به گزارش گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو»، بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق (ع) به رئیس جمهور نامه تحلیلی نوشتند. متن پیام به شرح زیر است:
بسم الله القاسم الجبارین
«وقاتلوا أئمة الکفر إنهم لا أیمان لهم؛ توبه/۱۲»
با سردمداران کفرجهانی مبارزه را ادامه دهید که آنها به هیچ عهد و پیمانی پایبند نیستند.
امام خمینی رحمه الله علیه:
پسند غرب آن است که ما همه چیزمان را تقدیمشان کنیم، بیچون و چرا. اگر آقایان این را میخواهند، این پسند ملت ما نیست و اگر آقایان یک چیزی خیال میکنند که در غرب خبری هست هیچ خبری نیست جز جنایت، جز خیانت... (صحیفه امام، جلد۱۱، صفحه۵۱)
جناب آقای دکتر حسن روحانی؛ ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران
سلام علیکم؛
از آنجا که پروندهٔ هستهای جمهوری اسلامی ایران و مقاومت بیش از یک دهه ملّت شهید پرور ایران اسلامی در برابر زورگویان و مستکبران عالم، این پرونده را به یک پرونده مهم و تاریخساز در تاریخ انقلاب اسلامی و جهان تبدیل کرده است، ما دانشجویان و افسران جنگ نرم به عنوان قشر پیشرو جامعه، مذاکرات هستهای را با دقّت رصد کرده و تمام تلاش خود را برای آگاهی و آگاهی بخشی عالمانه و به دور از هیاهوهای سیاسی و جوّ غالب جامعه، در این زمینه به کار میگیریم.
اگرچه امسال سال «دولت و ملت، همدلی و همزبانی» است، اما همدلی و همزبانی با دولت سبب نمیشود که خلاف حقیقت بیان شود؛ لذا تمسک به همدلی و همزبانی برای کتمان حقایق را موجه نمیدانیم.
مقام معظم رهبری درعین اینکه به صراحت فرمودند در جزئیات مذاکرات ورود پیدا نمیکنند، امّا بارها خطوط قرمزی برای مذاکرات هستهای تعیین فرمودهاند. ما در اینجا با یادآوری خطوط قرمز مذاکرات هستهای به تخطّیهایی که از این خطوط قرمز در بیانیه لوزان شده است اشارهای مختصر مینماییم.
سوالات و ابهامات بسیاری وجود دارد که تاکنون بدان جواب مناسبی داده نشده است.
اشتباه در ترجمهٔ یک متن حقوقی بین المللی قابل اغماض نیست، سؤال اینجاست، جناب عالی که تأکید دارید باید با مردم رو راست بود، چرا وزیر امور خارجه شما، این اشتباهات فریبندهٔ ترجمهای را در یک متن حقوقی مهم مرتکب شده است؟
در متن بیانیه لوزان به تعلیق تحریمهای مالی و اقتصادی ثانویه مرتبط با هستهای هم زمان با راستی آزمایی آژانس اشاره شده است، این در حالی است که وزارت امور خارجه در یک دروغ گویی آشکار، کلمات «مرتبط با هستهای» و «ثانویه» را حذف کرده است و شما به خوبی میدانید که این دوقید باعث میشود بسیاری از تحریمها سرجای خود باقی بماند.
واقعیت آن است که تمام تحریمها تعلیق نمیشود؛ بلکه تحریمهای مالی و اقتصادی ثانویهٔ مربوط به هستهای تعلیق میشود و بقیهٔ تحریمها باقی میماند. همچنین تحریمها همزمان با اجرای ایران به تعهداتش تعلیق نمیشود؛ بلکه همزمان با تأیید آژانس این اتفاق خواهد افتاد. به این ترتیب و مطابق متن، نه همهٔ تحریمها، نه همزمان با اجرای تعهدات، لغو نخواهند شد.
جناب عالی نیز در سخنان خود مدعی شدهاید که درگام دوم، هم حفظ حقوق هستهای را داریم و هم در کنار آن رفع تحریمها.
ما در این متن به این دو موضوع پرداخته و به این نتیجه رسیدهایم که نه تنها حقوق هستهای ملت ایران استیفا نشده است بلکه لغو تحریمها هم با قیود۵گانهٔ موجود، امری خیالی است نه واقعی!
سوال دیگر آنکه مگر دولتمردان ما از پیروزی نمیگویند و جشن نمیگیرند؟ پس چه توجیهی برای عدم انتشار جزئیات وجود دارد؟ اینها سؤالات و ابهاماتی است که بر تناقضات رفتار دولتمردان ما میافزاید. آیا جزئیات محرمانهای وجود دارد که مردم ما نباید از آن خبر داشته باشند.جناب عالی در گفتوگوی خود فرمودهاید: «هم تا اینجا و هم درتوافق نهایی، توافق ما متوازن خواهد بود»
لابد معنای توازن متفاوت شده است! چون ما هرچه قرارداد ژنو و تفاهم لوزان را بررسی میکنیم، توازنی نمیبینیم.
جناب عالی در مورد سایت فردو و اراک سخنانی داشتهاید که موجب انحراف افکار عمومی از واقعیت ماجرا بوده است.
وزیرامور خارجهٔ شما با قبول پروتکل الحاقی امنیت و استقلال ملی ایران را خدشه دار کرده است.
اصل بازگشت پذیری در صورت نقض عهد طرف مقابل به عنوان یک اهرم فشار و ضمانت اجرایی در این تفاهم دیده نمیشود بلکه وزیر امور خارجه ضمانت اجرایی را تمسک به شورای امنیتی میدانند که سیاسیترین نهاد بین المللی بوده و تحت سلطهٔ آمریکا یا به بیان شما کدخدای جهان ارتزاق میکند.
جناب دکتر روحانی!
چه کسی باید جواب این سوالات را بدهد؟! چرا این حقایق را از چشم ملت ایران پنهان میکنید؟
آیا جواب انتقادات جوانان این مرز و بوم از این قراردادهای استعماری، توهین و برخورد فیزیکی محافظان جناب عالی است؟
این دیگر چه طرز برخورد با منتقدان دولت است؟
جناب آقای رئیس جمهور!
اجازه دهید خیرخواهانه، نکاتی را به شما عرض کنیم:
۱. با عقب نشینی شما، زحمات دانش مندان برومند نظام اسلامی بر باد فنا داده شد و از نقاط کلیدی صنعت هستهای به طور گسترده چشمپوشی شد.
۲. به خاطر داشته باشید که هستهای بهانه است؛ اگر در مسأله هستهای عقب نشینی کنیم، با نگاهی خوشبینانه تنها برخی از تحریمها تعلیق خواهد شد.
۳. در سخنرانی خود فرمودهاید: «بعضی فکرمیکنند ما یا باید با دنیا بجنگیم یا باید تسلیم قدرتها شویم. ما فکرمیکنیم هیچکدام از این راهها صحیح نیست. راه سومی وجود دارد، ما میتوانیم با دنیا همکاری داشته باشیم.»
آقای دکتر روحانی!
ما اینگونه فکر نمیکنیم که یا باید بجنگیم یا تسلیم شویم بلکه ما فکر میکنیم که یا باید ایستادگی کرد و حقوق را استیفا نمود، یا همانند شما سر تسلیم فرود آورد.
سر تسلیم فرود آوردن در برابر کشورهای زورگو ودشمن (تعامل با دنیا) نیست؛ اگر عقب نشینی از حقوق ملت، تعامل با دنیاست، دولتمردان بیکفایت قاجار سازندهترین تعامل را با دنیا داشتند.
۴. مسأله هستهای منفعتی حیاتی برای جمهوری اسلامی ایران محسوب میشود. چرا که با عقبنشینی در آن نوبت به عقب نشینی در مواردی چون مسائل موشکی و نظامی، حقوق بشر و تک تک آرمانهای انقلاب خواهد رسید، نمیدانیم آیا غیرت شما اینها را قبول میکند!
۵. رویکرد جناب عالی و دولت یازدهم توجه جدی به اقتصاد مقاومتی ندارد و به جای تقویت و آزادسازی ظرفیتهای داخلی و تکیه بر نقاط واقعی و امیدبخش به دنبال تقویت دستگاه دیپلماسی و تکیه بر نقاط خیالی است.
۶. تجربه عقبنشینی ما در سال ۱۳۸۲ و عقب نشینی ما پس از توافق نامه ژنو نشان داد که طرف مقابل نه تنها دست از شرارتها و تحریم-های خود علیه جمهوری اسلامی ایران بر نداشت بلکه بر میزان آنها افزود تا جایی که ما را محور شرارت در منطقه خواند و بارها به گزینههای نظامی روی میز تهدیدکرده و میکند.
۷. به یاد داشته باشید که جامعه جهانی، آمریکا و چند هم پیمان اروپایی او نیستند، همچنان که امام خامنهای مدظله العالی فرمودند: «گاهی در تعبیرات، آدم میشنود ــ من گله هم کردم ــ از بعضی از دوستان که میگویند جامعهٔ بینالمللی! جامعهٔ بینالمللی را آنها میگویند، جامعهٔ بینالمللیای در مقابل ما نیست؛ یک آمریکا و سه کشور اروپایی؛ همین؛ ۲۰/۱/۹۴»
۸. مردم شهیدپرور ایران تجربه مقاومت جانانه و دهساله خود را پس دادهاند. این برخی از مسئولین هستند که گرایش به رفاه و تجمّلگرایی دارند و با سبک زندگی اشرافی خود، خواسته یا ناخواسته، در ذائقه و سبک زندگی مردم تغییر ایجاد میکنند.
۹. تنها با ایستادگی در برابر زورگویی دشمنان است که میتوانیم حقوق هستهای خود را به طور کامل استیفا کنیم.
۱۰. در رویکرد صحیح، تکیه اصلی بر ظرفیتهای درونی کشور است نه اوامر و نواهی دشمنان و با اتخّاذ این رویکرد میتوانیم تحریمها را از تهدید به فرصت تبدیل کنیم و از وابستگی به درآمدهای نفتی خارج شویم.
۱۱. خطوط قرمزی که رهبری معظم تعیین کردند، حداقلهایی بود که آن هم توسط تیم مذاکره کننده و دیپلماتهای برتر جهان رعایت نشد و از آن تجاوز شد. چه کسی جوابگوی این خطای غیر قابل بخشش است؟
۱۲. نکتهٔ آخر اینکه مذاکره کنید، تا هر وقت میخواهید مذاکره کنید. اما بدانید ما نیز مانند رهبر عزیزتر از جانمان معتقدیم که باید دل را به نقطههاى امیدبخش حقیقى سپرد، نه به نقطههاى خیالى!
جناب رئیس جمهور!
ما نسبت به مسائل و حوادث کشور بیتفاوت نبوده و نخواهیم بود. در این راستا بر خود لازم دیدیم تا پس از انجام مطالعات و مباحثات، چکیدهای از نتایج تحقیقات خود را در زمینه پرونده هستهای و مذاکرات اخیر جمهوری اسلامی ایران با کشورهای ۱+۵، در چند محور به جناب عالی تقدیم کنیم.
نکتهٔ بسیار مهم!
اشکالاتی که در متن زیر به آن اشاره میشود و همچنین راهکارهایی که ارائه خواهد شد تنها به تناسب وضعیت فعلی دولت و متناسب با ضعف شما در ایستادگی در برابر زورگویان است نه اینکه ما استراتژی عقب نشینی شما را قبول داشته باشیم. این توصیهها فقط برای آن است که این توافق را از یک توافق بسیار ضعیف به یک توافق ضعیف تبدیل کند وگرنه در اینکه پایان راهی که شما انتخاب کردهاید مثل سال۱۳۸۲ یک شکست آشکار و عبرت چندباره برای ملت است، شکی نداریم.
امیدواریم به این نکته توجه داشته باشید که برای ما اشخاص موضوعیت ندارند؛ بلکه این عملکرد آنها است که مورد قضاوت تاریخ قرار خواهد گرفت. وظیفه دانستیم که تحلیل خود را از مسیر مذاکرات هستهای به شما تقدیم کنیم و یادآور شویم که قشر دانشجو به فضل الهی بیدار است و تکلیفگرایانه به وظیفهٔ روشنگری خود ادامه خواهد داد و تحلیلهای خود را مستدل و علمی و نه از روی تعصبات جناحی دنبال میکند؛ لذا توصیهٔ ما به شما این است که کاری نکنید که عبرت تاریخ شوید.
۱. جایگاه فناوری هستهای
مقام معظم رهبری مد ظله العالی:
اگر این نفتی که امروز در اختیار ماست، در اختیار اروپا و امریکا بود، ما برای هر بشکهاش باید در مقابل آنها سجده میکردیم تا یک بشکه نفت به ما بدهند؛ مگر میدادند؟! اینها میخواهند پانزده سال، بیست سال آینده ملت ایران برای نیاز صنعتی و کشاورزی خود و برای جریان حیات در کشور خود، محتاج آنها باشد؛ برود درِ خانهٔ آنها؛ اهمیت انرژی هستهای این است. حالا میگویند انرژی هستهای برای درمان و مصارف پزشکی هم به کار میرود؛ بله، اینها هم است؛ اما اینها درجهٔ چندم است. در درجهٔ اول این یک نیاز اساسی و اصلی برای کشور ماست. اگر امروز مسئولین و دستاندرکاران ما این را تأمین نکنند، بیست سال بعد همهٔ مردم حق خواهند داشت اینها را لعنت کنند. (بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی، ۱/۱/۸۵)
ما بر این باوریم که تصور کنونی از فناوری هستهای همانند تصور ساده لوحانهای است که در قرن نوزدهم از نفت وجود داشت؛ مادهای سیاه، بدبو و به تعبیر برخی نجاست شیطان که به درد سوزاندن میخورد. امّا همانطور که میدانیم، امروزه از همین ماده سیاه بدبو هفتاد هزار محصول تولید میشود و تاکنون چندین جنگ بر سر آن رخ داده است.
تصور درست از فناوری هستهای:
داشتن تلقی درست از فناوری هستهای و نه انرژی هستهای مستلزم وقوف به دو امر زیر میباشد:
۱. کاربردهای کنونی فناوری هستهای
۱. ۱. کاربردهای غیر نظامی
پزشکی؛ تشخیص و درمان بیماریها از جمله انواع سرطان
کشاورزی؛ اصلاح بذرهای کشاورزی، مبارزه با آفات
دامپزشکی؛ تشخیص و درمان بیماریهای دامی، اصلاح نژادی
صنعت؛ نشت یابی در جوشکاریهای حساس از جمله لولههای نفت، گاز و...، تعیین عمر سنگها، اکتشافات باستانی.
شناسایی حوزههای آبی زیرزمینی، شیرین کردن آب و...
۱. ۲. کاربردهای نظامی
سوخت زیردریاییها و ناوهای جنگی
بمبهای اتمی: شکافتی و گداختی
۲. چشم انداز فناوری هستهای
دستاوردهای کنونی فناوری هستهای قابل قیاس با آینده این دانش نیست.
دانش هستهای، دانش ورود به ذرات سازنده ماده است لذا بنیادیترین دانشی است که به روی بشر باز شده است.
این دانش علی رغم گذشت هفتاد سال از عمر آن هنوز در ابتدای راه خود میباشد و آینده زندگی بشر را با تحولات اساسی روبرو خواهد ساخت.
۳. دلالتهای فنی و حقوقی بیانیه لوزان:
هدف ما، فهم واقعیتهای بیانیهٔ لوزان است و راهنمای ما در ارزیابی این بیانیه ادعاهای مسئولین نیست؛ بلکه راهنمای ما مستنداتی است که در بیانیهٔ لوزان آمده و به دنبال اثبات آنها با ادلهٔ متقن میباشیم.
در تحلیل و ارزیابی بیانیهٔ لوزان با چهار متن مواجه هستیم اما مبنای تحلیل ما متن انگلیسی بیانیهٔ لوزان خواهد بود. در ابتدا سعی میکنیم این متن را به طور فنی، شرح و تفصیل داده و سپس با متن منتشرشده از وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران وسخنان وزیرمحترم امور خارجه دربرنامه تلویزیونی نگاه یک وصحبتهای جناب عالی مقایسه کنیم و نتیجهگیری لازم را انجام دهیم.
۳. ۱. تک زبانه بودن تفاهم نامه
عرف توافقات بین المللی به این شکل است که کشورهای با زبانهای مختلف سعی میکنند تا متن قراردادهای خود را به دو، سه یا چند زبان بنویسند تا دچار اختلافات و سوء استفادههای تفسیری از قرارداد نشوند؛ ضمناً قید میکنند که همهٔ این متنها همزمان دارای اعتبار است. لزوم وجود متن توافقات بینالمللی به زبان بومی دو کشور به این دلیل است که چون تسلط رقیب نسبت به زبان خودش بیش از شماست، شما به هر میزان هم که به ادبیات و زبان رقیب تسلط داشته باشید، نباید مرتکب چنین عمل مخاطرهآمیزی شده و متمسک به زبان رقیب شوید.
آنچه جای تعجب دارد اینکه چنین عمل مخاطرهآمیزی هم در توافقنامهٔ ژنو و هم در بیانیهٔ لوزان رخ داد؛ لذا هم در توافقنامهٔ ژنو و هم در بیانیهٔ لوزان آن متنی که معتبر و ملاک است، متن انگلیسی بوده و متن فارسی هیچ ارزش و اعتباری ندارد.
۳. ۲. برخی از اشتباهات در ترجمهٔ بیانیه لوزان
برخلاف ادعاهای وزیر امور خارجه، در ترجمهٔ فارسی یک سند بین المللی منتشر شده توسط وزارت خارجهٔ جمهوری اسلامی ایران، اشتباهات فاحشی وجود دارد که از یک نهاد رسمی در چنین سطحی قابل اغماض نیست. برای مثال به چند مورد اشاره کرده و عبور میکنیم و در تحلیل متن به صورت تفصیلی به آن خواهیم پرداخت.
در متن انگلیسی آمده است:
which can include supply of power and research reactors
در ترجمهٔ این متن توسط وزات خارجهٔ جمهوری اسلامی ایران آمده است: «میتواند شامل ساخت نیروگاههای هستهای و رآکتورهای تحقیقاتی شود» در حالی که هرآشنای به زبانی میداند معنای کلمهٔ «supply» ساخت نمیشود، بلکه معنای صحیح آن تهیه وتأمین است.
در متن انگلیسی دربارهٔ سایت هستهای فردو آمده است:
«International collaboration will be encouraged in agreed areas of research»
این عبارت توسط وزارت خارجهٔ جمهوری اسلامی ایران اینگونه ترجمه شده است: «در این مرکز همکاری بین المللی در حوزههای تحقیق و توسعهٔ مورد توافق مورد تشویق قرار خواهد گرفت»؛ بین «تحقیق» و «تحقیق و توسعه» هم به لحاظ دلالتی تفاوت زیادی وجود دارد و آنچه بیانیه میگوید «تحقیق» است؛ نه «تحقیق و توسعه». در این مجال از ذکر برخی اشتباهات دیگر ترجمهای صرف نظر کرده و در تحلیل متن به آنها اشاره خواهیم کرد.
۳. ۳. بررسی دلالتهای بیانیهٔ لوزان، مطابق متن انگلیسی منتشر شده توسط اتحادیهٔ اروپا
راهنمای ما در ارزیابی بیانیهٔ لوزان و سپس ادعاهای مسئولین، دو خواستهای است که مردم ما داشتهاند:
۱) احقاق حقوق هستهای
۲) رفع تحریمها
جناب عالی نیز در سخنان خود مدعی شدهاید که درگام دوم، هم حفظ حقوق هستهای را داریم و هم درکنارآن رفع تحریمها.
بنابراین، اولاً باید ببینیم که چه میزان از حقوق هستهای ما در این بیانیه استیفا شده است؟ و ثانیاً چه میزان از تحریمها لغو شده است؟
وقتی از حقوق هستهای صحبت میکینم، منظور، مادهٔ چهار معاهدهٔ NPT میباشد. مادهی چهار NPT میگوید:
«Nothing in this Treaty shall be interpreted as affecting the inalienable right of all the Parties to the Treaty to develop research، production and use of nuclear energy for peaceful purposes without discrimination and in conformity with Articles I and II of this Treaty»
«هیچ نکتهای در این پیمان، نباید به گونهای تفسیر شود که حق مسلّم همپیمانان در انجام و توسعهٔ بدون تبعیض تحقیقات، تولید و استفاده از انرژی هستهای برای مقاصد صلحآمیز تحت تأثیر قرار گیرد؛ این فعالیتها ضمناً باید در انطباق با مادهٔ ۱ و ۲ این معاهده باشد»
پس وقتی کسی ادعا کرد که حقوق هستهای را استیفا کرده است، باید بتواند این را نشان دهد که در حوزهٔ تحقیق و توسعه، در حوزهٔ تولید که مشتمل بر غنیسازی است و در حوزهٔ استفاده از انرژی هستهای توانسته است حق را استیفا کند.
حقوق هستهای مذکور در معاهدهٔ منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) به هیچ قیدی جز صلحآمیز بودن مقید نشده است و مادهٔ ۱ و ۲ هم به همین صلحآمیز بودن اشاره دارد؛ یعنی اولاً میتوانید درحوزهٔ تحقیقات، بدون محدودیت در هر زمینهای، به هر روشی و با هر نسل از سانتریفیوژی تنها به شرط صلحآمیز بودن فعالیت هستهای، کار کنید. ثانیاً عدم وجود قید در حوزهٔ تولید به این معناست که شما میتوانید به هر میزان و در هر تعداد مرکز که خواستید غنیسازی کنید. ثالثاً عدم ذکر قید برای استفادهٔ صلحآمیز از انرژی هستهای یعنی شما میتوانید نیروگاه آب سبک داشته باشد؛ نیروگاه آب سنگین داشته باشید؛ نیروگاه چهل مگاواتی، هزار مگاواتی یا... داشته باشید؛ هیچ فرقی نمیکند که به چه شکل فعالیت میکنید.
بنابراین منظور از حق هستهای، مادهٔ چهار NPT است که اصل حاکم بر این معاهده است؛ چرا که تأکید دارد هیچ نکتهای در این پیمان نباید مخالف این ماده باشد. چنانچه کسی ادعای استیفای حقوق هستهای را کرد، باید عملکرد او را با تحقق این مادهٔ چهار NPT سنجید.
۳. ۳. ۱. مقدمه بیانیه لوزان
همهٔ بیانیهها از جمله بیانیهٔ لوزان معمولاً یک مقدمه دارند که اهداف مورد نظر در آنجا ذکر میشود. در بیانیهٔ لوزان، دو هدف ذکر شده است:
«we gathered here to find solutions towards reaching a comprehensive resolution that will ensure the exclusively peaceful nature of the Iranian nuclear programmeand the comprehensive lifting of all sanctions.»
۱. «رسیدن به یک راهحل جامع که تضمین کند ماهیت برنامهٔ هستهای ایران انحصاراً صلحآمیز باقی میماند.»
۲. «برداشتن همهٔ تحریمها به طور جامع»
ابرقدرت، زورگوست؛ اما وقتی پای میز مذاکره میآید، قدرتش را در استدلالش نمایان میکند. آن استدلالی که تیم مذاکرهکنندهٔ ایران را در مخمصه قرار داد، پذیرش همان هدف اول است؛ به این معنا که میگویند ایران باید تضمین کند که برنامهٔ هستهای او صرفاً صلحآمیز باقی میماند. این حرف اگرچه در ابتدای امر منطقی به نظر میآید، اما دلالتهایی دارد که ممکن است منجر به آسیبهای جدی در روند پیشرفت و استقلال در فناوری هستهای شود.
با پذیرش این تقریر که «باید تضمین شود که برنامههای هستهای ایران صرفاً صلحآمیز باقی میماند»، فضای استدلالی به نفع طرف مقابل رقم میخورد و باید تابع سلسله استدلالات بعدی آنها بود. پذیرش این جمله منجر به این میشود که طرف مقابل بگوید، لازمهٔ ایجاد اطمینان از صلحآمیز بودن برنامهٔ هستهای شما این است که باید فاصلهٔ زمانی دستیابی شما به بمب هستهای از زمان ارادهٔ به ساخت بمب هستهای (Break out) یک سال باشد. پس از این، بحث فنی میشود به این شکل که میگویند مطابق نظر کارشناسان رسیدن به نقطهٔ گریز یک سال، مستلزم محدودیتهایی است که قرار است در این مذاکرات بر ما تحمیل شود. به این ترتیب، دامی که تیم مذاکرهکنندهٔ ایران در آن قرار گرفت به شکلی است که طرف مقابل با سه استدلال میتواند حق مسلم ما را سلب کند.
نکتهٔ دیگری که در مورد بیانیهٔ لوزان جدای از الزامآور بودن یا نبودن آن باید مد نظر داشت این است که این بیانیه گزارشی اجمالی از یک توافق (حداقل غیر رسمی) انجامشده است؛ چرا که در خود همین بیانیه بارها و با الفاظ مختلف راجع به زمان، سطح یا موارد توفقشدهای صحبت شده است؛ اما از جزئیات توافق خبری نیست. در این بیانیهی اجمالی و مختصر هیچ عدد و رقمی نیامده است؛ اما این اجمال، در شرح وزارت خارجهٔ جمهوری اسلامی ایران و امریکا تا حدودی به تفصیل درآمده است.
عدم نشر جزئیات موارد مورد توافق، امکان تفاسیر متفاوت را هم فراهم میکند و باعث میشود هر کس بتواند به نفع خود برداشتهای لازم را ارائه کند و هنگامی که وزارت خارجهٔ امریکا جزئیات توافق را اعلام میکند، طرف ایرانی میگوید که این تفسیر آنهاست! سؤال اینجاست که چرا دولتمردان ما جزئیات واقعی را منتشر نمیکنند تا رفع ابهام شود؟ ما این را قبول داریم که در هر توافقی ممکن است عباراتی وجود داشته باشد که قابل تفسیر باشد، اما عدد که قابل تفسیر نیست.
در جزئیات منتشر شده از سوی وزارت خارجهٔ امریکا که بسیار تفصیلیتر از متن منتشر شدهٔ وزارت خارجهٔ جمهوری اسلامی ایران است، تعداد سانتریفیوژها، مدت زمان محدودیتها و... ذکر شده است؛ بنابراین یا این اعداد غلط است یا درست؛ در اینجا تفسیر آنها بودن معنا ندارد؛ پس چرا طرف ایرانی جزئیات و متن واقعی توافقات را منتشر نمیکند؟ مگر دولتمردان ما از پیروزی نمیگویند و جشن نمیگیرند؟ پس چه توجیهی برای عدم انتشار جزئیات وجود دارد؟ اینها سؤالات و ابهاماتی است که بر تناقضات رفتار دولتمردان ما میافزاید. آیا جزئیات محرمانهای وجود دارد که مردم ما نباید از آن خبر داشته باشند.
۳. ۳. ۲. نقشهٔ کلی بیانیهٔ لوزان
بیانیهٔ لوزان به طور کلی دارای دو بخش تعهدات ایران و تعهدات طرف مقابل یعنی گروه۱+۵ است:
جناب رئیس جمهور!
جناب عالی در گفتوگوی خود فرمودهاید: «همتا اینجا و هم درتوافق نهایی، توافق ما متوازن خواهدبود.
تعهدات دو طرف را بررسی میکنیم تا خواننده بتواند قضاوت کند که کجای این توافقات متوازن است!
۳. ۳. ۲. ۱. تعهدات جمهوری اسلامی ایران
• پذیرش محدویتها بر صنعت هستهای
• پذیرش نظارتهای گسترده بر صنعت هستهای
محدودیتها
در بیانیهٔ لوزان، تعهدات ایران در حوزهٔ اقدامات محدودیتساز، به چهار محور تقسیم میشود:
۱) غنیسازی
۲) تحقیق و توسعه
۳) فردو
۴) نیروگاه آب سنگین اراک
الف: غنیسازی
در بحث غنیسازی گفته شده است:
«As Iran pursues a peaceful nuclear programme، Iran «s enrichmentcapacity، enrichmentlevel and stockpile will be limited for specified durations»
«همچنان که ایران یک برنامهٔ صلحآمیز هستهای را دنبال میکند، ظرفیت، سطح و ذخیرهٔ غنیسازی ایران برای دورههای زمانی مشخص محدود میشود.»
این بیانیه هیچ اشارهای به میزان دورههای زمانی مشخص ندارد و کاملاً مبهم است؛ اما محدودیت در ظرفیت، سطح و ذخیرهٔ غنیسازی برای مدتزمان مشخص، واضح است.
در مورد تعهد دیگر در این زمینه گفته شده است:
«and there will be no other enrichment facility than Natanz»
«و هیچ تأسیسات غنیسازی جز نطنز وجود نخواهد داشت»
پس به طور کلی در زمینهٔ غنیسازی، ایران پنج محدودیت ظرفیت، سطح، ذخیره، مدت زمان و محل غنیسازی را پذیرفته است؛ اما جزئیاتش مشخص نیست. در متن منتشر شده از سوی وزارت خارجهٔ جمهوری اسلامی ایران آمده است که ایران محدودیت زمانی ۱۰ساله را پذیرفته است؛ تعداد سانتریفیوژها بیش از ۵۰۰۰ عدد، محل غنیسازی نطنز و سطح غنیسازی ۶۷/۳ % خواهد بود؛ یعنی حتی۵ % هم غنیسازی نخواهیم داشت.
خط قرمز۱:
مقام معظم رهبری در تاریخ۱۶/۰۴/۱۳۹۳: «تامین نیاز قطعی کشور در زمینه غنی سازی به میزان ۱۹۰۰۰۰سو»
*طبق متن وزارت امور خارجه، ما بیش از۵۰۰۰تا سانتریفیوژ خواهیم داشت که با توجه به قدرت۲/۱ آنها میشود بیش از ۶۰۰۰سو که اگر یک حساب سرانگشتی انجام دهیم متوجه میشویم که برای تآمین سوخت یکسال نیروگاه، باید ۳۱سال غنی سازی کنیم.
جناب آقای روحانی!
آیا تولید صنعتی سوخت هستهای که در متن وزارت خارجه بدان اشاره شده است، همین مقدار محدودی است که باید برای نیاز یکسال نیروگاه خود، ۳۱ سال غنیسازی کنیم؟ در کجای جهان نام این نوع غنی سازی را صنعتی میگذارند که وزارت امور خارجه دولت راستگویان، غنی سازی نمادین و کارگاهی را به اسم غنی سازی صنعتی معرفی کرده است!؟
خط قرمز۲:
مقام معظم رهبری درتاریخ۲۰/۰۱/۱۳۹۳: «کسی حق معامله بر روی دستاوردهای هستهای را ندارد.»
*آیا غنی سازی ۲۰درصد دستاورد هستهای نبود که بر روی آن معامله صورت گرفت و قرار شد ما بیش از ۳. ۶۷ درصد غنی سازی نکنیم؟!
در جزئیات وزارت خارجهٔ جمهوری اسلامی ایران صحبتی از میزان ذخایر نشده است! اما یک نکتهٔ مهم دیگری در آن وجود دارد و به آن اشاره شده است که «ماشینهای اضافه بر این تعداد و زیرساختهای مرتبط با آنها جهت جایگزینی با ماشینهایی که در طول این زمان آسیب میبینند جمعآوری و تحت نظارت آژانس نگهداری خواهد شد.»
البته این نوع بیان اشتباه است که گفته شود این جمعآوری به منظور جایگزینی است؛ چون اگر قرار است جهت جایگزینی با سانتریفیوژهای آسیبدیده جمعآوری شود، چه نیازی هست که به آژانس تحویل داده شود؟! در واقع اینگونه است که ایران نه به منظور جایگزینی، بلکه باید جمعآوری کند؛ اما اگر دستگاهی آسیب دید، میتواند آن را با یکی از این دستگاههای جمعآوریشده جایگزین کند. علاوه بر تحویل ماشینهای اضافه، زیرساختها هم باید جمعآوری شود!
این کار موجب میشود امکان بازگشتپذیری متقابل از بین برود و این خلاف سخنی است که در پایان متن وزارت امورخارجه آمده است.
راهکار مابرای ایجاد امکان بازگشت پذیری متقابل آن است که ماشینهای اضافی متوقف شده ولی زیرساختهای آن جمع آوری نشود زیرا در این صورت میتوان هنگام نقض عهد طرف مقابل به سرعت سانتریفیوژها را دوباره راه اندازی کرد اما جمع آوری سانتریفیوژها و زیرساختهای آن مدت زمان بازگشت پذیری و هزینهٔ آن را بالا خواهد برد.
ضمنا وقتی در این متون، صحبت از محدودیتهای ده یا پانزده ساله یا... میشود، اینگونه برداشت میشود که پس از این مدت، محدودیتها برداشته خواهد شد؛ اما به چند دلیل این محدودیتها برداشته نخواهد شد. به لحاظ اصولی نمیتوان از این جمله که شما باید ده سال محدود باشید، این مفهوم را برداشت کنید که پس از این ده سال آزاد هستید. از طرف دیگر در گام نهایی توافقنامهٔ ژنو که مقدمهٔ این بیانیه است اینطور آمده است:
«Following successful implementation of the final step of the comprehensive solution for its full
duration، the Iranian nuclear programme will be treated in the same manner as that of any non-nuclear weapon state party to the NPT.»
«بعد از اجرای موفق گام نهایی راه حل جامع در دوره کامل آن، با برنامه هستهای ایران؛ مثل هر کشور فاقد سلاح هستهای عضو NPT رفتار خواهد شد.»
حال سؤال این است که با دیگر اعضای NPT چگونه رفتار میشود؟ آیا حق آنان به رسمیت شناخته شده است؟ امریکاییها گفتهاند که ما حتی برای نزدیکترین همپیمانان خودمان هم حق غنیسازی قائل نیستیم. باید به این نکته توجه داشت که اجازهٔ غنیسازی در مقیاس و زمان محدود با حق غنیسازی متفاوت است؛ بنابراین، نباید فکر کرد که ایران پس از یک دوره محدودیت ده ساله از حق غنیسازی برخوردار خواهد شد.
این توضیحات را در کنار هدف و اصل اولی که بیانیهٔ لوزان به دنبال آن است بگذارید. اصل اول، یعنی تضمین ماهیت صلحآمیز بودن برنامهٔ هستهای ایران، دارای هیچ محدوده و قید زمانی نمیباشد و چون محدود نیست و حاکم بر همهٔ توافقات است، ده سال بعد هم گفته میشود که باید تضمین کنید که ماهیت برنامهٔ هستهای شما صلحآمیز باقی میماند؛ لذا دوباره این دور شروع میشود که برای این منظور باید نقطهٔ گریز شما یک سال باشد و برای این منظور باید این محدودیتها را بپذیرید. این از ویژگیهای استعمار نوین است که نمیگوید شما تا ابد محروم هستید؛ بلکه به زبان متین و با استدلال، کاری میکند که شما را تا ابد محروم کند و در این میان، جهالت نوین کاملکنندهٔ طرح استعمار نوین خواهد بود.
ب: تحقیق و توسعه
تحقیق و توسعه یکی از نقاط امیدواری ما بود به شکلی که ما میتوانستیم محدودیتهای بیشتری بر صنعت هستهای بپذیریم، اما تحقیق و توسعه را محدود نکنیم. فایدهٔ چنین کاری این میبود که میتوانستیم به پیشرفت خود در زمینهٔ هستهای ادامه دهیم و به محض برداشته شدن محدودیتها دوباره غنیسازی را مطابق پیشرفتهای جدید شروع کرده و از دنیا عقب نباشیم؛ چون در آن صورت در حوزهٔ تحقیق و توسعه پا به پای جهان پیش رفته بودیم.
بیانیهٔ لوزان ذیل تعهدات ایران در این زمینه میگوید:
«Iran» s research and development on centrifuges will be carried out on a scope and schedule that has been mutually agreed.»
«تحقیق و توسعه ایران بر روی ماشینهای سانتریفیوژ بر اساس یک جدول زمانیومحدودهٔ توافق شده، انجام خواهد شد»
در اینجا هم نه جدول زمانی و نه محدوده ذکر شده است؛ اما در این زمینه توافق شده است. در گزارش منتشر شدهٔ وزارت خارجهٔ جمهوری اسلامی ایران آمده است که «ایران برنامه تحقیق و توسعه خود را روی ماشینهای پیشرفته ادامه خواهد داد و مراحل آغاز و تکمیل فرایند تحقیق و توسعه سانتریفیوژهایIR-۸، IR-۶، IR-۵، IR-۴، را در طول دوره زمانی ۱۰ساله برنامه جامع اقدام مشترک ادامه خواهد داد.»؛ یعنی در این دورهٔ ۱۰ساله تحقیق و توسعهٔ ایران محدود به همین چهار نسل سانتریفیوژ توافقشده است و سانتریفیوژهای بالاتر نمیتواند مورد تحقیق و توسعه باشد.
خط قرمز۳:
مقام معظم رهبری در تاریخ۲۰/۰۱/۱۳۹۳: «حرکت علمی هستهای، به هیچ وجه نباید متوقف و یا حتی کُند شود.»
مقام معظم رهبری در تاریخ۲۰/۰۱/۱۳۹۴: «توسعهٔ علمی و فنّی هستهای در ابعاد گوناگون، بههیچوجه نبایستی متوقّف بشود.»
*همانطور که ملاحظه میشود، تحقیق و توسعه فقط روی سانتریفیوژهای IR۴-IR۵- IR۶- IR۸محدود میشود.
ج: فردو
تعهد اول ایران در خصوص فردو عبارت است از:
«Fordow will be converted from an enrichment site into a nuclear، physics and technology center»
«فردو از یک سایت غنی سازی به یک مرکز هستهای، فیزیک و فن آوریتبدیل خواهد گردید.»
آقای رئیس جمهور!
شما در سخنان خود فرمودهاید: «فردوکه بعضی فکرمیکردند بسته میشود، برای همیشه بازمیماند.»
اما اگر مانند سال۸۲ آن را تعلیق کرده بودید بهتر از «تبدیل» میبود. در تبدیل، زیرساختها تغییر میکند و کاربری عوض میشود. وقتی گفته میشود نه باید تعطیل و نه تعلیق و نه متوقف گردد به قیاس اولویت، تبدیل هم نباید بشود؛
با این حساب، آیا نباید این گفتهٔ شما را عوام فریبی نامید؟
راهکار مااین است که درِ فردو را پلمپ کنید ولی خواهشا تبدیل نکنید تا اگر نقض عهدی از طرف مقابل صورت گرفت امکان بازگشت پذیری متقابل سریع و کم هزینه وجود داشته باشد.
خط قرمز۴:
مقام معظم رهبری در تاریخ۲۰/۰۱/۱۳۹۳: «هیچیک از دستاوردهای هستهای، تعطیل بردار نیست.»
وقتی هیچیک از دستاوردهای هستهای تعطیل بردار نیست به طریق اولی تبدیل بردار هم نیست؛ زیرا تبدیل بدتر از تعطیل است. فضای تعطیل شده را میتوان پس از مدتی باز کرد و دوباره کار را ادامه داد اما اگر تبدیل صورت گرفت، در واقع کاربری عوض شده است و بازگشت پذیری به شدت دشوار میشود.
تعهد دوم ایران:
«International collaboration will be encouraged in agreed areas of research.»
«در حوزههای مورد توافق تحقیق، همکاری بین المللی مورد تشویق قرار خواهد گرفت.»
این تعهد در واقع اصلاً ارزش حقوقی ندارد، چون تشویق با کف زدن هم صورت میپذیرد!
تعهد سوم ایران:
«There will not be any fissile material at Fordow.»
«هیچ مادهٔ شکافپذیری در فردو وجود نخواهد داشت»
وقتی هیچ مادهٔ شکافپذیر در فردو نباید وجود داشته باشد، به تبع غنیسازی هم نخواهد بود. این عبارت هم جهت اطمینان کامل از اینکه هیچ غنیسازی در فردو صورت نمیپذیرد، کار را تمام کرد. طرف مقابل در الزام ما به یک کار آنچنان دقیق عمل کرده است که جای شک و شبهه نباشد؛ اما طرف ایرانی متأسفانه اینگونه عمل نکرد.
گزارش وزارت خارجهٔ جمهوری اسلامی ایران هم این را میگوید که «بیش از ۱۰۰۰ ماشین سانتریفیوژ و تمامی زیرساخت آنها در فردو حفظ و نگهداری خواهند شد که از این میان دو آبشار سانتریفیوژ در چرخش خواهند بود.»؛ اما از آنجا که هیچ غنیسازی در فردو انجام نمیگیرد، باید گفت دو آبشاری هم که در چرخش خواهند بود، خالی میچرخند! به این بحث ورود نمیکنیم که چرا باید خالی بچرخد؛ البته این عمل یک جنبهٔ خوب هم دارد و آن این است که به امکان بازگشتپذیری کمک میکند.
د: آب سنگین اراک
ذیل بحث آب سنگین اراک آورده شده است:
«An international joint venture will assist Iran in redesigning and rebuilding a modernized Heavy Water Research Reactor in Arak that will not produce weapons grade plutonium»
«یک همکاری مخاطرهآمیز مشترک بین المللی به ایران کمک خواهد کرد در بازطراحی و بازسازی یک رآکتور تحقیقاتی در اراک که پلوتونیوم با قابلیت تسلیحاتی در آن تولید نگردد»
ساخت یک رآکتور آب سنگین یا سبک در کشورهای مختلف با مدلهای مختلف ساخته میشود. در اینجا این بازطراحی از این جهت مخاطرهآمیز است که ممکن است همکاری کشورهای مختلف به علت تفاوت در شیوه و طرح ساخت نیروگاه، منجر به آسیبهایی شود. اینکه ساخت یک نیروگاه توسط روسیه شروع شود و آلمان بخواهد آن را تکمیل کند مخاطرهآمیز است؛ چون دو شیوه با هم متفاوتند. در این شرایط ساخت یک نیروگاه مستقل از همکاری چند کشور بهتر خواهد بود؛ بنابراین، کلمهٔ «Venture» به این معناست که معلوم نیست این ساخت چند سال طول بکشد یا اصلاً درست کار کند یا خیر!
در ادامهٔ این تعهدات آمده است:
«There will be no reprocessing and the spent fuel will be exported.»
«هیچ بازفرآوری صورت نخواهد گرفت و سوخت مصرف شده صادر خواهد گردید.»
یعنی با اینکه معلوم نیست ساخت آن نیروگاه جدید چه مقدار طول بکشد و درست کار کند یا خیر، دیگر هیچ بازفرآوری صورت نمیپذیرد و سوخت مصرف شده هم باید صادر شود؛ چرا که همان هم تا حدودی پلوتونیوم دارد. به این ترتیب، هم سوخت و هم توانایی بازفراوری سوخت را میگیرد تا خیالش کاملاً راحت باشد. در خیلی از این تعهدات، امکان بازگشتپذیری هم از ایران گرفته شده است.
جناب رئیس جمهور!
همهٔ اینها در حالی است که شما فرمودهاید: «اراک با فناوری مدرنتر فعال خواهدشد»
راهکار ما آن است که در توافق نهایی به جای بازطراحی و بازسازی سایت اراک که یک عمل مخاطره آمیز بوده و طرف مقابل با همین قید میتواند از تعهد خود طفره برود، ساخت یک نیروگاه جدید در کنار نیروگاه اراک در دستور کار قرار بگیرد و زمانی که این نیروگاه توسط طرف مقابل ساخته شد، آنگاه نیروگاه اراک را تعطیل نمایید.
نظارتهای گسترده
نظارتهای گسترده برای این است که مطمئن شود که شما به همهٔ آن محدودیتها عمل میکنید. این نظارتها چهار بخش است:
۱. معاهدهٔ منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT)
۲. کد اصلاحی ۱/۳
۳. پروتکل الحاقی
۴. نظارتهای بیشتر
«A set of measures have been agreed to monitor the provisions of the JCPOA including implementation of the modified Code ۳. ۱ and provisional application of the Additional Protocol.»
«مجموعه تدابیری برای نظارت بر اجرای مفاد برنامهٔ جامع مشترک اقدام شامل اجرای کد اصلاحی ۳. ۱ و اجرایداوطلبانهپروتکل الحاقی مورد توافق واقع شده است.»
اگرچه در متن صحبتی از NPT نیست، اما پذیرش پروتکل الحاقی به معنای پذیرش NPT هم هست. بر اساس NPT همهٔ کشورها موظفند که اگر تأسیسات هستهای دارند، به آژانس اعلام کند تا آژانس نظارت کند که به دنبال مصارف نظامی نروند. وقتی دیدند که NPT یک راههای گریزی دارد، یک کد اصلاحی ۱/۳ هم به آن اضافه کردند.
بر اساس NPT شش ماه قبل از تزریق گاز به دستگاه سانتریفیوژ باید به آژانس اعلام کنید که چنین تأسیساتی را ساختهاید و میخواهید به آن گاز تزریق کنید اما بر اساس کد اصلاحی ۱/۳ از روزی که تصمیم به ایجاد مرکز غنیسازی میگیرید، باید اعلام کنید؛ به این ترتیب امکان ایجاد اخلال در فرآیند دستیابی به چرخهٔ غنیسازی فراهم میشود.
اما مطابق پروتکل الحاقی، آژانس هم میتواند به مراکزی که شما به عنوان مرکز هستهای اعلام کردهاید برود و هم میتواند به هر مرکزی که شک کند در آن فعالیت هستهای جریان دارد، رفته و بازرسی کند؛ این در حالی است که مطابق NPT تنها میتوانست مراکز اعلامشده را بازرسی نماید. از طرف دیگر بر اساس NPT باید دو هفته قبل از بازرسی به شما اعلام میکرد که در این صورت شما دو هفته زمان در جهت مرتب کردن وضعیت مرکز مربوطه داشتید؛ اما مطابق پروتکل الحاقی بازرسیهای معمول از دو روز قبل و بازرسیهای سرزده بدون هماهنگی صورت میپذیرد.
جناب آقای روحانی!
این بازرسیهای سرزده، عواقب خطرناکی دارد؛ همچون آشنایی با دانشمندان هستهای با هدف زمینهسازی همکاری با آنها یا ترورشان، شناسایی معادن ذخیره اورانیوم و مقادیرآن، دسترسی به مواضع دفاعی و نظامی و...
خط قرمز۵:
مقام معظم رهبری در تاریخ۲۰/۰۱/۱۳۹۴: «به مسئولین محترم تذکّر دادیم و به شما هم عرض میکنیم، اینکه بههیچوجه اجازه داده نشود که به بهانهٔ نظارت، اینها به حریم امنیّتی و دفاعی کشور نفوذ کنند؛ مطلقاً»
علاوه بر پذیرش سه نظارت فوق، یک بذل و بخشش دیگر هم صورت گرفته است و آن اینکه نظارتهای فراتر از آن را هم پذیرفتهاید.
«The International Atomic Energy Agency (IAEA) will be permitted the use of modern technologies and will have enhanced access through agreed procedures، including to clarify past and present issues.»
«آژانس بین المللی انرژی اتمی مجاز خواهد بود که از فناوریهای مدرن نظارتی استفاده کند و از دسترسیهای بیشتری در مسیر توافقشده از جمله به منظور روشن کردن موضوعات گذشته و حال برخوردار خواهد شد.»
عبارتی در این بند نهفته است که هر چند سال هم بگذرد این را نمیتوان روشن کرد. گفتهاند که شما هم باید گذشته و هم حال را برای ما روشن کنید؛ یعنی میخواهد تمام گذشتهٔ جمهوری اسلامی ایران را شخم بزند و هر اقدام مخفیانهای شده است باید به آنها گزارش داده شود و اگر یکی از آنها هم گفته نشود خواهند گفت که هنوز گذشتهٔ شما برای ما روشن نشده است.
دو نکته مهم هم پیرامون قید «داوطلبانه» وجود دارد. مسئولین تکرار میکنند که ورود ما به پروتکل الحاقی داوطلبانه است. آنچه از این حرف برداشت میشود این است که اجباری در کار نیست. این داوطلبانه بودن با تصویب مجلس به یک الزام تبدیل میشود و به واقع معنای داوطلبانه بودن از بین میروداما کاربرد این واژه در متن بیهوده نبوده است. از آنجا که نه NPT و نه پروتکل الحاقی مقید به زمان نیستند، محدودیت ابدی خواهند داشت. دومین نکته اینکه این قید «داوطلبانه» یک ضربهٔ جبرانناپذیر بر جمهوری اسلامی ایران است که غفلت اهل علم موجب عدم توجه به این صدمه در تاریخ ایران خواهد شد. در مقدمهٔ کنوانسیون وین به این مضمون اشاره شده است که همهٔ قراردادها باید بر اساس اصل رضایت آزادانه باشد؛ مفهومش این است که اگر شما بتوانید اثبات کنید که این قرارداد بر اساس رضایت آزادانه نبوده است، میتوانید متمسک حقوقی برای کنار گذاشتن آن تعهد داشته باشید.
۳. ۳. ۲. ۲. تعهدات طرف مقابل
• لغو یا تعلیق تحریمها
• مشارکت دادن ایران در همکاریهای بین المللی
تحریمها
«The EU will terminate the implementation of all nuclear-relatedeconomic and financialsanctions and the US will cease the application of all nuclear-relatedsecondary economic and financial sanctions، simultaneouslywith the IAEA-verified implementation by Iran of its key nuclear commitments. A new UN Security Council Resolution will endorse the JCPOA، terminate all previous nuclear-related resolutions and incorporate certain restrictive measures for a mutually agreed period of time.»
«اتحادیه اروپایی، اعمال تحریمهای اقتصادی و مالی مرتبط با هستهای خود را خاتمه خواهد داد و ایالات متحده نیز اجرایتحریمهای مالی و اقتصادی ثانویه مرتبط با هستهای را، همزمان با راستیآزمایی اجرای تعهدات کلیدی هستهای ایران توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی، متوقف خواهد کرد. یک قطعنامه جدید شورای امنیت سازمان ملل متحد که در آن برنامه جامعه مشترک اقدام تائید شده صادر خواهد شد، این قطعنامه کلیه قطعنامههای قبلی مرتبط با موضوع هستهای را لغو خواهد کرد و برخی تدابیر محدودیتساز مشخص را برای یک دوره زمانی مورد توافق، لحاظ خواهد کرد.»
مطابق خلاصه گزارش منتشره از سوی وزارت خارجهٔ جمهوری اسلامی ایران: «براساس راهحلهای به دست آمده، پس از اجرایی شدن برنامه جامع اقدام مشترک، تمامی قطعنامههای شورای امنیت لغو خواهد شد و همه تحریمهای اقتصادی و مالی چندجانبه اروپا و یکجانبه آمریکا از جمله تحریمهای مالی، بانکی، بیمه، سرمایهگذاری و تمامی خدمات مرتبط با آنها در حوزههای مختلف از جمله نفت، گاز، پتروشیمی و خودروسازی فوراً لغو خواهند شد.»
مطابق بیانیهٔ لوزان، اتحادیهٔ اروپا تحریمها را لغو نمیکند؛ بلکه «اعمال تحریمها» را لغومیکند؛ یعنی تحریمها تعلیق میشوند و قوانین باقی میماند که این یک نقطهٔ اتکای برگشتپذیر برای طرف مقابل محسوب میشود. ضمناً همهٔ تحریمها هم تعلیق نمیشود؛ بلکه تحریمهای مالی و اقتصادی مربوط به هستهای تعلیق میشود.
همین بحث تعلیق در مورد تعلیق تحریمها از سوی امریکا هم مطرح میشود؛ چون در اینجا هم اجرای تحریمها متوقف میشود. ضمناً تمام تحریمها هم تعلیق نمیشود؛ بلکه تحریمهای مالی و اقتصادی ثانویهٔ مربوط به هستهایلغو میشود و تحریمهای اولیه لغو نمیشود. تحریمهای اولیه مربوط به شرکتهای خود امریکاست و تحریمهای ثانویه مربوط به سایر کشورهاست؛ یعنی امریکا به کشورهای دیگر اجازه میدهد دست از تحریم ایران بردارند؛ اما نسبت به شرکتهای خودش چنین کاری را انجام نمیدهد. تحریمها هم همزمان با اجرای ایران به تعهداتش تعلیق نمیشود؛ بلکه همزمان با تأیید آژانس این اتفاق خواهد افتاد. به این ترتیب و مطابق متن، نه همهٔ تحریمها، نه همزمان با اجرای تعهدات و نه لغو خواهند شد.
آقای دکتر روحانی!
آیا از وزیرامور خارجه شما که به گفتهٔ حضرت عالی دیپلمات ارشد جهان هستند، میتوان قبول کرد که از روی اشتباه و حواس پرتی، کلمات مهم «مرتبط با هستهای» و «ثانویه» را حذف کرده، در حالی که به خوبی میدانید با آوردن این دوقید بسیاری از تحریمها سرجای خود باقی خواهد ماند؟
در کجای تفاهم نامه آمده است که تحریمها فورا لغو خواهد شد، در حالی که لغو تحریمها منوط به راستی آزمایی آژانس بین المللی انرژی اتمی میباشد.
خط قرمز۶:
مقام معظم رهبری در تاریخ۰۱/۰۱/۱۳۹۴: «رفع تحریمها جزو موضوعات مذاکره است، نه نتیجهٔ مذاکرات»
آیا همهٔ این اشتباهات فاحش را به اسم خطا بگذاریم یا اینکه...
چگونه میتواند متنی که به گفتهٔ آقای ظریف توسط ایشان و آقای عراقچی بازبینی شده است، دارای این خطاهای فریبنده افکار عمومی باشد؟
وزیر امور خارجهٔ شما در سخنان خود در گفتگوی شبکهٔ یک به سخنان خلاف واقعی اشاره کرده است که به هیچ وجه قابل اغماض نیست.
گفتهاند: «در آن بیانیهای که موگرینی خواند، کلیه قطعنامههای شورای امنیت از روز توافق حذف میشود»
میتوانید به ما نشان دهید، در کجای سخنان خانم موگرینی به زمان حذف تحریمها اشاره شده است؟
در مورد اتحادیه اروپا فرمودهاند: «بعد از نهایی شدن توافق در همان روز بلافاصله تحریمها لغو خواهدشد»
میشود به ما نشان دهید که در کجای بیانیه سخن از لغو یا صحبتی از همان روز توافق شده است، تا ما هم ببینیم.
چه کسی باید جواب این عوام فریبیها را بدهد؟!
آقای ظریف گفته است: «بهترین تضمین، برای اجرایی شدن توافق نامه، شورای امنیت است.»
آقای رئیس جمهور! مگر نه این است که شورای امنیت در قبضهٔ همان کدخدایی است که شما با آن در حال مذاکره هستید؟
چقدر ساده لوحانه است عمل کسی که گوشت را به دست گربه میدهد و از او میخواهد که از این گوشت در مقابل هجمهٔ گربهها محافظت کند...
بر فرض که از امریکا خطایی سر بزند؛ آیا بر علیه او قطعنامه صادر میشود؟! مگر امریکا نمیتواند آن قطعنامه را وتو کند؟! اگر فکر میکنید که امریکا اخلاقاً چنین کاری نمیکند، بحثی نیست! این چه تدبیری است؟!
به آقای ظریف بگویید این حرف را جای دیگری در دنیا نزند که به ما میخندند!
حتماً شنیدهاید که «باید دل را به نقطههای امیدبخش حقیقی سپرد؛ نه به نقطههای خیالی»
دشمن، غیر قابل اعتماد است؛ نمیشود در توافق با دشمنی که میخواهد ریشهٔ انقلاب شما را برکند با حسن ظن برخورد کرد. اسلام در همه جا توصیه به خوشبینی نکرده است؛ این حرف ما نیست بلکه پیشوا و امیر مؤمنان علی علیه السلام میفرماید: «إذا استَولَی الصَّلاحُ عَلَی الزَّمانِ وَ اهلِهِ ثُمَّ أساءَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُلٍ لَم تَظهَر مِنهُ حَوبَةٌ فَقَد ظَلَمَ وَ إذا استَولَی الفَسادُ عَلَی الزَّمانِ وَ اهلِهِ فَأحسَنَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُلٍ فَقَد غرَّرَ»؛ یعنی هرگاه نیکوکاری و صلاح بر روزگار و مردم آن غالب آید، اگر کسی به دیگری گمان بد برد، در حالی که از او عمل زشتی آشکار نشده است، ستمکار است و اگر بدی بر زمانه و مردم آن غالب شود و کسی به دیگری خوشگمان باشد، خود را فریب داده است (حکمت ۱۱۴ نهجالبلاغه)
آیا زمانه زمانهٔ صلاح و خیر خواهیاست که گمان بد نبریم یا اگر اینطور هست، آیا از امریکا فریب و نیرنگ و خیانت ندیدهایم؟! پس مراقب باشید که کجا باید و کجا نباید خوشبین بود.
اما در مورد قطعنامههای شورای امنیت لفظ «Terminate» به صورت مطلق آمده است که در این مورد معنای لغو میدهد اما چون در مورد اتحادیهٔ اروپا و امریکا مقید بود معنای تعلیق میداد. در این زمینه اولاً هیچ بحثی از زمان لغو تحریمها هم نشده است؛ ثانیاً آیا همهی قطعنامههای مرتبط با هستهای شورای امنیت لغو خواهد شد؟ هم بله و هم خیر! به این دلیل که ضمن اینکه قطعنامهٔ جدید تحریمهای قبلی را لغو میکند، همزمان محدودیتها و تحریمهای جدید را هم اعمال میکند.
و باز این در حالی است که شما در سخنرانی خود زمان برداشته شدن تحریمها را روز اجرای توافق ذکر کردهاید در حالی که هیچ کلمهای در مورد زمان لغو تحریمهای شورای امنیت در بیانیه لوزان نیامده است.
میشود از شما سؤال کنیم که از کجا زمان برداشته شدن تحریمها را آوردهاید؟
حال به فرض برداشته شدن تحریمها، آن مقدار از تحریمهایی که مطابق با بیانیهٔ لوزان برداشته میشود، چند درصد از کل تحریمهای تحمیلشده بر ایران است؟
در میان ده تحریم کنگرهٔ امریکا تنها سه مورد با عنوان «مرتبط با هستهای» بوده و مابقی یا با یک عنوان دیگر است و یا با عناوین مشترک اعمال شده است که این موارد مشترک، الزاماً مورد تعلیق نخواهد بود چون آن تحریمها دلایل غیر از هستهای هم دارد که میتواند مستمسک بقای تحریم باشد. از طرف دیگر از ۱۸ فرمان اجرایی رئیسجمهور امریکا، تنها دو مورد با عنوان عدم اشاعهٔ کشتار جمعی وجود دارد که الزاماً مرتبط با هستهای نمیشود. از میان ۲۸ مورد تحریم کنگره و رئیسجمهورامریکا، تنها پنج مورد را با اغماض مرتبط با هستهای در نظر گرفتیم و در این پنج مورد هم تنها دو مورد مربوط به اوباما میشود و در موارد دیگر هم در صورت مخالفت کنگره با تعلیق تحریمها، کاری از دست اوباما جز یک تعلیق ششماهه برنمیآید و دوباره تحریم به حالت قبل بر میگردد. تحریمهای بانکی و نفتی که دو تحریم سخت ایران میباشند ذیل هیچکدام از این تحریمها قرار نمیگیرد.
جناب رئیس جمهور! چرا این حقایق را از چشم ملت ایران پنهان میکنید؟
خط قرمز۷:
مقام معظم رهبری در تاریخ۱۹/۱۱/۱۳۹۳: «باید حربهٔ تحریم از دست دشمن خارج شود.»
همانطور که هم در توافقنامه ژنو و هم در بیانیه لوزان مشهود است، موارد توافقات اولاً یک مرحلهای نبوده و در هر توافق موارد جزئیتر میشود ثانیاً در موارد مختلف واژههایی استفاده شده است که قابل تأویل و تفسیرهای گوناگون است؛ از جمله این واژهها و گزارهها عبارت است از:
Ensure، exclusively peaceful، limited، specified durations، clarify past and present، issues، terminate the implementation، key nuclear commitments، certain restrictive measures for a mutually agreed period of time.
خط قرمز۸:
مقام معظم رهبری در تاریخ۱۹/۱۱/۱۳۹۳: «یک مرحلهای بودن توافق و جزئی و غیر قابل تفسیر بودن آن»
نتیجه گیری: متأسفانه دولت یازدهم نه تنها رویکرد مقاومت را اتخاذ نکرده است بلکه حتی در نرمش قهرمانانه هم موفق نبوده است. لذا رویکرد دولت محترم در قبال پرونده هستهای را رو به عقبنشینی ارزیابی میکنیم و سرانجام این بیراهه را تجربهای وخیمتر و جبران ناپذیر نسبت به تجربهٔ سال۱۳۸۲می دانیم.
راه صحیح را مراجعه به فرمایشات مقام معظم رهبری در مورد اقتصاد مقاومتی و تکیه بر ظرفیتهای درونی کشور و عدم چشم دوختن به بیرون از کشور میدانیم.
نامهٔ خود را با گرامی داشت یاد و خاطرهٔ شهدای گرانقدر اسلام و امام عظیم الشأن رحمه الله علیه به پایان میبریم.
جناب آقای دکتر حسن روحانی! بسیار مشتاقیم جواب شما به سؤالات و شبهات مطرح شده در این نوشته را بدانیم. والسلام علی من اتبع الهدی
سایهٔ رهبری مستدام
سید محمد حسین هاشمی گلپایگانی
مسئول بسیج دانشجویی
احسنت به مواضع متقن و منطقی شما که در متن فوق مشهود بود.
ما نیز از این نامه شما حمایت میکنیم و خواهان پاسخگویی دولت و شخص رئیس جمهور به ملّت عزیز ایران هستیم؛ که این خود از مصادیق "همدلی" با مردم است.
سایه امام خامنهای مستدام
یا علی مدد
خیلی زیبا بود.
خیلی از مسائل روشن شد.
یا علی