گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو»- یادداشت دانشجویی*؛ اگر به بعضی از مدیرها بگویی تو تهرانی مدیریت می کنی، خیلی به خودش افتخار می کند و فکر می کند لابد داری کلی از او تعریف می کنی و چه مدیریت شایسته ای دارد!! اما اگر قدری فکر و تأمل کند می بیند این حرف از هزاران نقد بی رحمانه، گزنده ترست و بهترست عطای مدیریتش را به لقایش عاجلاً ببخشد!
مدیر کهگیلویه و بویراحمدی کت و شلوار چند میلیونی بپوشد، خط اتویش مثل چاقوی میوه خوری اره ای باشد، بوی ادکولونش تا ۱۰ فرسخ آن طرف تر هم برود، شاسی ماشین زیر پایش هم خیلی بالا بلند باشد، خانه اش هم ویلای در حد نیاوران باشد، همه این ها باشد که باشد. این ها درست است که او را از بدنه مردم جدا می کند و در وادی اشرافیت غرقش می کند و لاجرم درد مردم را درد نمی بیند اما از این ها بدتر آن است که فکر مدیر کهگیلویه و بویراحمدی بومی نباشد. یعنی مدیریتش خاص محیط اطرافش نباشد.
خیلی از این مدیران را بلند کنی و با همین نوع مدیریتش ببری فلان اداره در تهران، در کارش هیچ خللی ایجاد نمی شود. یعنی همان مدیریتی که در کهگیلویه و بویراحمد انجام می داده عیناً در تهران می تواند انجام دهد و این نشان از نبود مدیریت بومی است که خیلی جاها مخرب و آسیب زا است.
حال جای سوال جدی است که مدیران استانی چه قدر شاخصه های مدیریت بومی را رعایت می کنند؟! یا اساساً به مدیریت بومی اعتقادی دارند؟!
در ادامه به چند شاخص مدیریت بومی به صورت گذرا اشاره می کنیم:
تمرکز برای زیرساخت سازی: این استان نسبت به استان های توسعه یافته کشور، از نبود زیرساخت ها رنج می برد. این نبود زیرساخت ها باعث می شود فاصله توسعه یافتگی و عقب افتادگی هر روز بیش تر و بیش تر شود.
تمرکز مدیران استانی باید به سمت فراهم کردن بسترهای ایجاد زیرساخت ها در همه مقولات اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و ورزشی برود. این مهم زمانی اتفاق میافتد که مدیران و نمایندگان استانی، توانایی نشان دادن ظرفیت های بالای استان را برای برنامه ریزان بودجه ای دولتی و سرمایه گذاران بخش خصوصی داشته باشند که این خود نیز به قدرت نفوذ کلام و منطق و سیاست مدیران و نمایندگان برمی گردد. در صورت تحقق این مهم، یکی از مهم ترین معضلات استان یعنی نرخ بالای بیکاری و به تبع آن مشکلات فرهنگی و اجتماعی که از آن پدید می آید، کاهش پیدا می کند.
حال یک مدیر کهگیلویه و بویراحمدی می بایست بیشتر وقت خود را صرف رایزنی و ایجاد کانال هایی برای آوردن ظرفیت های سرمایه گذاری به استان بکند، در حالی که این مهم در استان های توسعه یافته تا حدی پیش تر محقق شده است.
ظرفیت بالای فرهنگی استان: نزدیکی فرهنگ ها در استان-از زبان و پوشش گرفته تا خیلی از آداب و رسوم- ظرفیت بالایی جهت وحدت آفرینی ایجاد کرده است. در یک جامعه زمانی که وحدت شکل گرفت، پیش برد مقاصد اقتصادی و اجتماعی راحت تر می شود. البته در این میان نگاه فراجناحی بسیار حائز اهمیت است که متأسفانه در این خصوص سال هاست که مشکلات عدیده ای در استان موجود است.
حال یک مدیر کهگیلویه و بویراحمدی می بایست با عنایت به تمامی آن نقاط مثبت وحدت آفرین و با پرهیز از نگاه جناحی و حزبی، ضمن ایجاد بسترهایی جهت استمرار این ظرفیت ها، در پیش برد شاخصه های پیشرفت این استان از این عوامل فرهنگی بهره بگیرد.
تلاش همه جانبه برای تغییر رویکردهای غلط فرهنگی: همه نیک می دانیم که در عین ریشه داری و اصیل بودن فرهنگ این خطه همیشه سربلند، از برخی تهدیدهای فرهنگی رنج می بریم. تهدیدهایی نظیر افراط در نگاه قومی-طائفه ای، سیاست زدگی و ... . این تهدیدها در دراز مدت می تواند عامل مهمی در کند شدن سرعت پیشرفت استان باشد. در استان های بزرگ به دلیل تعدد فرهنگ ها، این تهدیدها به مراتب پایین تر است.
لذا یک مدیر فهیم کهگیلویه و بویراحمدی می بایست بخشی از اهتمام خود را صرف مبارزه با تهدیدهای مهم فرهنگی کند.
توجه ویژه به محروم بودن استان: در همه جا می توان سراغ از محرومیت گرفت. اما در این استان این محرومیت گستره وسیعی دارد و به یک ویژگی محسوس این استان تبدیل شده است. این ویژگی آن قدر دردناک است که اهتمام ویژه مسئولین را برای محرومیت زدایی طلب کند. حال آن که در استان های بزرگ، محرومیت، یک ویژگی محسوس آنان نیست. لذا مدیر کهگیلویه و بویراحمدی در مدیریت بومی خود باید محرومیت زدایی را به یک اولویت مهم کاری خود تبدیل کند.
جلوگیری از خروج نخبگان استانی: به دلیل نبود ظرفیت های لازم و از آن مهم تر عدم توجه حقیقی به نخبگان این استان، متأسفانه شاهد آنیم که خیل عظیمی از نخبگان مطرح، این استان را ترک می کنند و این مهاجرت نخبگانی، امروز تبدیل به یک رویه معمول و بدیهی شده است. این معضل نیز در استان های بزرگ به مراتب کم تر دیده می شود و یک معضل استان های کوچک و از جمله استان ما است.
ایجاد بسترهای متعدد برای بروز و ظهور نخبگان، توجه ویژه و حقیقی به آنان و هم چنین دخیل نکردن مباحث سیاسی و فرهنگی برای حذف کردن آنان، از وظایف یک مدیر بومیِ کهگیلویه و بویراحمدی است.
نگاه جهادی مسئولین: همه موارد فوق تنها زمانی می تواند محقق شود که متولی امر، جهادی فکر و جهادی عمل کند. مدیری که بخواهد جهادی باشد دیگر در لباس و ماشین و خانه و میز ریاستش هضم نمی شود. درد مردم را درد خود می داند و تا سر حد توان برای پیشرفت استانش تلاش و کار شبانه روزی می کند.
همان طور که مشخص است این استان اگر بخواهد از نظر معیارهای پیشرفت به استان های پیشرفته تر در کشور نزدیک شود، راهی جز تلاش شبانه روزی و مدیریت جهادی نیست و الاّ این فاصله محرومیتی روز به روز بیشتر می شود.
مواردی که در بالا ذکر شد تنها گوشه ای از شاخص هایی بود که می بایست مورد توجه مدیران کهگیلویه و بویراحمدی جهت مدیریت بومی برای تحقق پیشرفت مطلوب استان، قرار گیرد. اما چیزی که مشخص است این که راه حل موثر برای پیشرفت همه جانبه استان، نگاهِ کهگیلویه و بویراحمدی است ... .
* محمد طاهری: دانشجوی دانشگاه یاسوج و دبیر اسبق انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه یاسوج
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.