به گزارش خبرنگار دانشگاه «خبرگزاری دانشجو»، نخستین روز مراسم عزاداری ایام شهادت بزرگ بانوی جهان اسلام، دخت نبی اکرم، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در مسجد دانشگاه تهران برگزار شد که در این مراسم حجت الاسلام پناهیان به سخنرانی پرداخت که به شرح زیر است:
در مجلس عزا ارتباط روحی عمیقی یا ارتباط روحی عمیقتری با ذات مقدس اهل بیت، به ویژه فاطمه زهرا (س) پیدا کنیم؛ ایشان یک شهید هستند، زنده هستند، یک انسان دلسوز، فرا انسان، نسبت به ما عاطفه دارند. ما را میشناسند و توسل به وجود مقدس ایشان طبیعتا آثار وضعی و آثار تربیتی فراوانی در زندگی ما دارد؛ وقت باید بگذاریم برای عزاداری، وقت بگذاریم برای توسل، خیلی مختصر یک مطلب برای دوستان عرض کنم، شما در باره تسبیحات حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، حتماً داستانش را شنیدهاید؛ حضرت از کار در خانه خسته بودند، دستهایشان، قدمهای نازنین و مبارکشان، وجودشان، بچه داری خیلی وجود نازنین ایشان را خسته کرده بود. رفتند نزد پیامبرگرامی اسلام، در واقع برای اینکه راهی بیابند. طبیعتا این راه باید با اضافه شدن یا گرفتن یک خدمتکار هموار میشد، راهی که حضرت زهرا انقدر در مضیقه قرار نگیرند.
هیچ کس مانند پیامبراکرم فاطمه زهرا (س) را دوست ندارد، دلسوزشان نیست. هیچ کس نزد پیامبر اکرم به اندازه حضرت زهرا عزیز نیست. هیچ کس مانند حضرت زهرا (س) از وقتشان نمیتوانند استفاده کنند. اوست که میتواند از وقتش در عبادت، در امور معرفتی، در بسیاری از کارهای مفیدی که ما تصور کنیم، صرف کند. اما کار بچه داری، گندم آسیاب کردن، نان پختن، سنگینی بود.
رسول گرامی اسلام در مقابل خستگی حضرت زهرا (س) از این همه کار، که به واقع، بریده بودند – به تعبیر من که البته تعبیر نارسایی است – چه فرمودند؟ حضرت به ایشان فرمودند که «من برای رفع خستگی ذکری را به تو پیشنهاد میدهم؛ این ذکر را قرائت کن.» در برخی روایات قبل از خواب و در برخی روایات بعد از نماز یومیه.
این ذکر شد ۳۴ مرتبه الله اکبر، ۳۳ مرتبه الحمدلله، ۳۳ مرتبه سبحان الله این یک حادثه کوچک است. نتیجهاش هم یک ذکر بزرگ شد. اما یک قاعده بسیار رمز آلود را پرده برداری میکند: ما همیشه نباید شرایطمان را تغییر دهیم؛ گاهی خودمان را باید تغییر دهیم.
این یک سخن حکمت آمیز است که بر سر زبانها جاری ست؛ در این پیامکهای حکیمانه میبینید. یک مقدار عمیق ترِ این حرف این است که اگه ما بناست سختیها را تغییر دهیم، پس این سختیها چرا برای ما پیش آمدند؟» به طور مطلق نمیگویم ما سختیها را آسان نکنیم؛ نه! برخی سختیهای نابجا باید آسان شود. ولی شما خبر دارید که ما بعضی از سختیها را به طور نابجا تغییر میدهیم. بشر خیلی از سختیها را تغییر داده و اشتباه کرده که تغییر داده. بعدا متوجه شده که من اشتباه کردم». یعنی سختیها را برطرف کردن، همیشه حسن نیست، نه از نظر مادی و نه از نظر معنوی. ضررهای دیگری ایجاد میشود.
سختیها فلسفهای داشتند برای رشد تحمل، گاهی از اوقات، سختی را نباید تغییر داد، موضع را باید تغییر داد.
نمیدانم! در جمع ما حتما دانشجویان و اساتیدی هستند که از نظر حجم کار علمی بالا، که حتی مورد علاقهشان هست – انشا الله که کسی منفعلانه درس نخواند- وقت کم بیاورند؛اگر کسی هست، من به او راه حلی را پیشنهاد میدهم: نافله یومیه را هم بخواند.
خواهش میکنم به روش عوامانه قضاوت نکنیم! به روش علوم تجربی قضاوت کنیم. ما در روانشناسی، بعضی اساتید همین دانشگاه، کاردان، به ما یاد دادند. خدا رحمتشان کند. ایشون در انستیتو روانشناسی دانشگاه تهران، میآمدند قم برای ما تدریس میکردند. بعد گاهی ما رو میاوردند اینجا، انستیتو روانشناسی دانشگاه تهران. ایشان به ما یاد دادند «هیچ حرفی را همینطوری نپذیرید.»
مردم میگویند. بله اگه اینجور باشه آدما خسته میشوند، نه نپذیرید. این را ما تست میکنیم؛ در تست هم متغیرها را در نظر میگیریم. بالاخره ما باید به یک نتیجهٔ روشن برسیم. تکرار هم میکنیم. بنده اعتقادم بر این هست ما به روش تجربی، فقط ضوابط علمی را درست عمل کنیم، به نتیجه خواهیم رسید. در همه زمینهها: علوم سیاسی، حقوق – اگر در علم حقوق اعتنایی به تجربه بشری باشد.
بعضی اوقات در علم حقوق متاسفانه دیده میشود که اصلا اعتنایی به تجربه نیست. دین که هیچ؛ اصلا بهش کاری نداریم. اعتنایی به تجربه! اصلا ما از دین که حرف نزدیم! تجربه کنیم.
علم حقوق برای جلوگیری از ظلم است؛ شما این قانون را گذاشتید، ظلم در جامعه بیشتر شد یا نشد؟ خب تجربه کنیم؛ این دیگر کار سختی نیست. ما گفتیم حقوق را ایدئولوژیک کنیم. فقه قدیمی شد.
نوکر همان تجربه خطا پذیرهم هستیم. بعضیها ما را نجات میدهند . تجربهٔ خطاپذیر است. نه یک قانون حقوقی که به هیچ جا پایش بند نیست. نه فلسفه و حقوق بشر از آن دفاع میکند، نه دین ، نه تجربهی بشری ! این چه وضعیه؟ هیچ حرفی را ما غیر تجربی نپذیریم. وقت کم هست؟ نوافل یومیه را بخوان. تو دانشمندی؛ وقت خودت را نیاز داری. برای نماز ظهر، ۸رکعت مستحب بخوان. برای نماز عصر هم ۸ رکعت مستحب بخوان. وقتت باز میشود.
امیر المومین میفرمایند: شقی است کسی که به تجربه بیاعتنایی کند. دیگر امیرالمومنین چقدر سنگ تمام بگذارد برای علوم تجربی، من نمیدانم؛ کسی فرمان خدا را بگذارد کنار، نمیفرماید شقی ست. کسی تجربه رو بذاره زیر پا، این شقیه. تجربه کن! شما باید بفهمید مطلب را یا نه؟ باید حفظ کنی یا نه؟ باید یک آرامش و تعادل روحی و روانی داشته باشی یا نه؟ خب بیاید یه کاری کنید: سحر خیز باشید.
این را تجربه کنیم، بعد با هم صحبت کنیم. اشکالی ندارد ۶ماه از سال، بین الطلوعین بخوابد، -۶ماه نخوابد. سخن پیامبر اکرم (ص) را هم کنار میگذاریم. زندگی را چگونه باید درست کرد؟ تا مشکل پیش آمد، عجولانه مشکل را برطرف کنیم؟
بعضیها کور هستند؛ اون وقت اسم خودشون رو گذاشتند واقع بین! این آدمهای کور دل واقعیتهای بیرونی را میبینند؛ محاسبه میکنند، میگویند پس ما باید این کار رو انجام بدیم.
خب واقعیت وجود خودت رو هم ببین! کور بودن اشکال ندارد؛ سبک بدن است. بعضیها کور هستند، چشم ندارند. کور دل هستند، بعد اسم خود را واقع بین میگذارند. آن وقت کفر آدم درمیآبد. تو واقع بینی؟ تو واقعیت وجود خودت رو دیدی؟ یا فقط واقعیتهای بیرونی رو دیدی؟ حضرت زهرا را، واقعیت درونیشان را به ایشان نشان دادند.» من تسبیحات رو بهت میدهم، بخوان؛ تو عوض میشوی. تو دیگه خسته نمیشوی… خدا میفرماید رابطهات را با من درست کن، رابطهات را با همه درست میکنم.
عزیز من! دل و ذهن دست منه؛ تو رابطهت رو با من خراب نکن، بهتر کن. من رابطه تو را درست میکنم.