مسئول سابق معاونت علمی و اقتصادی سازمان بسیج دانشجویی گفت: ابزار قدرت تشکلهای دانشجویی در «صحبت کردن» است، درحالی که ما این ابزار را چندان به رسمیت نمیشناسیم، اما میتواند به فراگیر شدن گفتمان بیانجامد.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، تاثیرگذاری بر قدرت و جلوگیری از انحراف آن جزء دغدغههای جنبش دانشجویی است. در سالیان پس از انقلاب همواره نوع برخورد با پدیده انتخابات محل اختلاف نظر فعالین دانشجویی بوده است. عدهای ورود مستقیم به عرصه را راهحل دانستند و گروهی دیگر نظارت و مطالبهگری را چاره کار میدانند. در دوره پیشِروی مجلس شورای اسلامی همه جریانات دانشجویی با تفکر خودشان کنشگری خواهند داشت. عدهای از ادوار جنبشهای دانشجویی نامزد شدهاند و برخی دیگر تنها شاخصها را تبیین و مردم را آگاه میکنند.
به سراغ جریانات مختلف دانشجویی رفتهایم تا در مورد نحوه ورود جنبش دانشجویی به موضوع انتخابات بیشتر بحث کنیم. سومین مهمان برنامه شاخص با موضوع انتخابات، جناب آقای محمد فدایی، معاون علمی سابق سازمان بسیج دانشجویی است.
فدایی: هویت جنبش دانشجویی در چیست؟ به نظر من جریان دانشجویی و دانشگاهی کشور هویتش به این است که دو کار کند: یکی در مدار پیشرفت کشور، مسائل و مبانی که در برابر کشور وجود دارد را بفهمد دوم این که سعی کند کنش موثر داشته باشد برای فائق شدن بر مشکلات و حلوفصل مسائل کشور. پیشرفت هم عرصههای مختلفی دارد و از سختترین حوزهها تا نرمترین حوزهها را شامل میشود. ما هر چه بتوانیم قویتر شویم، هر چه بتوانیم استقلال را برای کشور تامین کنیم و رفاه و حضور فرهنگی خودمان را در جهان گسترش بدهیم و با ظلم درگیر شویم و نیز باگروههای آزاده جهان ارتباط بگیریم و با تبعیض مبارزه کنیم، موجب پیشرفت کشور میشود.
هویت جنبش دانشجویی در آزادگی است
اگر فهم این مسائل و کنش برای حلوفصل مسائل باشد، باید با آزادگی انجام داده شود. این آزادگی هویت دانشجویی است است. خودش فکر کند؛ به عقل خودش بفهمد؛ کنش کند؛ جایی اگر دید اشتباه میکند مثل همه بشریت اشتباهش را اصلاح کند.
آفات ورود جنبش دانشجویی به ورود مستقیم در انتخابات ما دو نوع کنش داریم: کنش سیاستزده و کنش سیاسی. در کنش سیاستزده آدمها اول تصمیم میگیرند با چه کسی هستند سپس تحلیل میکنند؛ اول نسبتشان را با جریانات تعیین میکنند و این مسئله خودبهخود روی کنششان اثر میگذارد. وقتی من خودم را در تیم شما بدانم به صورت طبیعی و قهری پیکان انتقادی نسبت به جریان رقیب شما تند میشود. کنش سیاسی یعنی اینکه فرد باید اول مسئله را فهم کند و با هر کسی که میخواهد همراهی کند، همراهی کند و نیز با هر کسی که جلوی این فهم است و فرد تشخیص میدهد که او مانع است، بهوسیله هر شبکه و جریانی که دارد با آنها درگیر شود. این آزادگی میخواهد.
کنشهای سیاستزده جنبش دانشجویی از آفات آزادگی جریانات دانشجویی است اگر با نگاه آسیبشناسانه به جریان دانشجویی در این سالها نگاه کنیم، یکی از اتهاماتی که میشود وارد دانست و باید بررسی کرد متهمکردن بخشی از جریان دانشجویی یا جریان دانشگاهی کشور به کنش سیاستزده است. این برای کسانی که تشکلهای دانشجویی را رصد میکنند مسئلهای شفاف است. اگر بخواهیم به صورت تاکتیکی این را بپوشانیم کاملاً بیرون میزند و خودش را نشان میدهد، وقتی بیرون بزند دیگر شما جریان مستقل آزاد نیستید و کاملاً مخاطب شما تغییر میکند و باعث میشود ابزار شما کند و اثرگذاری شما هم کم بشود.
ارائه لیست از سوی جریانات دانشجویی یک رفتار حزبی است این که یک دورههایی یک جریاناتی لیست دادند به شدت نگرانکننده است، هر چند که با خلوص و صداقت نظرشان را گفتند، ولی این رفتار یک رفتار حزبی است و در جای خودش قابل بحث است که چقدر درست است. بهنظرم این رفتار تناسبی با آزادی و آزادگیخواهی جریان دانشگاهی و دانشجویی ندارد.
زمانی که در مواجهه با انتخابات مجلس قرار میگیریم جریان دانشجویی باید تحلیل داشته باشد. اولین سطح تحلیل این است که مجلس فعلی عملکردش چطور است، مشکلات عمدهاش چیست و اصلاً مجلس چند کمیسیون دارد، چه ابزارهایی برای اثرگذاری دارد... ما باید یک پروژهای تعریف کنیم که ابزارهای مجلس را ریز کنیم تا بفهمیم یک مجلس چه ابزارهایی برای کمک به پیشرفت کشور دارد، و بررسی شود که مجلس شورای اسلامی از کدام یک از ابزارها استفاده میکند و از کدام نمیکند. این یک سطح تحلیل است.
اگر کسی تحلیل و درکی نسبت به مجلس شورای اسلامی و آنچه که در آن میگذرد ندارد، کنشی هم نباید داشته باشد. در واقع این مسئله مقدمه تحلیل مجلس است.
تحلیلهای مبتنی بر واقعیت مانع از ابتذال میشود شرایط کشور در حال حاضر به چه صورت است؟ مسائل فعلی کشور چیست؟ طرح این پرسشها یعنی مدار پیشرفت در دستور کار قوی شدن ما قرار داشته باشد. چه کمبودها و نیازهایی داریم؟ کدام اشخاص نیاز ما را برآورده میکند؟ اینکه سریعاً و بدون چنین تحلیلهایی روی یک سری کلیشهها و پیشفرضهای ذهنی صفبندی کنیم و سادهترین صورتبندی عالم را داشته باشیم که یک سری خوبها داریم که در تیم هم هستیم و تلاش میکنیم به قدرت برسند و یک سری بدها هستند، اگر این دستور کار جریان دانشجویی و دانشگاهی کشور شود، علاوه بر مجلس، در جریان دانشجویی هم شاهد ابتذال میشویم. اگر ما بخواهیم با جریان مبتذل مجلس مقابله کنیم اولین قدم این است که خودمان مبتذل نباشیم، از تحلیلهای ساده کلیشهای خوب و بد عبور کنیم و تحلیل قوی داشته باشیم. هر چه از این آزادگی و تلاش برای فهمیدن و تلاش برای پیدا کردن صورتبندی درست فاصله بگیریم و به حرفهای تکراری و کلیشهای نزدیک شویم دچار ابتذال میشویم.
ضرورت فراگیر کردن گفتمان توسط تشکلهای دانشجویی برای دستیابی به قدرت در واقعیت معمولاً هر نظام سیاسی دو گروه قدرت دارند: جریانات قدرت یا «زور» اند یا «زر» اند، یعنی آنچه که ما به آنها جریان قدرت میگوییم یا قدرت سیاسی دارند و به جهت مقولات امنیتی یا امثال آن به قدرتهایی میرسند، یا جریانات اقتصادی بزرگ هستند که قدرت پیدا میکنند، بماند که اینها همدیگر را پیدا میکنند. به این معنا جریان دانشجویی اصولاً در بازی قدرت نیست، ذاتاً دارای قدرت سیاسی به لحاظ امنیتی و سیاسی نیست. احزاب و جریانات سیاسی مختلفند، اما حزب به معنای مصطلح و رسمی و جدی در کشور خیلی نداریم. اینهایی که هستند اتصال به جریانات قدرت و ثروت دارند.
جریانات دانشجویی، کنشگران اجتماعی رسانهای و جریانات فرهنگی در مرحله اول قدرت ندارند. ما گفتیم میخواهیم کنش موثر هم بکنیم، پس باید برای خودشان قدرت خلق بکنند و قدرت خودشان را افزایش بدهند. چطور میتوانند افزایش بدهند؟ یک راه بیشتر ندارند. اگر میخواهید جزو دو طیف قدرت و ثروت نباشید، ولی واقعاً نیرومند باشید باید تکیه کنید به جریانات بزرگ اجتماعی؛ یعنی بتوانید گفتمان خودتان را فراگیر کنید، بتوانید گروههای بزرگی از مردم را با گفتمان خودتان همراه کنید. یعنی جریان دانشجویی و امثال این تیپ کنشگران مثل NGOها و رسانهها یا میتوانند جریانات اجتماعی خلق کنند که بزرگ و قدرتمند میشوند و کنش نیرومندی انجام میدهند و یا اینکه نمیتوانند و حذف میشوند.
صحبت کردن با مردم: ابزار مهم فراگیر کردن گفتمان جریان دانشجویی اگر میخواهد کنش موثر در انتخابات مجلس داشته باشد اول باید فهم پیدا کند؛ مسئله را بفهمد، بعد باید بتواند مسائل را فراگیر کند. یگانه ابزار جریان دانشجویی این است که حرف بزند. هیچ چیز دیگری هم در این رابطه مطرح نیست. جنبش دانشجویی باید دعوت دیگران به این که شما گوینده مسئله باشید و سوال کنید و مطالبه کنید را در نظر داشته باشد و در وهله اول باید این ابزار را به رسمیت بشناسد. قدرت تشکل دانشجویی در بهکارگیری ابزار گفتن و صحبتکردن است، به زیاد گفتن و فراگیر شدن است. ما چرا این ابزار را به رسمیت نمیشناسیم؟ ابزار ما کار نمیکند، در حالی که این ابزار ذاتاً کار میکند. این ابزار خیلی بزرگ است. الان رهبری نظام عمدۀ ابزارشان همین است. در تاریخ ببینید، گزارشی که قرآن از کنش پیامبران خدا میدهد عمدهاش چیست؟ همین صحبت کردن است. گفتن خیلی ابزار اصیلی است. ما به دو دلیل این ابزار را ضایع کردیم: یک اینکه ابزار گفتن محتوا است، یعنی چیزی برای ارائه به عنوان محتوا و برای حرف نو زدن داشته باشیم. دوم اینکه این ابزار کوچک است. ما یک تشکل دانشجویی هستیم، رئیس صداوسیما نیستم که با یک امضایمان چهارسریال ساخته شود. بعضی تشکلها واقعا حرفها برای گفتن دارند. تحلیل من این است: اینکه از حرفزدن خسته میشوند؛ یک بار میگویند دو بار میگویند سه چهار بار میگویند و فکر میکنند فایدهای ندارد، در حالی که بار پنجم فایده اش معلوم میشود. در بحث امر به معروف و نهی از منکر یکی از شرایطی که وجوب میآورد این احتمال تأثیرش است.
لزوم توجه تشکل دانشجویی به مخاطب اصلی خود در مورد مخاطب، با این موافقم که جریان دانشجویی مخاطب ویژهای دارد. یکی از مسائلی که ممکن است کنش تشکل را کُند کنَد این است که تاثیرگذاری نداشته باشد. بخشی از این اثر نداشتن به خاطر این است که سراغ مخاطب درجه دوم خودش میرود؛ یعنی توده مردم، و جامعه مخاطب درجه اول خودش را رها میکند. مخاطب اصلی درجه یک و آن مخاطبی که کشور به شما تشکل دانشجویی در دانشگاه فلان سپرده است، خود آن دانشگاه است؛ یعنی چند هزار جوان، یعنی چند ده استادی که بالاخره در شهر و روستا صاحب نظر هستند و جریانی را خلق میکنند. ما اگر اینها را رها بکنیم برویم سراغ مخاطبان دیگر تأثیرگذاریمان کند و اثرگذاریمان کم میشود و در ادامه انگیزهمان هم کم میشود، بعد ناامید میشویم و از این حرفهای عجیب و غریب میزنیم که به نظر میآید عمر جریان دانشجویی تمام شده، برای اینکه مثلاً جلوی مجلس تحصن کردیم و اتفاقی نیفتاد.
انتخابات مجلس بهار کنش انتخاباتی جریان دانشجویی است! فرصت و کنش در انتخابات مجلس خیلی بیشتر از انتخابات ریاست جمهوری است. در مجلس، چون فضا متکثر است سهم رسانه کم میشود. در انتخابات ریاست جمهوری، چون سهم رسانه و تلویزیون زیاد است سهم کنشگران خرد کم میشود و جریانات بزرگی درست میشود. ممکن است منی که در تهران هستم در آخر متوجه نشوم در شهرستان دعوا سر چه کسانی است. دوم اینکه در مجلس با اختلاف آرای خیلی کمی اشخاص بر سر کار میآیند. مثلا با چند هزار رای افراد جابهجا میشوند، اختلاف ۱۳ میلیون نیست که بگوییم نمیشد کاری کرد. چند هزار رای است؛ یعنی خیلی کنش تو میتواند امیدوارانهتر باشد. انتخابات مجلس بهار کنش انتخاباتی جریان دانشجویی است! بهشدت میتواند موثر باشد؛ به شدت میتواند گروهها را خوب شناسایی کنند. شما میبینید قومی رای میدهند. یک آدم پول میدهد و رای جمع میکند. در آن جمع و محل تشکلها میتوانند پیگیری و رصد کنند و آبرویش را ببرند.
ظاهر شدن گفتمان مطالبات ملی در انتخابات مجلس نکته دیگر این است که در انتخابات دو چیز انتخاب میشود. ظاهرش این است آدمهایی به مجلس میروند. اما یک چیز دومی هم انتخاب میشود که آن هم گفتمانها و مطالبات ملی است. فقط این نیست که این نماینده رفت در مجلس، این است که وقتی این نماینده انتخاب شد، گفتمانی هم انتخاب شد. این گفتمان پیوست شد به این نماینده و رفت در مجلس؛ چه آدم خوبی باشد و واقعا بخواهد مطالبات مردم را پیگیری کند، چه آدم بیخودی باشد و به خاطر اینکه دور بعد رای بیاورد مجبور است به این مطالبات اعتنا کند. این روشی که میگوییم مطالبات را بسازید نه تنها در انتخاب افراد تاثیر دارد، در آن انتخاب دوم یعنی انتخاب گفتمانها و مسائل فراگیر هم اثر دارد.