گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو-محمدصالح سلطانی*؛ پنجشنبهها، دو ساعت پیش از نماز ظهر، توی مسجد دانشگاه شریف و روی صندلیهای تاشوی مشکیرنگ مینشستیم روبرویش تا برایمان از «معارف انقلاب» بگوید. اگر حتی کلاسهای قبل و بعد از معارف انقلابِ «حوزه دانشجویی شریف» را هم از دست میدادیم، تقریباً محال بود این یکی از دست برود. انگار یک اتفاق تازه بود در میان دروس حوزهی شریف. یک روز برایمان از دستاوردهای علمی انقلاب میگفت و یک روز نظام سیاسی حاصل از انقلاب را به بوته نقد و استدلال میکشید. یک روز هم موضوع کلاسش «هنر انقلاب» بود و بعید است به این زودیها یادمان برود حاجآقا با چه دقت نظری پیگیر سریال «شهرزاد» بودند و دیدنش را به ما معرفتجوهای حوزه شریف هم توصیه میکردند! تقریباً تمام درسها را هم از روی اسلایدهای PowerPoint تدریس میکرد و روی لبه مسائلی که در نسبت ما نسل جدید و انقلاب اسلامی تعریف میشد، گام بر میداشت. «حجتالاسلام و المسلمین محمد قمی» را با چنین تصاویری شناختیم. با شمایل یک روحانی خوشچهره، بهروز، دوستداشتنی و البته جسور. شبیه آنچه دوست داریم از روحانیت ببینیم.
حوزه شریف: لذت «تفقه»
«شریف» یک دانشگاه صنعتی است و اگر دانشکده مدیریت و اقتصاد و گروهِ نیمهجانِ فلسفهعلم نبود، 100 درصدِ دانشکدههایش از علوم مهندسی یا علوم پایه بودند. همین دانشگاه صنعتی اما در بسیاری از بزنگاههای فکری تاریخ معاصر ایران سهم دارد. از سهم غیرقابل انکار دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاه آریامهر در شکلگیری گروهک منافقین، تا همین روزها و حضور پررنگ شماری از شریفیها در میان حامیان جریان موسوم به بهار. شاید این حضور پررنگ و خطرِ کشیده شدن به انحراف-که همواره بالای سر شریفیهاست- جمعی از طلاب جوان و گروهی از فارغالتحصیلان انقلابی این دانشگاه را به فکر شکلدهی کانونهای فکری-اندیشهای پیرامون شریف انداخته باشد. «حوزه دانشجویی شریف» یکی از این کانونهاست. اجتماعی از طلاب و دانشجویان جوان و دغدغهمند که بستر اندیشهورزی دینی را برای دانشجویان شریف فراهم آورده. جایی که تضارب آرا و آزاداندیشی، جزء لاینفک آن است و لذت «تفقه» در دین را به مهندسیخواندههای شریفی میچشاند. حوزه شریف، جایی است که انگار ساخته شده برای تحقق آرزوی دیرین انقلابیون، یعنی «پیوند حوزه و دانشگاه»، که از اولی اصول و معارف دین را بگیرد و از دومی نوآوری و سازگاری با اقتضائات زمانه را.
حوزه نسل دوم
حاج آقای قمی، رئیس و یکی از موسسین چنین حوزهای است. خودش فرزندِ دانشگاه است. بعد از چند سال تنفس در دانشگاه پا به حوزه گذاشته. نفس به نفس دانشجویان است و پلهای ارتباطی فعال و موثری با جماعت دانشجو دارد. «حوزه شریف قنوتی» را هم در نزدیکی دانشگاه شریف راه انداخته. ماجرای این یکی را نگفتهبودم؟ این، یک حوزه «پژوهشمحور» است. به ادبیات دانشگاهیها شاید بشود گفت «حوزه نسل دوم». جایی که مسالهشناسی میکند و طرح پژوهش و انجام مطالعات فشرده و گستردهی دینی-معرفتی، با توجه ویژه به نیازهای روز. چنین معدنی در جنب دانشگاه شریف راه افتاده تا آبشخور فکری شریفیهای پر از علامت سوال باشد و به تردیدهایشان پاسخ بدهد. حاجآقای قمی و دوستانش در حوزه شریفقنوتی، پشتیبان فکری و عقیدتیِ بچههای مذهبی دانشگاههای بزرگ تهراناند و در میان بسیجیهای دانشگاه شریف و دانشگاه تهران،کمتر کسی است که نام حاجآقا قمی، حاجآقا جلالی، حاجآقا آقانوری و حاجآقا وظیفهعالی را نشنیده باشد.
یک جوانگرایی اصیل
حجتالاسلام قمی با چنین عقبهای- که شاید روایت من از آن یکدهمِ اصلِ ماجرا هم نباشد- وارد سازمان تبلیغات اسلامی شده. انتصاب او، اولین نمونه عینی و عملی مواجهه نسل جدید طلاب انقلابی با مسائل کلان مدیریتی است. قمی 38 ساله، حالا یک نماد است. نمادی از طلبههای جوان انقلابیِ دغدغهمند که طی ده سال اخیر در حال نقد ساختارها بودند و پیگیرِ کنار رفتن مدیران سالخورده. حالا گوی و میدان، به یکی از خود این طلبههای جوان رسیده. یکی که به قول علی فروغی «نخبه و نخبهپرور» است. یکی که شبکهای از فعالین بسیجی دانشگاه شریف، خود را شاگرد او میدانند و شماری از آنها در حوزههای علمیه مشغول به تحصیل شدهاند. آزمون امروز حاجآقای قمی، آزمون همه جوانهایی است که منتظر بودند معبری باز شود تا در میان مدیران کلان نظام راهی پیدا کنند. معبر، با حکم هفته گذشته حضرت آقا باز شده و آزمون بزرگ جوانگرایی، آغاز شده است. انتصاب حاجآقای قمی، نسخه اصیلِ جوانگرایی است. نسخهای که احتمالاً با انتصابها و انتخابهای حاجآقا برای مسئولیتهای مختلف سازمان تبلیغات اسلامی، بیشتر به چشم خواهد آمد.
ماموریت غیرممکن
سویه دوم حکم مهم حضرت آقا اما خود سازمان تبلیغات اسلامی است. سازمان عریض و طویلی که بیش از 521 میلیاردتومان بودجه هزینهای و سرمایهای در سال1397 برایش تصویب شده. سازمانی که بیش از 100 سینما در سراسر ایران را تحت تملک دارد، یک خبرگزاری و یک انتشارات و یک دانشگاه در اختیار دارد و البته انبوهی از قابلیت برای تصمیمگیری و تصمیمسازی در سطوح عالی نظام. چنین حجم عظیمی از «امکان» حالا در اختیار یک روحانی جوان و تیم احتمالاً جوان اوست. موفقیت در اداره و بهبود شرایط چنین سازمان عظیمی، بیشک میتواند در تاریخ انقلاب اسلامی ماندگار شده و به عنوان سندی از موفقیتِ اعتماد به جوانان، ثبت شود. از سوی دیگر اما عدم توفیق احتمالی حاجآقا و دوستان، خیلی زود پای جوانان را از سمتهای مهم میبُرَد و میدان را برای بازنشستههای خسته باز خواهد کرد. حجتالاسلام محمد قمی، علی فروغی و محمدجواد آذری جهرمی در میان افکار عمومی مثلثی از مسئولین جوان را شکل دادهاند که عملکردشان زیر ذرهبین رسانهها قرار گرفته. آنها با تمام تفاوتهایشان، امروز در کنار هم یک مفهوم را در ذهن مردم بازتولید میکنند و در میان همه آنها، کاری که استاد «معارف انقلاب» ما باید انجام دهد از بقیه سختتر به نظر میرسد. حاجآقای قمی، باید سازمانی پر ابهام و کمبازده را به دوران اوج خود بازگرداند و این، ماموریت غیرممکنی به نظر میرسد. نیروی جوانی اما هر غیرممکنی را میتواند ممکن کند. نمیتواند؟
*معاون فرهنگی اسبق بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی شریف
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.