گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، امیرعباس محمدلو؛ نابرابریهای عظیم، فقر منحط در کنار ثروتهای بزرگ و نداری در کنار داراییهای بزرگ پارادوکسهایی غم انگیز از واقعیت زندگی ما ایرانیان و خیل عظیمی از مردم جهان است. نابرابری که از دل نظامهای مختلف اقتصادی ریشه میگیرد و دولتها هم با روشهای گوناگونی به مبارزه با آن میپردازند. برخی نابرابری را با کوته فکری تمام حاصل استعدادهای متفاوت انسان می دانند بدون در نظر گرفتن جبرهای طبقاتی و اجتماعی، ولی عدهای هم مسئله را خیلی پیچیدهتر از این میدانند و مورد بررسی قرار میدهند و ژرف کاوانه به دنبال علتها هستند.
واقعیت اینست، هر اتفاقی که در زندگی روزمره اقتصادی ما به وقوع میپیوندد دلیل و علتی دارد، علتی که ریشههای آن به ساختار اقتصاد، سیاست گزاری و نهادهای جامعه ما بر میگردد و این ساختارهای اقتصادی هستند که به عنوان یک زیر بنا باعث به وجود آمدن نابرابری در روبنای جامعه میشوند. اما بررسی همه عوامل که در شکل دادن به این زیر بنا نقش دارند در این نوشته ممکن نیست، بلکه من صرفا به ساختار اقتصاد در تولید خواهم پرداخت.
ساختار اقتصادی هر جامعهای از دو بخش اقتصاد حقیقی یا بازارهای واقعی و اقتصاد مالی یا بازارهای مالی تشکیل میشود. بخش مالی اقتصاد متشکل از زیر مجموعهها و نهادهایی مثل بازارهای سرمایه و بانک و ... است، و بخش حقیقی اقتصاد هم از زیر مجموعههای تولید مثل صنعت، کشاورزی و خدمات شکل گرفته. تولید به عنوان چرخ دنده و موتور اصلی اقتصاد در نحوه توزیع منابع و مواهب مالی مهمترین نقش را بازی میکند، چون اساسا در این بخش است که کالاها تولید میشوند و به ازای فروش آنها ثروتی به دست میآید و سپس توزیع میشود و یا بهتر است بگوییم در مرحله تولید است که اولین بار بحث توزیع و رابطه آن با عدالت بیان میشود.
اینکه اساسا ثروت و سرمایه به دست آمده از تولید و فروش کالا چگونه باید بین عوامل تولید تقسیم شود؟ فرق هم نمیکند که تولید، تولید صنعتی باشد، خدمات باشد و یا کشاورزی. امروزه کل این بخش تولیدی در جهان چگونه سازمان داده شده؟ این تولید چه شکلی دارد و نحوههای متفاوت تولید در جهان به چه صورت است؟ اگر بخواهیم برای جواب دادن به سوالات بالا تنها به یک بند اشاره کنیم باید گفت که نحوه تولید، هدف از تولید و شکل تقسیم مواهب و سود حاصل از تولید بیشتر از هر چیزی به نوع مالکیت در تولید و مالکیت بر ابزار تولید بستگی دارد.
به اینکه اساسا در یک صنعت و یا شرکت که تولید کالا یا خدمات را انجام میدهد رابطه بین عوامل در آن چگونه است، به اینکه یک فرد سرمایه دار به همراه تعدادی کارگر به تولید مشغول است و کارگران دستمزدی دریافت میکنند در حداقلترین مقدار ممکن تا هدف این نوع از تولید که حداکثر کردن سود است تحقق یابد و تولید به شکل خصوصی و سرمایه محور است؟ و یا نه جای این سرمایه دار یک دولت است که گاهی مانند همان سرمایه دار رفتار میکند و در اندک مواقعی هم در راستای منافع کارگران؟ هر دوی این روشهای تولید در جهان امروز موجودند، و تفاوتهای بزرگی هم با هم در نحوه مدیریت، نوع فعالیت و سایر پارامترها دارند، اما با کل این تفاوتها هر دو روش در یک مسئله تا حدودی با هم در یک رویه هستند، در اینکه کارگر را همانند کالا میخرند و این کارگر کالا شده در سود ایجاد شده هیچ سهمی ندارد. هر دو این روشها به شمایلی به دنبال کسب سود فردی و حقوقی هستند و نه به دنبال ایجاد زیر بنای جامعهی عادلانه و قرار نیست که در این روشها برابری ایجاد شود و یا کارگر رفاه خود را بالا ببرد بلکه در روشهای سرمایه محور همانطور که جلال آل احمد میگفت "تو شانزده تن بار میزنی و آنچه بجایش داری، اینک یک روز پیر تری و تا خرخره در قرض فرو رفته تر. آهای پطروس مقدس مارا به مرگ نخوان، ما نمیتوانیم بیاییم، روح و جسم مارا کمپانی تسخیر کرده! ". خب پس اساسا از دل این نوع از تولید و سازمان بندی سرمایه محور آن هیچ چیزی جز شکاف طبقاتی شکل نخواهد گرفت، در یک سو طبقات کارگر درمانده و در یک سو اقلیت کوچکی، اما در فراتر از رفاه کامل، و این روال طبیعی این نوع از تولید است که سود تماما مختص به کارفرما خواهد بود و کارگران اگر شانس داشته باشند حقوق کوچک خود را در سر موعد دریافت میکنند!
خب ایا راه دیگری هم هست؟ راهی دیگر که کارگر در آن مانند کالا خریداری و مستهلک نشود، بلکه خود به عنوان صاحب ابزار تولید به همراه کارگران دیگر مشغول تولید شود و در آخر هم سود بین همه این عوامل و کارگران تقسیم شود که در ایجاد این سود هم نقش اصلی را داشتند. بله اینجاست که به بحث تعاونیها میرسیم و اینکه برای این هدف هیچ راهی جز روش تولید تعاونی_کارگران وجود ندارد، در تعاونیها کارگر صاحب سرمایه میشود و هم مالک و هم نیروی کار است و در صورت سود شرکت او هم سود میکند و همین هم باعث میشود کارکرد او و بهره وری او افزایش یابد و از همه مهمتر اینکه جامعهای که از زیر بنای تولید تعاونی شکل گرفته باشد دیگر طبقاتی و با اختلاف فاحش نخواهد بود بلکه جامعهای تقریبا در یک سطح و عادلانه خواهد بود.
با بر پایی یک جامعه با زیر بنای تولیدی عادلانه دیگر نیازی هم به بازتوزیعها و مالیاتها نخواهد بود مگر به اندازهای بسیار کمتر و کوچک تر. خب پس از اینکه این روش را مورد بررسی قرار دادیم حتما به ذهن شما خطور میکند که آیا این چنین جامعهای با زیر بنای تولید و توزیع عادلانه در تاریخ وجود داشته؟ آیا کشوری در جهان وجود داشته که بیشترین نوع تولید در آن را تعاونیها انجام بدهند و به بازار عرضه کنند؟ خیر در تاریخ همچین کشوری وجود خارجی نداشته که تعاونیها بیشترین مقیاس از تولید را در دست داشته باشند و کالا هارا به بازار ارائه دهند، اما اینکه تعاونیهای بسیار موفقی در جهان وجود دارند و داشتند هم قابل کتمان نیست. سوئد، سوئیس و برخی از کشورهای حوزه اسکاندیناوی که در شاخص عدالت مطلوبترین وضعیت حال حاضر جهان را دارند ۱۰_۲۰% از تولیدات ناخالص داخلی خود را به صورت تعاونیها سازمان میدهند.
در کشور خودمان هم تجربههای موفقی از تولید تعاونی در بخش تولید بذر و دارو داشتیم، ولی در جهان مطمئنا یکی از موفقترین تجربههای تعاونیها شرکت موندراگون اسپانیا است. در این شرکت ۷۰ درصد از کارگران مالک_کارگر هستند و نسبت به مهارت خود سهامدار شرکت هستند و در پایان سال هم این کارگران از سود انباشته شرکت سهم بری میکنند. البته هرساله درصدی از سود انباشته بین عوامل تقسیم میشود و درصد باقی مانده آنهم برای امور شرکت و بالا بردن سطح کیفی شرکت مورد استفاده قرار میگیرد. برای ساخت یک جامعه عادلانه که زیر بناهای آن برابری را بوجود میآورد جز این روش تولید راهی دیگر نیست و باید روش تعاونی در بالاترین سطح ممکن باشد، ولی تنها زیر ساخت اقتصاد مسلما تولید نیست و نمیتواند به تنهایی جامعه قسط کامل را بنا کند بلکه سایر ساختارها و نهادها هم باید تغییراتی کنند مانند بانکها و بخش مالی اقتصاد کشور، اما میشود گفت سختترین تغییرات و مهمترین آن در همان بخش تولید است، چون توزیع اولیه در دل همین تولید است.
در قانون اساسی کشور ما هم برای فعالیت بخش تعاونی جایگاه ویژهای در نظر گرفته شده، آیت الله شهید بهشتی به عنوان یکی از تدوین کنندگان قانون اساسی و اصل ۴۳ قانون اساسی در بند دوم این اصل بیان کرده که جامعه باید در تولید به سمت تولید به شکل تعاونی حرکت کند و برای این مهم باید اعطای تسهیلات از طرف بانکهای دولتی به بخشهای تعاونی در اولویت باشد که هم تولید به دست مردم شکل بگیرد و هم جامعه بر اساس عدل بوجود اید و کارگران هم از سودی که ایجاد میکنند نفع ببرند. مسلما گفته بهشتی هیچ گاه تحقق نیافتاده، ولی در چنین جامعه ایست که کارگر با تمام تلاش برای بالا بردن بهره وری کار میکند، و تنها در این جامعه است که عدل از زیر بنای اقتصادی شکل میگیرد. پس به عنوان آخرین نکته میگویم که یک جامعه عادلانه با زیر بناهای عادلانهای مثل تولید تعاونی شکل خواهد گرفت و باید توزیع ثروت و منابع از مرحله تولید عادلانه باشد نه اینکه این شیوه تولید ضد عدالت باقی بماند و بعد از اینکه نابرابری ظاهر شد روی به بازتوزیع و مالیات بیاوریم، که در آنصورت ما به جنگ با علت نابرابری نپرداختیم بلکه در حال نبرد با معلول آن بودیم.
امیرعباس محمدلو - کارشناسی اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.