گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو»، یادداشت: مواضع متناقض رئیس جمهور در دو سال گذشته به ویژه در حوزه دانشگاه آش را بیش از اندازه شور کرده است و برای ثبت تاریخ این تناقضات یکی از دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز در نامه ی به رئیس جمهور این تناقضات را یادآوری کرده است.
متن نامه به شرح زیر است:
بسمه تعالی
سلام آقای روحانی
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران
من دانشجوی دانشگاه شهید چمران اهواز هستم که از شانس خوب یا بد من، سال ورودم به دانشگاه مصادف شد با دوره کاندیداتوری شما، من به عنوان یک نسل سومی نه شما را از روزهای سخت انقلاب می شناختم و نه از پنج دوره نمایندگی تان در مجلس شورای اسلامی و نه از روزهای تصدی تان درشورای عالی امنیت ملی و نه از ایام عضویت تان در مجلس خبرگان رهبری.
ما نسل سومی ها شما را با لباس ساده روحانیت شناختیم و با شعار اعتدالگرایی، کلید و رنگ بنفش آقای رئیس، یک برگ از دسته چک زندگی ام را در روز ۲۴ خردادماه ۱۳۹۲ به نفع شما کشیدیم.
راستش را بخواهی آقای روحانی، شنیده ایم روزگاری پاسخ می دادید به کسانی که می خواستند امام را به موزه بفرستند، می خواستند انقلاب را مصادره کنند و ریشه رفتار و عملکرد دولت موقت را خیانت یا یک نادانی و عدم تفکر صحیح برای یک ملت انقلابی می دانستید و آن روزها حرف داشتی و امام را برای تمامی نسل ها می خواستید و قدرت را برای قدرت طلبی نمی خواستید.
انتخابات که شروع شد، چه سخت خودم را راضی کردم تا به شما رأی بدهم و در آن شب های قدر ملت، با هزاران امید و آرزویی که شما ایجاد کرده بودید به پای صندوق رأی رفتم و آخر ماجرا، تو رئیس جمهور، نه؛ فکر می کردم خادم مردم شده ای…
آقای روحانی، حالا که دو بهار از ریاست جمهوری تو می گذرد، در این سالها تو را با وعده های عمل نکرده و عهدهای شکسته می شناسم، تو را با دور شدن از آرمانها و آحاد ملت نظاره می کنم.
تو را با ایهام گونه حرف زدنت، با گفتار دشمن شادکنت، تو را با همراهی با نفوذی ها و همراهی و هم قدمی با اصلاح طلبان که روزگاری خمینی کبیر (ره) را به موزه تاریخ فرستادند، امروز خمینی جوان را به میانه میدان کشانده اند؟ به نظاره نشسته ام.
آقای رئیس محترم جمهوری اسلامی ایران، شما مخالف شعار دادن بودید؛ اما امروزه تو را با ۱۶ آذر امسال شناختم که گفتید: «نقد بعضیا الان سخت است؛ اما از من شروع کنید»، یعنی شما نمی دانستید و یا دانسته و آگاهانه از نقد امام امت سخن به زبان می آورید؟
شما را با جمله فضای دانشگاه سال ۹۴ با ۹۲ فرق کرده است، شناختم و حیف شد که یادتان نبود بگویید فرق ایجاد شده محدود به تنزل رشد علمی و درو کردن مسئولان منتقد با داس اعتدال شده است.
در این سال ها شما را با القای فضای امنیتی در کشور شناختم، اما هیچ وقت نگفتید چرا نصف کابینه تان امنیتی هستند؟
و اما بعد گفتید ما هیچ کدوم معصوم و بی اشتباه نیستیم و صاحبان قدرت اگر نقد نشوند به فساد و استبداد کشیده خواهند شد؛ اما نگفتید چرا وقتی نقدتان می کنند جواب داده اید بروید به جهنم؛ بی شناسنامه های بی سواد، افراطی های کاسب و …
شناختم شما را از گفته هایتان که گفتید ما در مسئله هسته ای به توفیق رسیده ایم؛ اما نگفتید تعطیلی فردو و نطنز و اراک و پایین آوردن سطح غنی سازی از ۲۰ به سه و نیم درصد چه نوع توفیقی است و یا به توهین های مکرر طرف غربی و برداشته نشدن کامل و یکجای تحریم ها، عکس العملی نشان نمی دهید.
خوب شناختم شما را هنگامی که معنای تولید داخلی و مقاومت، جنگ با جهان ندانستید؛ اما صرف نداشت بگویید جهان محدود به آمریکا نیست و این چه گفتگویی است که همه روزه از طرف کدخدا داریم تهدید به گزینه های نظامی می شویم.
گفتید ما در این دو سال، قدر ۱۰ سال؛ پیشرفت دفاعی داشته ایم؛ اما شاید یادتان رفت بگویید در توافقنامه اجازه دادید تا ۲۵ سال هر اقدام نظامی مان را با دشمن قسم خورده مان هماهنگ کنیم و چه بد شد که در روز ۱۶ آذر دو ساعت در مورد همه کس گفتید؛ اما شاید صرف نداشت بگویید این روز نامگذاری شد بخاطر آن سه شهیدی که به جرم اعتراض به نفوذ آمریکایی ها، روزی شهید شدند.
و شعار دادید، و گفتید، پس شناختیم که به وعده هایتان عمل نمی کنید و ما دیدیم که وعده ۱۰۰ روزه اقتصادی و عزت مسلمان ایرانی به پاسپورت وطنی برگردانده نشد و یا اینکه با رشد رکود و بیکاری و قضایای جده و منا مقابله نشدید.
و چه جالب باورمان شده بود وقتی دیپلمات های دولتتان گفتند، می رویم تا غنی سازی هسته ای را تثبیت کنیم؛ اما چه آسوده و راحت پذیرفتند که تا ۲۰۰۷ به دنبال سلاح هسته ای بوده ایم و نامش را گذاشتیم افتخار ملی.
این روزها را مثل آن روزهایی که گفتم، فراموش نخواهم کرد و می دانم فردا آمد نیست و کسی جلودار آمدنش نیست، چه سرهنگ باشی و چه حقوقدان! ولی ای کاش می دانستم آخر، نقش شما سرهنگی است یا حقوقدانی.
آقای روحانی، همه روزهای تلخ و شیرین دولت شما نیز گذرانده خواهد شد و همه آن خاطرات خوب و بد به پایان می رسد؛ اما بدان تاریخ اثبات کرده است در این روزهای مانده به پایان دولتتان، هر چقدر فاصله ات را با شعارهای روزهای اول بیشتر کنی، فاصله مردم نیز با تو بیشتر و بیشتر می شود و چقدر حیف می شود آن همه اهالی ۲۴ خرداد که اطرافیان فتنه دوست خود را ترجیح دادی بر همه کسانی که به واسطه روحانی بودنت به تو رأی داده بودند و به آنان پشت کنی و فکر نمی کردند روزی قدرت خودش یک اصل بشود برای کسی که باید برای مبارزه با قدرت طلبی تلاش می کرد نه قدرت طلبان…
ای کاش ۱۶ آذر سال ۹۴ توسط شما و نمایندگان دولت اینقدر امنیتی و فرستادن سخنرانان گزینشی با اولویت فتنه نمی شد، وقتی در ۱۶ آذر امسال، بچه های ارزشی راهی بیمارستان شدند، نمی دانستم نیکسون کیست و…….
والعاقبه للمتقین
دانشجوی دانشگاه شهید چمران اهواز