گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، آیتالله خامنهای در دیدار اخیر مردم قم در ذیل تبیین مسأله افول آمریکا، به ظهور نظام اسلامی ایران و به سبب آن ایجاد تَرَک در قدرت ظاهری استکبار اشاره کردند و فرمودند:«در این چهل سال، این تَرَک دائم دارد عمیقتر میشود، ثروتمندترین دولتهای دنیا، امروز مقروضترین و گرفتارترینِ دولتهای دنیا است؛ اینها شوخی است؟ اینها همان نکاتی است که جوانهای ما باید روی آنها متمرکز بشوند. بحث صفبندی زبانیِ این مسئول و آن مسئول نیست؛ بحث هویّتها است، بحث حرکتها است، بحث آرمانها و آیندهها است.»
ایشان همچنین پیشتر در دیدار جمعی از دانشآموزان و دانشجویان در روز۱۲ آبانماه ۹۷ به مناسبت «روز ملی مبارزه با استکبار جهانی» نیز به این موضوع اشاره داشتند و فرمودند"آمریکا امروز 15 تریلیون دلار بدهکار است؛ رقم، رقمی افسانهای است؛ 15 تریلیون دلار بدهکاری آمریکا است!"
قریب به 800 میلیارد دلار کسری بودجه آمریکا است در همین سال جاری؛ یعنی اینها درواقع عقبماندگیهای اقتصادی است. حالا با زرقوبرق، با شعار، با حرفهای گوناگون، با ظاهرسازیها روی اینها را میپوشانند امّا واقعیّتهای آمریکا این است؛ این قدرت سخت آمریکا است."
اما آیتالله خامنهای ناظر به کدام حقایق در اقتصاد آمریکا، بدهی آمریکا را به عنوان عوامل فروپاشی آمریکا بیان میکند؟ این بدهی به کجا و ناشی از چیست؟
در جهت تبیین و توضیح این بیانات رهبر انقلاب به سراغ برخی استادان اقتصاد رفتهایم که با نظرات متفاوت آنها در زمینه بدهی آمریکا به عنوان یک عامل فروپاشی اقتصاد مواجه شدیم، برخی حتی داشتن بدهی را عامل قدرت و باعث پیشرفت نظام سرمایهداری و حتی اقتصاد ایران دانستهاند!
اما در این زمینه با یک دانشجوی رشته اقتصاد توسعه مواجه شدیم که قرائت و نظر متفاوتی با این استادان اقتصاد از بدهی آمریکا دارد و در این زمینه دلایل شنیدنی و متقنی را ارائه میکند. در گفتگوی زیر با این فعال دانشجویی به بررسی مشکل بحران بدهی آمریکا پرداختهایم که مشروح بخش دوم این گفتگو در اختیار مخاطبان قرار میگیرد.
آمریکا سهم نسلهای بعدی را پیشخور کرده است
به عبارتی میتوان گفت آمریکا بیش از اجازه در هر دوره دست به قرض گرفتن زده، بیشتر از سهم خود در هر سال و یا دوره؟
بله این بدهی، یک بدهی نسلی نیز محسوب میشود به گونهای که هر کودکی که به دنیا میآید و حتی پیش از آنکه کودکی در آمریکا به دنیا بیاید چندین میلیون دلار بدهکار است.
چرا که دولت آمریکا در دورههای متعدد و سالهای متوالی پیشخوری کرده و سهم نسلهای بعد را خورده و دست به قرض گرفتن زده است. مثلاً کودکانی که در سال ۲۰۱۶ متولد شدهاند، بهخاطر بدهی دولتی ۴۲۰۰۰ دلار بدهکارند. هزینههای خارج از کنترل، بدهی ملّی را به سمت سطوح متزلزلی سوق میدهد و دولت نیز این را میداند.
بدهیِ بیشتر از GDP ، بحران آفرین است/هزینههای دولت آمریکا همچنان رو به افزایش است
چگونه بدهی آمریکا بحران آفرین است؟
اگرچه دولتها روشهایی برای تسویه بدهی دارند، مثلاً هزینهها را کاهش داده، درآمدهای مالیاتی را افزایش داده، و یا اقدامات نظامی را تعطیل کنند و راهکارهایی دیگر، اما اگر نسبت بدهی Public Debt به GDP از حدود ۷۵ درصد بیشتر شود، احتمال وقوع بحران بسیار زیاد خواهد بود؛ و هماکنون این نسبت درباره بدهی آمریکا برابر ۷۳ درصد است.
همچنین اگرچه در صورت کاهش هزینههای دولتی، احتمال وقوع بحران نیز کم خواهد شد، اما گزارشهای متعدد نسبت به آینده پیشبینی کردهاند که هزینههای مختلف دولت فدرال آمریکا افزایش یابد. بعنوان مثال کسری بودجه آمریکا در حال افزایش است و انواع هزینههای سیستم سلامت، تأمین اجتماعی و نرخهای بهره نیز رو به افزایش هستند.
از آغاز دولت ترامپ تا به حال، ۲ تریلیون دلار به بدهی ملّی افزوده شده است .شبیه همین اتفاق در دولت اوباما و قبل از آن هم اتفاق افتاده بود. همچنین کارشناسان علمی و اجرایی آمریکا بهطور مکرر نسبت به این وضعیت اعلام نگرانی کردهاند.
همانطور که در نمودار زیر مشاهده میشود، بدهی ملّی آمریکا هماکنون مجدداً با بزرگ شدن دولت و هزینههای آن، وارد ناحیه خطرناک شده است و به اذعان اقتصاددانان و کارشناسان آمریکایی و غیرآمریکایی، اگر این بحران واقع شود، قابل حلشدن نخواهد بود.
چراکه اولاً هزینههای مختلف این امپراطوری روزافزون شدهاست؛ ثانیاً در دنیای امروز، دیگر کمتر کشوری است که بخواهد پشتوانه مالی برای آمریکا باشد و اقتصادهای نوظهوری نظیر چین، برزیل، روسیه، هند و ترکیه درصدد جداسازی اقتصاد خود از دلار هستند که این امر لطمه سهمگینی به این کشور وارد میسازد.
نمودار بالا ، بدهی دولتی آمریکا را از بدو تشکیل دولت ایالات متحده آمریکا در 1776 تا 2010 نشان میدهد. در محور افقی، علاوه بر ذکر سالها، نام رئیسجمهورهای هر دوران نیز آمده است.
در محور عمودی، نسبت بدهی آمریکا به GDP نشان داده شده است که به 5 سطح یا ناحیه تقسیم شده: ناحیه امن، ناحیه احتیاط، ناحیه احتیاط شدید، ناحیه خطر و ناحیه مرگ! اگر بدهی دولتی آمریکا از 100 درصد GDP بالاتر رود، وارد ناحیه مرگ میشود.
این امر سابقاً یکبار در زمان جنگ جهانی دوم به وقوع پیوسته بود. اما هماکنون نیز برای دومین بار دولت آمریکا با گذراندن بدهی از 100 درصد GDP وارد ناحیه مرگ شده است.
بدهی آمریکا نزدیک و در منطقه بحرانی است
درجایی گفتید نسبت بدهی به GDP آمریکا ۷۳درصد است و جای دیگر گفتید 100 درصد است و اگر این نسبت بالاتر از ۷۵درصد شود، وقوع بحران محتمل است کدام درست است؟
مشهور بین اقتصاددانان این است که اگر نسبت بدهی public debt به GDP از 75 درصد بالاتر رود، یا نسبت بدهی national debt به GDP از 100 درصد بالاتر رود، وضعیت بدهی آن کشور بحرانی است.
حال، درباره آمریکا نسبت اول یعنی بدهی public debt به GDP حدود 73 درصد است و نسبت دوم یعنی بدهی national debt به GDP بیش از 100 درصد است. لذا بنابر معیار اول، بدهی آمریکا نزدیک به منطقه بحرانی است و بنابر معیار دوم، بدهی آمریکا وارد منطقه بحرانی شده است.
همه اینها را ما مبتنی بر مقدار حداقل آمارها فرض کردیم وگرنه بنابر برخی آمارها که قبلاً ذکر شد، بدهی آمریکا بیش از 70 تریلیون دلار و طبق برخی دیگر بیش از 210 تریلیون دلار است.
آمریکا به مدد رسانه و جنگ افروزی میتواند فروپاشی خود را عقب بیندازد
به نظر شما مبتنی بر بدهی و مشکلات اقتصادی آمریکا، فروپاشی آن چه زمانی اتفاق میافتد؟
اینکه میگوییم اقتصاد آمریکا به سمت فروپاشی میرود، ناظر به تعیین زمان فروپاشی نیست که بگوییم در همین یکی دو سال آینده نابود میشود. نمیتوان زمان خاصی تعیین کرد. مناسبات جهانی بسیار پیچیده شده و کشورهای مختلف هرکدام نقش خاصی در این مناسبات ایفا میکنند.
قدرت رسانهای و نظامی آمریکا نیز مضاف بر این موضوع میتوانند به نقش فریبنده و ترساننده خود ادامه دهند. بحران بدهی یکی از علائم فروپاشی است. شاید همچنانکه مریکا چندین بار دیگر تا مرز فروپاشی رفته بود، بتواند با ترفندی نظیر یک جنگ جهانی خود را برهاند . اما نکته مهم برای ما و مردم ما این است که آمریکا را محل اتکای خود نگرفته و خود و مردم را آگاه کنیم.
اما چرا معتقدید این بدهیها قابل تسویه نیست؟
- سکه و اسکناس بخش محدودی از پول را تشکیل میدهند/ سپردهها حکم شبه پول را دارند
این موضوع نیاز به مقدمهای در مورد پول و ماهیت آن دارد، امروزه در ایران پول یا M1 عبارت از جمع پول سخت یا سکه و اسکناس در دست مردم به اضافه سپردههای دیداری بخش خصوصی نزد بانکها است. به این تعریف، تعریف محدود پول گفته میشود.شبه پول عبارت است از جمع سپردههای پسانداز و سپردههای مدتدار.
- پول گسترده عبارت است از نقدینگی و اجزای آن
به جمع پول و شبه پول، نقدینگی یا M2 گفته میشود. به نقدینگی و اجزای آن تعریف گسترده پول هم اطلاق میشود.
- اوراق بهادار به عنوان شکلی از پول محسوب میشوند
در کشورهای غربی، پول تعاریف گستردهتری هم دارد. بعد از تأکید فریدمن در مورد انضباط پولی و قانون رشد محدود و ثابت پول، بانکها و عوامل اقتصادی خصوصی ابزارهای جدید مالی و پولی ابداع کردند و اوراق بهادار جدیدی به عنوان پول مطرح شد.
- M1 , M2 , M3 - پول، نقدینگی و کلیت پول گسترده
اجزای این کلیتهای پول به نحو اختصار چنیناند:
به جمع این 4 کلیت پولی، پول یا M1 گفته میشود.
به جمع 8 کلیت پولی مذکور، نقدینگی یا M2 گفته میشود.
بنابراین M3 به عنوان کلیت پولی گستردهتر به مجموع 12 مورد فوق اطلاق میشود.
- این کلیتهای پولی بهدنبال ابداعات پولی و مالی از دهه 1970 به بعد گسترش یافت. زیرا با انضباط پایه پولی و سختگیریهای پولی توسط بانک مرکزی برای استفاده بهینه از پولهای موجود و رفع مشکل کمپولی و انگیزههای سودآوری چنین ابداعاتی صورت گرفت، بهگونهای که اوراق بهادار مذکور در تعریف گسترده پول وارد شدند.
همانطور که در نمودار زیر میبینید، M1در سالهای اخیر به مدد سیاستهای پولی آزادانه فدرال رزرو(بانک مرکزی آمریکا) رشد بسیاری داشته است و در حال حاضر نزدیک به ۴ تریلیون دلار است.
M2 مفهوم گستردهتری از پول را در مقایسه با M1 ارائه میدهد. همانطور که در نمودار زیر مشاهده میکنید، M2 درحال حاضر کمی بیش از ۱۴ تریلیون دلار است.
- با گستردهترین تعریف از پول، دولت آمریکا توان پرداخت بدهیهایش را ندارد
تعریف وسیعتر از پول که اغلب مورد استفاده قرار میگیرد، M3 است. فدرال رزرو (بانک مرکزی آمریکا) نموداری برای M3 ارائه نمیکند اما با توجه به نظر جان ویلیامز درسایت shadowstats.com، M3 نیز حتی به ۲۰ تریلیون دلار نمیرسد. بنابراین حتی با گستردهترین تعریف ممکن از پول، آمریکا بازهم به سادگی امکان پرداخت بدهیهای دولت فدرال و سایر بدهیهایش را ندارد.
کسانی که میگویند بدهی آمریکا بحران ساز نیست، محاسبات درستی از بدهی آن ندارند
چرا عدهای معتقدند که بدهی آمریکا بحرانساز نیست؟
قابل توجه است که در تحلیلهای رایج درباره بدهی آمریکا، بخشی از بدهی دولتی آن (یعنی 22 تریلیون دلار) را با GDP مقایسه میکنند و میگویند اگر این بدهی از GDP بیشتر نباشد، اشکال چندانی ایجاد نمیشود.
حال آنکه اولاً بدهی دولتی آمریکا نیز بیش از 22 تریلیون دلار، یعنی حدود 75 تریلیون دلار است؛ ثانیاً مگر GDP صرفاً حاصل تولیدات دولتی است که آن را با بدهی مقایسه کنیم؟! لذا شیوه درست این است که بدهی دولتی را با درآمد دولتی مقایسه کنند، بدهی شرکتها را با درآمد شرکتها، بدهی بانکها را با درآمد بانکها و... .
کل درآمد دولت آمریکا در سال 2018 بنابر آمار سایت usgovernmentrevenue.com حدود 6.27 تریلیون دلار بوده است. اما GDP حاصل همه درآمدهای داخلی همه بخشهای یک کشور در یک سال مالی است. لذا در مقایسه با آن بایستی بدهی کل بخشها را درنظر گرفت که همانگونه که عرض شد، بدهی کل بخشها بالغ بر 550 تریلیون دلار میشود.