سیستم آموزشی بلایی بر سر دانشجو آورده تا دانشجویی که روزی با اشتیاق برای ورود به دانشگاه شبانهروز درس میخواند، پس از یک ترم نهتنها ...
گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، دانشگاه انصافا مسئله مهمی است...و ما به این اهمیت از بن دندان معتقدیم. اگر ما دانشگاه را امروز نداشته باشیم، فردا هیچ چیز نداریم و مجبوریم به طرف این و آن دست دراز کنیم؛ امروز برای گندممان، برای آهنمان، برای ماشین آلاتمان به دیگران مراجعه می کنیم و گدایی می کنیم، فردا برای کسی که این آهن آلات را برای ما سرهم و سوار هم بکند، باید از دیگران گدایی بکنیم، یعنی سازندگی مملکت برای آینده، دیگر یک افسانه و یک سراب بیش نخواهد بود؛ البته اینهایی که من مثال زدم، مسائل فنی و سازندگی های فنی است؛ سازندگی های معنوی و فرهنگ و معارف و این قبیل چیزها، دیگر بدتر. این است که دانشگاه را شوخی نباید گرفت. (بیانات رهبر انقلاب در دیدار با دانشجویان 1362)
یکی از معضلاتی که در سال های اخیر در سیستم آموزشی دانشگاه ها به وجود آمده است ، تعطیل کردن خود سرانه کلاس درس توسط دانشجو یا استاد خصوصا در دو هفته پایانی سال می باشد.
دانشجویان به بهانه های مختلف از قبیل برگشت به خانه هایشان و نبود بلیط، عیدی اساتید به دانشجویان و تمایل اساتید برای تعطیلی کلاس ها و .... کلاس های درس را تعطیل می کنند و به عبارت تعطیلات عید در دانشگاه ها از 23 اسفند شروع می شود.
این اتفاق در حای رخ می دهد که این دانشجو به مدت یک سال روزی بیش از هشت ساعت درس خوانده تا وارد دانشگاه شود و پس از ورود به دانشگاه به دنبال فرار از دانشگاه می افتد، اینکه چرا این دانشجویی که با تمام شوق وارد دانشگاه می شود ، به دنبال فرار از دانشگاه است، موضوعی می باشد که چندان به آنها پرداخته نشده است.
دانشجو پس از ورود به دانشگاه بی انگیزه می شود
فاطمه کرمی، دانشجوی نرم افزار دانشگاه مازندران در این خصوص گفت: دلایل متعددی وجود دارد که دانشجویان از حضور در کلاس درس اجتناب می کنند.
وی ادامه داد: بی انگیزه شدن و بی برنامه بودن دانشجو پس از ورود به دانشگاه و در طول دوره تحصیل و نحوه بد تدریس اساتید از عواملی است که موجب می شود دانشجو از دانشگاه فراری شود.
کرمی افزود: البته برخی از دانشجویان برایشان ابتدا یا انتهای ترم فرقی نمی کند، آنها منتظر یک فرصت برای غیبت در کلاس یا تعطیل شدن کلاس ها هستند.
وی با اشاره به نقش اساتید در جذب دانشجویان برای حضور در کلاس تاکید کرد: شیوه تدریس برخی از اساتید آنقدر خشک و بی روح است که دانشجو هیچ گونه رغبتی برای حضور در کلاس ندارد و اگر ترس از حذف شدن نبود ، هیچ گاه در کلاس حاضر نمی شد.
خبرگزاری دانشجو برای مشخص کردن این موضوع گفت و گوی تفصیلی را با قربانعلی ابراهیمی، کارشناس ارشد مسائل اجتماعی و عضو هیئت علمی دانشگاه مازندران در این خصوص انجام داده است که مشروح آن در ذیل آورده شده است:
دانشجو، دانشگاه و جامعه؛ مقصران اصلی
اینکه در چنین ایامی که ایام درس و بحث و کلاس است و بهانه نزدیک شدن به ایام نوروز کلاس ها عمدتا تعطیل می شود، و دانشجو به بهانه رفتن به خانه دانشگاه را ترک می کند، علامت خوبی نیست.
این یک نشان منفی است برای دانشجو، دانشگاه و جامعه. اینکه مقصر کیست؛ باید بگوییم هر سه بخش دانشجو، دانشگاه و ساختار اجتماعی جامعه به نحوی در این امر سهیم هستند؛ البته باید اینجا بگوییم که در این موضوع موثر و اثرگذار هستند و به این دلایل این وضعیت پدیده آمده است.
همانطور که اشاره شد، دانشجو یک سال تمام درس می خواند و سختی های درس و کنکور را تحمل می کند و با شوق وارد دانشگاه می شود؛ اما پس از یک ترم خسته شده و بیشتر به دنبال فرار از دانشگاه است.
دانشجو با این هدف وارد دانشگاه می شود که تمام وقت و تمام انرژی در خدمت دانشگاه باشد و بتواند علم و دانش و معرفت کسب کند، اما در نیمه راه به جای توجه و تمرکز بر این هدف اصلی ، بیشتر بر هدف های حاشیه ای توجه می کند و هدف های جایگزین، هدف اصلی دانشجو می شود.
حال به بررسی سه عاملی که در به وجود آمدن این شرایط تاثیر دارند می پردازیم:
ساختار معیوب جذب دانشجو عامل ورود دانشجویان بی توجه است
از یک طرف وقتی به دانشجو نگاه می کنیم می بینیم، مکانیزیمی که برای جذب دانشجو وجود دارد، مکانیزم خوبی نیست. خیلی ها با این مکانیزم وارد دانشگاه می شوند و ویژگی یک دانشجو خوب و مستعد را ندارند. خیلی از افراد به دانشگاه به عنوان محلی برای کسب یک شان اجتماعی نگاه می کنند و برای کسب مهارت و توانایی های لازم به دانشگاه نمی آیند و حضور آنها در دانشگاه برای ایفای یک نقش تخصصی و حرفه ای در جامعه نیست.
طبیعتا کسانی که این نگاه را نداشته باشند؛ یعنی هدفمند وارد دانشگاه نشده اند و کسانی که حضورشان در دانشگاه بر اساس هدف نباشد، حضور یا عدم حضور در دانشگاه برای آنها خیلی فرق نمی کند.
اگر ما نیروی جوان دانشجو را به عنوان یک سرمایه انسانی و نوعی سرمایه گذاری تلقی کنیم، مشخص می گردد که بسیاری از این رفتارهای دانشجویان بر اساس تعقل صورت نمی گیرد، اگر دانشجو به هزینه هایی که برای او می شود تا به یک سرمایه انسانی کارآمد تبدیل شود، نگاه کند، دیگر ما شاهد غیبت های دانشجویان در ایتدا و انتهای ترم نخواهیم بود. باید گفت که این نوع نگاه در جامعه ما ضعیف شده است و دانشجو به عنوان یک سرمایه اجتماعی دیده نمی شود.
البته باید گفت که همه این موارد و مشکلات به ساختار معیوب جذب دانشجو بر می گردد و نشان می دهد که دانشجو با هدف تحصیل علم وارد دانشگاه نمی شود.
بین جذب دانشجو و امکانات دانشگاه تناسب وجود ندارد
بخش دومی که در بروز این جریان موثر است، بر می گردد به ساختار دانشگاه. ساختارهایی که برای دانشگاه تعریف شده اند تا حدی یک ساختار معقول و منطقی نیست؛ یعنی نسبت های معینی بین مولفه های مختلف دانشگاه وجود ندارد. برای مثال اگر نرم بر این است که به ازای هر استاد 15 دانشجو وجود داشته باشد، اما این موضوع کاملا مشخص است که به ازای هر یک استاد بیش از 30 دانشجو وجود دارد.
یا اینکه در بخش امکانات دانشگاهی مانند آزمایشگاه ها و کتابخانه ها بین تعداد دانشجو و امکانات عدم تناسب مشاهده می شود.
شاید هم این امکانات وجود دارد؛ اما تقاضای زیاد فراتر از پتانسیل دانشگاه است، حجم انبوه و اضافه ای که در دانشگاه وجود دارد، باعث می شود که افراد مستعد نتوانند خوب از امکانات استفاده کنند.
برخی اساتید به دنبال تعطیل کردن دانشگاه ها هستند
بخش دیگری در این زمینه به ساختارهای اداری دانشگاه مربوط می شود، برای مثال استادی که در دانشگاه جذب می شود، برایش مسجل است که 30 سال در دانشگاه خواهد ماند و امکان اخراج او از دانشگاه تقریبا وجود ندارد. نتیجه این می شود که این استاد برای ارتقای خود، دانشگاه و جامعه تلاشی انجام نمی دهد.
نتیجه ای که حاصل می شود این است که ثبات کاذب شغلی در اساتید به وجود می آید و باعث می شود که هدف اساسی دانشگاه که تولید دانش و تربیت دانشجو به نحو احسن است، محقق نشود و اساتید به کارهای روزمره بویژه در حوزه آموزشی مشغول شوند و این آفتی که در ساختار دانشگاه وجود دارد، به این امر کمک می کند.
البته باید گفت که برخی از اساتید دانشگاه علاقه مند به تعطیل کردن دانشگاه ها هستند، تا بتوانند به کارهای شخصی و روزانه خود بپردازند.
عدم وجود ارتباط کارکردی بین نهاد دانشگاه و دیگر نهادهای جامعه
بخش سومی که در این امر مهم است، جامعه می باشد، وقتی که به دانشگاه به عنوان یک نهاد تخصصی و حرفه ای برای تربیت دانشجو در رشته های تخصصی مختلف نگاه می کنیم ، مشخص می شود که در واقع تربیت دانشجو برای نهاد دیگر اجتماع مانند اقتصاد، سیاست، خدمات و صنعت می باشد.
حال وقتی که این ارتباط کارکردی و کاری بین نهاد دانشگاه و دیگر نهادهای اجتماع وجود ندارد، قطعا کمک می کند به اینکه آن توجه لازم در بین عموم دانشجویان برای کسب مهارت و شایستگی هایی که جامعه انتظار دارد، دانشجو در یک حوزه تخصصی آن را به دست آورد، به وجود نمی آید و دانشجو نسبت به این امر بی توجه می شود.
عدم تناسب تحصیلات با کار؛ عامل مهم بی انگیزه شدن دانشجو
طبیعتا وقتی انبوهی از تحصیل کرده های بیکار و بلاتکلیف را داریم و از طرفی افرادی را داریم که در جایی مشغول به کار هستند که جدای از تخصص شان است، این امر در واکنش ها و رفتارهای نهادهای بیرون دانشگاه تاثیر می گذارد و دانشجو احساس می کند که ارتباطی میان تحصیل و سرمایه گذاری که انجام داده و نقشی که در آینده ایفا می کند، وجود ندارد؛ بنابراین علاقه مندی برای تحصیل در یک رشته تخصصی کاهش می یابد و این یکی از دلایل کاهش انگیزه و غیبت های طولانی در دانشگاه است.
دانشجویان ارشد و دکترا، دانشجویان پروازی هستند
البته این موضوع تنها در سطح دانشجویان دوره کارشناسی نمی باشد و دانشجویان ارشد و دکترا هم از این امر مستثنی نیستند. دانشجویان ارشد کم ترین ارتباط را با فضای کلاس دارند و خیلی احساس تعلق وجود ندارد. تنها دو روز در هفته به دانشگاه می روند و هیچ گونه ارتباطی با اساتید به صورت مستمر ندارند؛ به عبارتی دانشجویان در دوره ارشد و دکترا به دانشجویان پروازی معروف هستند.
البته در دوره دکترا وضع از این هم بدتر است، در دوره دکترا طبق قانون، دانشجو تمام وقت باید در اختیار دانشگاه باشد و به فعالیت های علمی و پژوهشی و تدریس بپردازد؛ اما تنها دو روز در دانشگاه حضور دارد و ارتباط چندانی با بدنه دانشگاهی ندارد.
تمامی اینها منجر به این می شود که هدفی که ما دنبالش هستیم که سرمایه گذاری در حوزه علم و دانش است، تحقق پیدا نمی کند.
در پایان باید گفت که دانشگاه، نقطه اساسی هر جامعه و کشوری است.اگر دانشگاه اصلاح بشود، آینده آن جامعه اصلاح خواهد شد. اگر دانشگاه فاسد بشود، سرنوشت آن جامعه فساد است. این فسادی که در دانشگاه فرض می کنیم، ممکن است فساد اخلاقی باشد، یا فساد علمی. فساد علمی معنایش این است که در دانشگاه نه معلم برای درس دادن و یاددادن دلسوزی کند، نه متعلم و دانشجو برای یادگرفتن دلسوزی کند. نتیجه، بی سواد بارآمدن، بد فهمیدن و نفهمیدن و عدم رشد استعدادهاست.
فساد اخلاقی، معنایش این است که آن که درس می خواند یا نمی خواند، از لحاظ اخلاقی، شرافت و شرف و غیرت و انگیزه و ایمان لازم را در خود پرورش ندهد. این هم نتیجه اش با شخص اول یکی است؛ شاید هم گاهی بدتر. آن عالمی که شریف نباشد، حمیت و غیرت دفاع از کشور و ملت و آرمان ها و ارزش های ملی و دینی خود را نداشته باشد، آن عالمی که دشمن را بر خودی ترجیح بدهد و خود را در اختیار دشمن ملت قرار بدهد، آن عالم از هر جاهلی بدتر است؛ همان دزدی است که با چراغ به دزدی می رود و بیشتر صدمه می زند. (بیانات رهبر انقلاب در دیدار با خانواده های شهدا 1370)