخ زندگی
وی می افزاید: وقتی بیمار می شوند هم باز نیاز به محبت دارند و فقط وقتی که نگهداری آنها سخت شده و یا عوارض بیماری باعث از بین رفتن ارج و قرب آنها جلوی فرزندان و نوه ها می شود باید به آسایشگاه سپرده شوند.
شریف نیا می گوید: این مادر بزرگ یا پدر بزرگ روزی جوان و شاداب بوده، بزرگ خاندان و یا چرخاننده چرخ زندگی بوده و باید ارج و قرب و احترامش حفظ شود.
غلامحسن ستاری، پدر بزرگ 82 ساله ای که از دو پا به علت سکته فلج شده است، می گوید: لاستیک فروش بودم و وضعیت مالی خوبی داشتم.
همسرم تنها مونس بود
وی می افزاید: چهار تا بچه دارم؛ اما تعداد نوه هایم را نمی دانم و هشت سال است که همسرم، تنها مونس تمام روز های عمرم را از دست داده ام و بعد از او فقط دارم نفس می کشم.
این پدر بزرگ بیمار می گوید:بچه هایم به علت مشغله کاری زیاد و وضعیت بیماری شدیدم توانایی نگهداری از من را نداشته و مرا به آسایشگاه سالمندان سپردند.
ستاری عنوان می کند: حالا خانه من همین آسایشگاه است و تمام پرستاران و پرسنل اینجا مانند بچه های خودم هستند.
او می گوید: جز دلتنگی مشکلی ندارد؛ اما باید کنار بیاید.
اشک چشمان مادر به یاد پسر
خانم جان نام مادر بزرگ شیرین زبانی است که هر چند نمی بیند و زیبایی کلامش آدم را به وجد می آورد.
او که تنها پسرش در خارج از کشور زندگی می کند خانه اش را همین آسایشگاه می داند و به قول خودش تمام سالمندان اینجا خواهر و برادرانش هستند.
خانم جان می گوید: دیگر دلتنگی برایم مفهومی ندارد و آنقدر پسرم را ندیدم که صورتش را فراموش کردم؛ اما زنگ می زند و حالم را می پرسد.
درست است که می گوید دلتنگی دیگر برایش معنایی ندارد؛ اما وقتی از پسرش حرف می زند اشک های گوشه چشمش برق میزند.
مگر می شود به بهانه مشغله زیاد «عشق مادری» و «حرمت پدری» را فراموش کرد.
یک روز تمام این پدر و مادران سالمند جوان و زیبا بودند و امیدها و آرزوهایی داشتند و مسلما ماهم روزی پیر می شویم. باید به بزرگ تر هایمان به سفارش پیامبر اسلام(ص) احترام گذاشته و آنها را احسان کنیم تا روزی فرزندانمان در حق ما چنین کنند.