خبرگزاری دانشجو از واکنشهای فعالان فضای مجازی به سخنان رهبر معظم انقلاب گزارش میدهد.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو-سیدمهدی حاجیآبادی؛ رفتارهای سیاسی خارج از عرف کنونی "محمود احمدینژاد "و کیفیت ظهور آن از معرفی بقایی گرفته تا انتشار فیلم، بست نشینیهای اخیر و اتهام به دستگاه قضایی در سطح جامعه بسیار سئوالبرانگیز بوده است.
احمدی نژاد در شرایطی به صحنه آمد که قسمی از صاحبان قدرت در مواجه با رقیبان خود به شدت احساس ضعف میکردند، طبقه محروم در شعارهای توسعه سیاسی جایی برای خود نمیدیدید، بوش با محور شرارت خواندن ایران، ناکارآمدی راهبرد گفتگوی تمدنها را به رخ کشیده بود، تکنوکراسی افسارگسیخته علت فاصله بین مردم و حاکمیت قلمداد میشد، طبقه مذهبی متوسط از یک عدم اعتماد بنفس مزمن رنج میبرد و از همه مهمتر جمهوری اسلامی حس میشد که در حال تغییر به آنچیزی بود که نباید باشد. احمدی نژاد بنابراین محصول یک گفتمان و وضعیت تاریخی بود و او با نمایندگی آن گفتمان و دخالت در سازواره آن توانست یک نوع وفاق در مورد خود را سامان دهد.
اما به نظر میرسد بازی سیاسی احمدینژاد لایههای مختلفی دارد که هر لایه اهداف خود را دنبال میکند و هدف نهایی آن هم بازسازی جایگاه مردمی و جلب نظر حاکمیت برای بازگشت به سیاست درسطح پیشین است و برای تحقق چنین امری ایجاد فشار متراکم بر حاکمیت با مدل "اپوزیسیون نمایی" انتخاب شده است.
در خصوص اینکه چرا احمدی نژاد این روش را برای بازگشت انتخاب کرده؛ میتوان گفت: اصلیترین دلیل وی از رفتارهای اخیرش ترس از مرگ تدریجی سیاسی است. چرا که در تجربه سالهای بعد از ۹۲ تلاشهای خود را برای بازگشت به جایگاه گذشته بی نتیجه دیده است.
این مسائل با واکنش گسترده فعالین مجازی همراه شد. امین اسدی از فعالان سابق دانشجویی در این مورد نوشت: سخنان امروز رهبری جواب خیلی روشنی برای کسانی بود که با مبارزه سلبی میخوان رای جمع کنن و دیده بشن و قدرت کسب کنند نه مسابقه برای ساخت و ابادانی کشور، حقیقتا دچار مسابقه تخریب در میان مسئولین قدیم و جدید شده ایم.
نازنین کمالی دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد علوم سیاسی نیز در این مورد نوشت: امروز رهبر آینده نگر ایران با اتمام حجت کردن کار را برای طیف روحانی و احمدی نژاد سخت کردند و معادلات سیاسی این جریانات را بهم زدند.. بنظرم موضوع حکمیت درباره احمدی نژاد منتفی خواهد بود و آقایان احمدی نژاد و روحانی باید پاسخگو رفتارهای دشمن شاد خود باشد..
میراث شوم بنیصدر و ژست مخالفخوانی با انقلاب رخدادهای ۳۸ سال گذشته و نوع کنشهای سیاسی جامعه در این مدت، نشان داده است که مردم علیرغم اینکه برای انتخاب مسئولان کشور پای صندوقهای رأی میروند و گاه رأی قاطع خود را به نام افرادی به صندوق میاندازند، اما درعینحال هیچوقت با کسی تا ابد عقد اخوت نبستهاند و رأیشان به افراد همواره رأی مشروط است. همین مسئله موجب شده تا مردم زمانی رأی قاطع خود را به نام ابوالحسن بنیصدر و زمانی محمدعلی رجایی و زمانی هم محمود احمدینژاد و حسن روحانی به صندوق بریزند. در واقع این تنوع انتخابهای مردم پیام مشخصی را برای منتخبین دارد و آنهم اینکه رأی مردم به رئیسجمهور، چک سفید امضا نیست.
تجربهی اولین رئیسجمهور کشور و تصور وی از رأی مردم و به تبع آن نوع برخوردش با این مسئله، یکی از قطعههای عبرتانگیز تاریخ جمهوری اسلامی است. بنیصدر که زمانی موفق شده بود اکثریت قاطع آرای مردم را به خود اختصاص دهد و با ۱۱ میلیون (۷۶ درصد) رأی، اولین رئیسجمهور ایران لقب بگیرد، تصورات موهومش نسبت به آرای مردم، فرجام بدی برای او رقم زد و ۳۶ سال قبل در چنین روزهای بود که بعد از یک سال و چند ماه، از ریاست جمهوری خلع شد.
چنین مسائلی در دهههای بعدی نیز از سوی دولتها دنبال شد. شاید مهمترین مصداق اوپوزیسیوننمایی را بتوان در قاموس مرحوم هاشمیرفسنجانی متصور بود. هاشمی در سالهای اخیر «کنار رهبری مینشست»، اما «در برابر رهبری ایستاده بود»، شعار امام را میداد، اما خلاف امام عمل میکرد! از فتنه ۸۸ گرفته تا مذاکره با آمریکا و تحریف امام و افراطی خواندن حزب اللهیها و تضعیف شورای نگهبان. مهدی خزعلیِ ضدانقلاب و عیسی سحرخیز و هر آنکسی که با انقلاب و رهبری بد بود؛ زیر عبای هاشمی بود و مورد لطفش.
هر سخنرانیاش پر بود از نیش و کنایه و طعنه به جمهوری اسلامی و انقلاب و ارزش ها. بی بی سی و رادیو فردا و آمریکاییها «رهبری را تندرو» و «هاشمی را میانهرو» میدانستند. او بود که وقتی رهبری میگفت به مذاکرات بدبین است، با صدای رسا اعلام میکرد به مذاکرات خوشبین است. او بود که حزب اللهیهای که رهبری مدافعشان بود را «افراطی و تندرو» لقب داد و جرات تکرارش را به دیگران داد. او بود که سال ۸۸ نامه بی سلام و والسلام به رهبری نوشت و کمتر از یک ماه پس از خطبههای رهبری باز هم از تریبون نمازجمعه از تقلب سخن گفت.
در دهه دوم پس از پیروزی انقلاب اسلامی اگر بخواهیم حادثهای را به عنوان نماد بیرونی و بارز «توطئه پنهان» و دستهای منافقین داخلی و خارجی برای براندازی نظام جمهوری اسلامی نام ببریم، شاید مهمترین حادثه، واقعه ۱۸ تیر ۷۸ باشد.غائله ۱۸ تیر؛ واقعهای که اگرچه به نظر در مدت کوتاه چند روزه اتفاق افتاد و خاتمه یافت، اما در تحلیل آن نقش عناصر داخلی برای براندازی کلیت نظام غیر قابل انکار است.
یکی دیگر از نمونههای بحران سازی توسط دولت مستقر در مشغول کردن مخالفین از منظر داخلی، ماجرای اظهارات یکی از مدیران ارشد دولت نهم مبنی بر دوست بودن ملت ایران با مردم اسرائیل و آمریکا است.
از دیگر نمونههای مشهور مخالفخوانی دولتهای مستقر و به عقب راندن منتقدین و جناح انقلابی میتوان به ماجرای لوایح دوقلو در دولت دوم اصلاحات اشاره کرد.
لایحههای افزایش اختیارات رئیس جمهور و حذف نظارت استصوابی شورای نگهبان که از سوی دولت سید محمد خاتمی به مجلس ششم ارائه شد به لوایح دوقلو معروف شده اند. در تاریخ ۸/۶/۱۳۸۱ آقای سید محمد خاتمی، رئیسجمهور وقت، به مناسبت هفته دولت در مصاحبهای با خبرنگاران داخلی و خارجی، خبر از لایحه "اصلاح قانون انتخابات مجلس" از سوی دولت داد.
خاتمی همچنین در آن مصاحبه، از ارائه لایحهای که "تبیین حدود وظایف و اختیارات رئیسجمهور" مینامید، سخن گفت. در آن زمان یکی از مباحث مسئلهساز درخصوص این لایحه، که مشارکتیها آن را طراحی کردند، جایگزینی واژه"افزایش اختیارات" بود.در ارائه لایحه اصلاح قانون انتخابات، حذف نظارت استصوابی شورای نگهبان یکی از اصول اصلی این لایحه قلمداد میشد که اصلاحطلبان و اکثریت نمایندگان مجلس ششم به دنبال تصویب این اصل لایحه بودند.
در همین راستا عباس عبدی، مشاور خاتمی و از توابین فاتح لانه جاسوسی آمریکا، رد لوایح دوگانه توسط شورای نگهبان را عامل فروپاشی نظام جمهوری اسلامی دانست و تهدید کرد که: "بقای نظام در گرو تصویب و تأیید لایحه تبیین اختیارات رئیس جمهوری و اصلاح قانون انتخابات است... جز تصویب و تأیید این لوایح، هر برخورد دیگری که با آنها صورت گیرد، نه تنها مشکلات نظام را حل نخواهد کرد بلکه ممکن است به فروپاشی نیز منجر شود".
وی همچنین "تز خروج از حاکمیت" مشارکتیها را افشا نمود: "در صورت تأیید نشدن کامل این دو لایحه، اصلاحطلبان از حاکمیت خارج خواهند شد؛ زیرا عملاً کاری از دست آنها برنخواهد آمد تا به مطالبات مردم پاسخ دهند. خروج از حاکمیت هم شامل استعفای دسته جمعی رئیس جمهوری و نمایندگان مجلس ششم است"
سعید حجاریان یکی از تئوریسینهای جریان اصلاحات، دو ماه بعد درباره لوایح دوگانه و خطوط قرمز خاتمی گفت: "اگر خط قرمزش [خاتمی]را بشکنند، ادامه نخواهد داد و با رد لوایح دوگانه، خاتمی از رئیسجمهوری کنارهگیری خواهد کرد".
گلسا علوی از فعالین دانشجویی نیز مخاطب سخنان رهبری را طیفهای مختلف کشور دانست و گریزی به فتنه ۸۸ زد و نوشت: آنهایی که با وجود اذعانِ صریح لیدرهای جنبش سبز دربارهی عدم تقلب در انتخابات، هنوووز دم از تقلب میزنند #باید_پاسخگو_باشند
علی کرد، از فعالین سابق اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل با نقد ژست اپوزیسیوننمایی بالاترین مقامهای مملکتی گفت: نجسترین نوع اپوزیسیون نمایی که واقعا تنفر آوره همینه که تا زانو تو مدیریت ارشد کشور باشی و زبونت درازتر از اپوزیسیون لندن نشین باشه.
علی قلهکی هم در این مورد گفت: رییس دولتها در ایران میخواهند هم از مزیت نقد حاکمیت و افزایش سرمایه اجتماعی بهره ببرند و هم میز ریاست جمهوری، به عنوان مهمترین رکن قدرت اجرایی کشور را در دست داشته باشند.
حسن روحانی و حرکت بر مدار پیشینیان حسن روحانی از همان ابتدای پیروزی در انتخابات ۹۲، گاه و بیگاه با مواضعی جنجالی حاشیهساز شد. اما اوج این مسائل در زمان انتخابات ۹۶ و احساس خطر حسن روحانی درمورد شکست از جریان انقلابی بود. به عبارات زیر که آقای رئیس جمهور در سخنرانی خود در همدان، ارومیه و کرمانشاه ایراد کرده است نگاهی بیاندازید: ● اگر شما جوانان در خانه بنشینید، بدانید که در پیاده روهای ما هم دیوار خواهد بود. آنها میخواستند پیاده روی زنانه و مردانه ایجاد کنند، همانطور که در محل کارشان بخشنامه تفکیک جنسیتی را ایجاد کردند. ● اردیبهشت ۹۶ هم یکبار دیگر مردم ایران اعلام میکنند آنهایی که در طول ۳۸ سال فقط اعدام و زندان بلد بودند، را قبول ندارند. ● منطق شما ممنوع کردن است و چیز دیگری ندارید. منطق شما هوچی بازی است و چیز دیگری ندارید. ● ما انحصارگرایان را نمیخواهیم. ما آنهایی که پشت میز نشسته اند و حکم صادر کرده اند، نمیخواهیم. ● میخواهند ناامنی را به کشور بازگرداند و میخواهند آرامش منطقه را برهم بزنند. ● شما آنها را نمیشناسید من آنها را میشناسم. ● بدانید همه آنهایی که امروز آمده اند و میخواهند قدرت را بگیرند در ۴ سال اخیر میخواستند شبکههای اجتماعی را فیلتر کنند. ● شما از آزادی حرف نزنید، آزادی خجالت میکشد. ● از آزادی انتقاد و بیان سخن میگویند. یا للعجب! همانها که زبانها را بریدند و دهانها رو دوختند! این سخنان را رئیس جمهوری با حرارت بیان میکرد، که در مراسم تحلیف در مجلس شورای اسلامی در برابر قرآن مجید سوگند یاد کرده بود «از هرگونه خودکامگی بپرهیزد و از آزادی و حرمت اشخاص و حقوقی که قانون اساسی برای ملت شناخته است، حمایت کند». این سخنان را رئیس جمهوری با حرارت بیان میکرد که ۲۸ سال تمام، از مهر ۱۳۶۸ تا کنون دبیر شورای عالی امنیت ملی و عضو یا رئیس آن بوده است و ذیل مصوبات مرتبط با امنیت کشور را امضا و ابلاغ کرده و قبل از آن نیز در مناصب متعدد تقنینی، اجرایی، نظامی و امنیتی مسئولیت داشته است. درحالی که او با آن سابقه سطوح بالای امنیتی، در خیر و شر کارکرد نظام در بالاترین سطح شریک بود و نمیتوانست خود را در جایگاه مدعی قرار دهد.
سعید نیازی، اما با اشاره به مخالفخوانیهای گسترده حسن روحانی در قالبی طنز گفت: بقیه بعد تموم شدن ریاست جمهوریشون مطالبه گر شدن، ولی من خودم رئیس جمهورم و ناراضی و مطالبه گر از بچگی دوست داشتم خاص باشم!
محمدرضا نصیری نیز با انتشار تصویری از جاسوس هستهای تیم مذاکرهکننده که از دستان ریاستجمهور مدال لیاقت دریافت کرد گفت: #باید_پاسخگو_باشند چگونه جاسوسان هستهای مدال و هدیه گرفتند و برخی دیگر طعم آدامس رئیس جمهور را میدانستند.