به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجو از مشهد، محسن حاجی حسنی کارگر فرزند کوچک خانواده، خوش رفتار و مهربان بود، هیچ وقت ناراحت نمیشد و همیشه خنده بر لب داشت. وی فردی با ایمان و بیآلایش بود. مادر مرحوم حاجی حسنی کارگر بعد از شنیدن خبر فوت فرزندنش در حادثه منا گفته بود: انگار به محسنم الهام شده بود، از بچهها حلالیت میطلبید و میگفت باید امسال حج بروم. همیشه میگفتم محسن به کی رفته ما توی فامیل چهره به زیبایی محسن نداشتیم، محسن چهره بسیار نورانی داشت، کلام وحی در وجود او بود؛ چراکه از همان خردسالی علاقه زیادی به قرآن داشت. به محسن گفته بودم زودتر بیا؛ طاقت دوریت را ندارم...
محسن حاجی حسنی کارگر که از همان سه سالگی دوست داشت چهره و صدایش شبیه استاد شحات انور شود در همان سنین کم تلاوتهای استاد شحات انور را در تلویزیون دنبال میکرد، وی قبل از جان باختن در حادثه منا در گفتوگو با یکی از خبرگزاریها گفته بود «به یاد دارم زمانی که سه سال بیشتر نداشتم به دلیل علاقهام به استاد شحات، لباسی مانند لباس قاریان مصری برای خود درست کرده بودم و از همان زمان کمکم وارد عرصه تلاوت شدم و تلاوتها را پیگیری و گوش میدادم و به اتفاق برادر بزرگم «مصطفی» در جلسات قرآن شرکت میکردم»
وی که برادر بزرگش را استاد خود معرفی میکند، ادامه میدهد: «برادرم همواره من را راهنمایی میکرد و به من روحیه میداد تا اینکه در سال ۸۱ و در سن ۱۴ سالگی برای نخستینبار وارد مسابقات قرآن شدم و در مرحله کشوری مسابقات قرآن شکوفهها رتبه اول رشته قرائت را به دست آوردم و در همان سال به عنوان نماینده ایران در مسابقات قرآن عربستان شرکت کردم، اما بعد از آن سال، دیگر در هیچ مسابقهای شرکت نکردم تا سال 93 که در سی و ششمین دوره مسابقات کشوری قرآن اوقاف حاضر شدم.»
محسن حاجی حسنی کارگر، نماینده جمهوری اسلامی ایران در سی وهفتمین دوره مسابقات بین المللی قرآن مالزی بود که رتبه نخست این رقابت ها را کسب و جایزه خود را از پادشاه مالزی دریافت کرد. به دلیل برخی مسائل حاشیه ای و ناداوری ها در مسابقات بین المللی قرآن مالزی از سال ۱۳۸۵ تا امسال هیچ کدام از نمایندگان کشورمان با وجود تلاوتی فاخر به عنوان نفر اول این رقابت ها معرفی نشدند و پس از ۹ سال وی موفق به کسب رتبه نخست این مسابقات شد.
اینها بخشی از زندگی محسن حاجی حسنی کارگر، قاری قرآن بود که امسال در حادثه منا جان خود را از دست داد. وی همچنین دانش اموخته رشته مدیریت بازرگانی پیام نور فریمان بود.
برای آنچه که بخواهیم از محسن حاجی حسنی کارگر در ارتباط با دوستانش بدانیم به سراغ دوستانش رفتیم. آنچه میخوانید گفتوگوی خبرنگار خبرگزاری دانشجو با عمران بابایی، دانشجوی دانشگاه علوم اسلامی رضوی مشهد و دوست محسن حاجی حسنی کارگر است.
وی از زمان آشنایی با محسن حسنی کارگر گفت: آشنایی من و محسن حاجی حسنی کارگر از دو سال قبل در جلسه قرآن بود، استمرار در شرکت این جلسات باعث شکل گیری دوستی بین ما شد.
قرآن در زندگی محسن تجلی داشت
وی با یادآوری این نکته که من و محسن در بیشتر جلسات و محفل قرآنی با یکدیگر شرکت میکردیم، افزود: واقعا قرآن در زندگی او تجلی داشت، محسن علاوه بر صدای داوودی از رفتار بسیار خوبی نیز برخوردار بود.
این فعال دانشجویی ضمن اشاره به این نکته که محسن حاجی حسنی کارگر انسانی پاک و باایمان بود، خاطرنشان کرد: او انسان متواضعی بود، حتی بعد از کسب مقام دوم و اولی در کشور و مالزی رفتارش تغییری نکرد و ما ذرهای غرور در رفتار او ندیدیم.
دبیر کانون قرآن و عترت دانشگاه علوم اسلامی رضوی مشهد بیان داشت: این سادگی و تواضع محسن باعث محبوبیت او در میان اطرفیان شد، هر کس یکبار با او برخورد میکرد جذبش می شد.
بابایی تصریح کرد: خبر شهادتش دل هر کسی که او را حتی برای یکبار دیده بود، سوزاند، در مراسم عزاداریش دو مکانیکی که محسن فقط دوبار برای تعمیر ماشین خود پیش آنان رفته بودند چنان سوگواری میکردند که گویا سالهاست با او دوست هستند.
وی افزود: من تلاوت محسن را بسیار دوست داشتم و بیشتر وقتها که در حرم تلاوت قرآن داشت صدایش را ضبط میکردم به نظر من در صدای او یک حزنی وجود داشت.
محسن عاشق شهادت بود
این فعال دانشجویی تصریح کرد: محسن در مسابقات بینالمللی مالزی توانست با وجود داوران غیر ایرانی مقام اول را برای کشور کسب کند.
این فعال دانشجویی با بیان این مطلب که بعد از شنیدن خبر شهادتش بسیار ناراحت شدم، بیان داشت: محسن جسنش فرق میکرد، او عاشق شهادت بود و بارها گفته بود که دوست دارم شهید بشوم.
بابایی ادامه داد: هر زمان که از او در خواست تلاوت قران یا اقامه اذان میکردم بدون بهانه و گلایه شروع به خواندن میکرد.
دبیر کانون قرآن و عترت دانشگاه علوم اسلامی رضوی مشهد افزود: رفتار محسن آنقدر ساده و بیآلایش بود که خادمان حرم با او احساس راحتی داشتند و با او شوخی میکردند.
خواندن نماز شب شب قبل از حادثه منا
وی افزود: خانوادهاش میگوید محسن را بارها در حال خواندن نماز شب و گریه دیدهاند، حجتالسلام رجبی از قاریان بینالمللی کشور که در سفر مکه همراه محسن و دیگر قاریان بود، میگفت: یک شب قبل از وقوع حادثه منا، محسن و حسن دانش را در حال خواندن نماز شب دیدم.
وی ادامه داد: محسن خانواده قرآنی دارد، برادرش مصطفی که استاد او نیز بود تا کنون شاگردان زیادی تربیت کرده و موسسه کوثر دارد. برادرش به عنوان جوانترین استاد قرآن انتخاب شد؛ اما دریغ از ذرهای غرور.
سخنان رهبر انقلاب در دانشکده افسری تسلای دل داغداران حادثه منا بود
دبیر کانون قرآن و عترت دانشگاه علوم اسلامی رضوی گفت: مسئولان کاروان باید در رفتن قاریان به منا دقت بیشتری میکردند، چند سال دیگر باید منتظر بمانیم تا قاری مانند محسن تربیت شود؟، باید برنامهریزی بهتری در بردن قاریان به منا انجام میشد.
وی تصریح کرد: حدود بیست سال زحمت کشیده شد تا قاری مانند محسن در کشور ظهور کند نباید همینطور بدون برنامه آنان را رها میکردند، محسن و حسن دانش و دیگر قاریان افراد ارزشمندی بود، من گاهی به تلاوت او گریه میکنم، باید در این اینگونه اجتماعات بزرگ همه جوانب را بسنجیم.
این فعال دانشجویی گفت: سخنان رهبر انقلاب در دانشکده افسری باعث تسلای همه شد، ما از مسئولان دولتی انتظار موضعگیری قویتری نسبت به این فاجعه در برابر عربستان را داریم.
بابایی با بیان اینکه محسن قبل از رفتنش به حج از همه دوستان و آشنایان حلالیت طلبیده بود، بیان داشت: وی در پیامی با عنوان «اکنون که به لطف خدای منان لبیک گویان عازم سرزمین وحی هستم ضمن پوزش از کم توفیقی دیدار حضوری از شما بزرگوار طلب حلالیت میکنم» از دوستانش حلالیت طلبید و این آخرین پیام این قاری قرآن به من میباشد.
دبیر کانون قرآن و عترت دانشگاه علوم اسلامی رضوی مشهد ادامه داد: بعد از انتشار خبر درگذشت محسن، قاریان بسیاری از شنیدن این خبر غمگین شدند و در این بین برخی از قاریان بین المللی نیز برای درگذشت این قاری برجسته پیام تسلیت دادند.
خالی از لطف نیست تا نگاهی داشته باشیم به آخرین نوشته محسن حاجی حسنی کارگر در وبلاگش.
وی در آخرین نوشتهاش بیان کرده: قرآن، من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساختهام که هر وقت در کوچهمان آوازت بلند میشود، همه از من میپرسند چه کسی مرده است؟ چه غفلت بزرگی که میپنداریم خدا تو را برای مردگان ما نازل کرده است...
قرآن، از تو شرمندهام اگر تو را از یک نسخه عملی به افسانهای موزهنشین مبدل کردهام .یکی ذوق میکند که تو را بر روی برنج نوشته و یکی ذوق میکند که تو را بر روی فرش نوشته است. یکی ذوق میکند که تو را بر طلا نوشته و یکی ذوق میکند که تو را بر کوچکترین قطع ممکن منتشر کرده است..
قرآن، از تو شرمندهام؛ حتی آنان که تو را میخوانند و تو را میشنوند، آنچنان به پایت مینشینند که خلایق به پای موسیقی هر روزه نشستهاند. اگر چند آیه از تو را بخوانند، مستمعین فریاد میزنند احسنت..! گویی مسابقه نفس است.
قرآن، من شرمندهام اگر به یک فستیوال مبدل شدهای حفظ کردن تو با شماره صفحه، خواندن تو از آخر به اول یک معرفت است یا رکوردگیری؟ ای کاش آنان که تو را حفظ کردند، حفظ کنی تا اینچنین تو را اسباب مسابقات هوش ندانند.
خوشابهحال هر کسی که دلش رحلی است برای تو؛ آنان که وقتی تو را میخوانند، چنان حظ میکنند که گویی قرآن همین حالا بر ایشان نازل شده است.
آنچه ما با قرآن کردهایم، تنها بخشی از اسلام است که به صلیب جهالت کشیدهایم.