گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو» به نقل از نشریه تخته سیاه، دانشگاه آزاد اسلامی زنجان: «به دنبال شهادت کوهها و بیابان هارا گشتهام»
اسطورهها همین گونهاند، آنها مخالف یکجا نشستناند، آنها مخالف سکوتند، مخالف رکودند، مخالف ماندناند.
اسطورهها جاریاند، حرکت دارند. اسطورها به دنبال چیزی میگردند، اسطورها جستوجو گراند.
چیزی که سایر افراد را از یک فرد معمولی به یک اسطوره تبدیل میکند، شاید همینها باشد. اسمهای کوچههایمان را نگاه کنیم، چه قدر شنیدهایم که گفتهاند تا» قبل از شهادت نمیشناختمش، توی کوچه فوتبال بازی میکرد، به ما سلام میداد، مدرسه میرفت، دیده بودمش، ولی نمیشناختمش «!!! اسطورهها همین گونهاند، در یک آن شناخته میشوند، در یک آن مشهور میشوند و تا ابد هم فراموش نمیشوند!!!
سردار سلیمانی میتوانست سردار سلیمانی نباشد، اگر مثل صدها نفر دیگر روی مبل رو به روی تلوزیون مینشست و غر میزد که چرا به آجیل عید پوست پسته قاتی کردهاند!!!
او میتوانست هر روز بعد از ظهر در خانهاش چرت بزند، هر روز با بقال محّله سر قیمتها چانه بزند، کارتهای تبلیغاتی چاه باز کن و لوله باز کن جمع کند، و هر ماه از همه بپرسد که آیا یارانهها را قطع میکند یا نه؟
امّا همه ما سردار سلیمانی را میشناسیم، خبرهای موفقیت و پیروزیش را دنبال میکنیم و برای سلامتیش دست به دعا بلند میکنیم.
او» لباس رزم «را به کت و شلوار ترجیح داده. او» کنسرو خوردن زیر آتش داعش «را به اینکه هر روز با صدای بلند بپرسد خانم امروز غذا چه داریم، ترجیح داده.
همه آن عکسش را دیدهایم، عکسی که در آن سردار طوری نگاه میکنند که کاملاَ معلوم است یک اسطوره است که دارد نگاه میکند، نگاهی که تحقیر« روز مرگی» است.
شما میتوانید جهت بازدید و دریافت نشریات دانشجویی به سایت پاتوق آزاداندیشی نشریات دانشجویی مراجعه کنید.
خودشون هرکی دوست داشتن بازبون بزرگ یا بلعکس میکنن
منم هرروز تو کوه و بیابون میگردم،ولی دنبال شهادت نه؛دنبال یه لقمه نون که شب بزارم جلو زن و بچم اما منم به همین نمیرسم
و من الله توفیق.