گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو»-یادداشت دانشجویی*؛ آزادي بيان يکي از مهمترين و با ارزش ترين حقوق و خواسته هاي جامعه اسلامي ايران است. از منظر حضرت امام(ره)، مهمترين قيود آزادي بيان عبارت است از:1 . آزادي تا مرز فساد؛ يعني، آنجا كه از آزادي فساد خيزد، دايرة آن محدود به حدي مي شود كه سلامت معنوي جامعه حفظ شود. 2. آزادي در چارچوب اسلام و قوانين كشوري و مصالح جامعه؛ 3. آزادي تا مرز اضرار مردم؛ 4. آزادي تا مرز توطئه بر ضد نظام اسلامي. پس با رعایت این شرایط، آزادی بیان حق هر فرد و جریانی در جمهوری اسلامی است.
در این 37 سال از عمر با برکت نظام جمهوری اسلامی همواره این مقوله با تعاریف و برخوردهای مختلف روبرو بوده است. در این ایام که به دوران دولت راستگویان و درستکاران معروف است شاهد برخوردهایی با این مهم هستیم که بسیار شبیه به دوران دولت کارگزارانی ها (دولت هاشمی) است. در این مقاله سعی داریم تا نحوه برخورد با این موضوع را در این دو دوران بررسی کنیم.
الف) حصر و محدودیت منتقدان در عصر هاشمی
هاشمی در تاریخ ۲۲ دی ۱۳۹۲ در دیدار جمعی از اعضای انجمن دفاع از آزادی مطبوعات، در سخنانی که با ابراز شگفتی از سوی جامعه روزنامه نگاران کشور –بویژه رسته ای از اهالی مطبوعات مواجه شد که از تجربیات عینی در زمینه توقیف مطبوعات انتقاد گرا و بازداشت های فردی و گروهی نویسندگان منتقد در دوران سازندگی برخوردار بوده اند- بیان داشت: «در دنیای معاصر هیچ سدّی نمیتواند جلوی آگاهی مردم را بگیرد و تلاش برای بیخبر نگه داشتن مردم بیهوده است.
کسانی که از بیان حقایق میترسند، از سانسور در رسانهها استفاده میکنند.» برای اینکه حقیقت این سخن ثابت شود این اظهارات شفاهی هاشمی را با اقدامات عملی که در دوران ۸ ساله ریاست جمهوری وی با اصحاب قلم و رسانه اعمال شد، مقایسه کرده و نمونه ای از برخوردهای حذفی اکبر هاشمی رفسنجانی با منتقدان دولت سازندگی که متاسفانه در فاصله سال های ۶۸ تا ۷۶ واجد ناامنی نویسندگان در سطح جامعه بوده است بیان می گردد تا افکارعمومی قادر باشد که با انجام مقایسه تطبیقی میان «سیاست های اعلامی» و «سیاست های اعمالی» اکبر هاشمی رفسنجانی در خصوص جامعه نویسندگان و منتقدان کشور، درگذشته و حال، قضاوتی مبتنی بر صحت و دقت را درخصوص اظهارات وی به عمل آورد:
1- هادی خامنه ای: به نظر میرسد هاشمی دچار فراموشی شده است
روزنامه «جهان اسلام» که فعالیت خود را از سال ۱۳۶۹ به مدیر مسئولی «حجت الاسلام هادی خامنهای» آغاز کرده بود، اولین روزنامه ای به شمار می آید که به دلیل انتقاد از مواضع اقتصادی رئیس جمهوری وقت، با دستور دولتمردان سازندگی توقیف شد. در همین زمینه، سایت فردا نیوز در ۲۳ شهریورماه سال گذشته در مطلبی با عنوان «سانسورچی های دهه ۷۰ که لباس آزادی بیان به تن کرده اند» می نویسد: «آقای هاشمی که امروز نسبت به تمام مسائل جاری کشور انتقاد دارند در زمان ریاست جمهوری با هر صدای منتقدی بشدت برخورد میکردند.
«سید هادی خامنهای» درگفتوگویی درباره نحوه تعامل آقای هاشمی با صدای منتقد و بستن روزنامه «جهان اسلام» در دوره ریاست جمهوری وی مینویسد: داستان توقیف روزنامه آن بود که ما بهویژه در حوزه اقتصاد انتقادهای زیادی به آقای هاشمی داشتیم و من از طریق یک راوی معتبر خبر داشتم که آقای هاشمی به کرات از روزنامه «جهان اسلام» اظهار نارضایتی کرد که بالاخره هم منجر به تعطیلی روزنامه شد.» در همین حال، اکبر هاشمی رفسنجانی در مصاحبه ای که درسال ۸۳و در آستانه سالروز پیروزی انقلاب با خبرگزاری ایسنا انجام داد، درباره نحوه تعامل دولت سازندگی با رسانهها چنین گفت: «ما مشکل عمدهای با رسانهها نداشتیم. انتقادات را تحمل میکردیم و گاهی جواب میدادیم. البته رسانهها هم خیلی ماجراجویی نمیکردند. شما باید خوب بدانید چند روزنامهای که در زمان من شکل گرفتند، مادر جنبش رسانهای شدند … چندین مجله در زمان دولت من شکل گرفتند و این ناشی از فضای آزادی بود که دولت ایجاد کرده بود و هیچ وقت از طرف من به آنها تعرض نمیشد.» پس از این ماجرا شورای سردبیری روزنامه «جهان اسلام» ضمن تکذیب اظهارات هاشمی و ابراز تاسف برای وی اعلام می نماید:«متاسفانه به نظر می رسد ایشان دچار فراموشی شده اند؛ زیرا حقایق و واقعیت آنچه در دو دولت ایشان بر رسانه ها و مطبوعات گذشته، غیر از آن چیزی است که در این مصاحبه شرح گردیده است».
2- کسری نوری: به یاد داریم که عباس عبدی را چگونه در مقابل چشم همسر و فرزندانش دستگیر کردند
رحمت الله صادقی در کتاب «هاشمی رفسنجانی در بوته نقد» با اشاره به یادداشتی از کسری نوری که مورخ ۲۳/۹/۱۳۷۸ در روزنامه آفتاب امروز انتشاریافت، به نقل از وی می نویسد: اما به یاد داریم که پس از پایان دوره ۴ ساله نخست ریاست جمهوری جناب آقای هاشمی و همزمان با آغاز دوره ۴ ساله دوم، هنگامی که «عباس عبدی» سردبیر روزنامه سلام با نگارش سلسله مقالاتی تحت عنوان «چه گذشت در این چهارسال بر سر این ممکلت» به نقد مستدل سیاست های دولت آقای هاشمی پرداخت، چگونه در خیابان و مقابل چشم همسر و فرزندانش او را دستگیر و روانه زندان کردند و چه تنگناهایی که برای فعالیت این روزنامه ایجاد نکردند.
سخنرانی های خشمگینانه جناب آقای هاشمی در خطبه های نماز جمعه در واکنش به انتقادهایی که از سیاست های اقتصادی ایشان در معدود نشریات آن دوران مطرح شده بود، هنوز از اذهان پاک نشده است…ظاهرا آقای هاشمی همچنان با تکیه بر دوران مشعشع سازندگی، وجود «مطبوعات خاموش» را بر «مطبوعات پیشرو» و «انتقادگرا» ترجیح می دهند تا دیپلماسی پنهان و پشت پرده بدون ایجاد مزاحمت و تحلیل بیرونی و در نهایت بی خبری مردم، اهداف خود را پیش ببرد».شایان ذکرآنکه، عباس عبدی –سردبیر روزنامه سلام و از اعضای مرکزی حزب مشارکت- در پی انتقاد از اکبر هاشمیرفسنجانی در سال۷۳ دستگیرشد و مدت زمان ۱۱ ماه را در زندان سپری کرد.این درحالی است که اکبر هاشمی رفسنجانی فروردین ۹۱، در دیداری که با مسئولان «فصلنامه مطالعات بینالمللی» داشت، در سخنانی غیر منطبق با وقایع دوره ریاست جمهوری خود اعلام کرد:«اصلاً هیچ موردی تا به حال مخصوصاً آن دورهای که رئیس جمهور بودم، موافق با زندانی سیاسی کردن هیچ کس نبودم. ما زندان را میشناختیم که چیست». وی همچنین گفت:« بستن روزنامه برای من اصلاً یک تابو بود».
3- هاشمی: عزت الله سحابی رویش زیاد شده بود، گفتم بگیرند رویش را کم کنند
در اردیبهشت ۶۹ تعداد ۹۰ نفر از چهره های ملی-مذهبی با انتشار نامه ای سرگشاده خطاب به رئیس جمهوری وقت، نظرات انتقادی خود را نسبت به سیاست های دولت پنجم با اکبر هاشمی رفسنجانی در میان گذاشتند. دیری نپایید که در خرداد همان سال، با حکم دادستان انقلاب، تعداد ۲۳ نفر از امضاکنندگان نامه، ازجمله «عزت الله سحابی»، بازداشت و روانه زندان شدند.
هاشمی همزمان، نویسندگان منتقد دولت را لیبرال و جاسوس نامید و در مصاحبه با خبرنگار لوموند اعلام کرد: «لیبرال هایی که اخیرا دستگیر شده اند، کسانی بوده اند که ماهیت جاسوسی پیدا کرده اند و از آمریکا دستور می گرفته اند.» این درحالی است که کیفر خواست دادستانی انقلاب، اتهام اصلی تمامی بازداشت شدگان را «امضا» و «تایید» نامه سرگشاده ۹۰ تن ذکر کرده بود.
عزت الله سحابی درباره علت بازداشت خود نیز می گوید:«بعد از دستگیریها، در کمیسیون برنامه و بودجه مجلس، چند تن از نمایندگانی که مرا میشناختند، به آقای هاشمی اعتراض کردند که ما به بازداشت بقیه کاری نداریم؛ چرا عزتالله سحابی را گرفتید؟ آقای هاشمی پاسخ داده بود: رویش زیاد شده بود،می خواستیم رویش را کم کنیم». شایان ذکر آنکه، طرح این موضوع توسط سحابی که از بازتاب گسترده ای نیز در رسانه های کشور برخوردارشد، ازسوی دفتر اکبر هاشمی رفسنجانی با سکوت مواجه شد.
نکته دیگری که تامل بر آن ضروری به نظر می رسد آن است که متعاقب اقدامات سلبی اکبر هاشمی با منتقدان دولت سازندگی، مرحوم «سید احمد خمینی»در فرازی از سخنان مورخ ۲۳/۸/۱۳۷۰ خود با طرح این پرسش از دولت وقت که «چرا مطبوعات و نمایندگان مجلس جرات ندارند حرفشان را بزنند؟»، از نبود امکان انتقاد سالم مردم از مسئولان در دوران هاشمی ابراز گلایه کرده و می گوید: «باید توجه داشت که طرح آزادانه دیدگاه ها و آرای مختلف برای حفظ و بقای اصول اساس ارکان نظام و انقلاب ضروری است. یکی از گرفتاری هایی که متاسفانه بعضی ها به آن دچار شده اند این است که نمی توانند نظرات مخالف خود را تحمل کنند.
این شیوه عمل منجر به« دیکتاتوری» می شود و با فرهنگ انقلاب و اصول بنیادین نظام اسلام ما مغایرت دارد».متاسفانه «بعضی ها» به غلطمعتقدند اگر از سیاستی و یا عملکرد مسئولی در یک گوشه ای از کشور انتقاد شود، «نظام تضعیف شده است». این تفکر غلط به تدریج کار را به جایی می رساند که مسئولی در منطقه ای از کشور عمل خود را «عین اسلام» و حرف خود را «حکم اسلامی» دانسته و «باورش می شود» که اسلام و انقلاب همان است که من مسئول فکر می کنم. این باورهای غلطی است… اینگونه روحیات و نفوذ آن به جامعه «مقدمه دیکتاتوری» است و رسالت رسانه های خبری و خبرگزاری جمهوری اسلامی این است که با آن مقابله کنند».
ب) ادبیات زشت و خشن در دوران یک حقوقدان
دقت در سیر برخورد دولت یازدهم با منتقدانی که رئیسجمهور میگوید به آنها احترام هم میگذارد، روش بسیار مناسبی برای کشف فلسفه اخلاق دولت اعتدال است. به لحاظ روانشناختی، در این تقریبا دو سال اظهارات دولتی ها درباره منتقدان، نشأت گرفته از ۲ عامل روانشناختی بوده است؛ ترس و تکبر.
در موارد متعدد واکنشهای دولت به منتقدان بیش از آنکه مبتنی بر آن اعتماد به نفسی باشد که سعی میکنند بگویند داریم، در ترسی ریشه دارد که تلاش میکنند پنهانش کنند. هدف، دیده نشدن برخی چیزهای مهم و نشاندن مسائلی دیگر به جای آنهاست. آیا حق نداریم فکر کنیم چیزهایی هست که ما نمیدانیم و ترس از آشکار شدن آنها منشأ این توفانهای تشویش فکری و کلامی است؟
بخش دیگری از رفتار دولت – آنجا که ظاهرا نمیترسد – البته ناشی از غرور و تکبری بیمثالاست. مشاور آقای رئیسجمهور (سریع القلم) افاضه فرمودند رانندههای تاکسی حق ندارند درباره مسائل هستهای نظر بدهند. جای دیگر، آن یکی مشاور آقای رئیس گفته بودند حتی حد نمایندگان مجلس هم نیست که درباره موضوعی مانند مساله هستهای نظری بدهند یا تصمیم بگیرند.
کمرنگ شدن و به حاشیه رفتن وعده های عملی نشده و بیش از حدی که روحانی در زمان برگزاری انتخابات سال ۹۲ به مردم داده بود می تواند علت برچسب زنی به منتقدان باشد. روحانی از همان بدو کار در روز رأی اعتماد به وزرا، 49 درصد از کسانی را که به او رأی ندادند را حامیان خشونت، بی منطقی، بی تدبیری، بی مشورتی و … معرفی کرد و همین خط را در خصوص منتقدانشان با الفاظ توهین آمیز مکرراً ادامه داد.
متاسفانه روحانی که خود را حقوقدان می داند و نه سرهنگ، همواره در مقابل نقد منتقدان موضع گیری های سختی داشته و با زدن برچسب های ناعادلانه نشان داده که آستانه تحمل پاینی دارد. دولت یازدهم از ابتدای فعالیت خود با برچسبهای متعدد نسبت به منتقدان فضای نقد را بر آنها بسته است. «کم سواد»، «لبو فروش»، «افراطی»، «متحجر»، «بیاخلاق»، «بی شناسنامه»، «کسانی که از جایی خاص پول می گیرند»، «تازه انقلابی شده ها»، «جنگ نرفته ها» و «به جهنم بروید»... برچسبهایی بود که جریان دولت با استفاده از آن سعی در از بینبردن فضای نقد در کشور میکند.
روحانی که در روزهای کاندیداتوری اش از نقد و انتقاد از سوی همگان استقبال کرده بود اما روز به روز دایره کسانی که می توانند دولت را نقد کنند محدودتر کرده است. نگاه از بالا به پایین، خود را مظهر خرد و دیگران را به حقارت نگریستن، عدم تعهد به واقعیت و اسیر شدن در «تریبون های یکطرفه»، نگاه اشرافی به جامعه، لاقیدی در اتهامزنی، تفکیک دوست از دشمن و گرفتن جانب دشمن و پریدن از روی موضوع اصلی ناشی از این است که کسانی در دولت تصور میکنند جامعه اساسا در موقعیتی نیست که بخواهد آنها را مخاطب استدلال یا انتقادی قرار بدهد.دوستان دولت، خوب است وقتی افقهای دور را میبینند، به پشت سر خود هم نظری بیندازند.
تاریخ این کشور مملو از کسانی است که تصور میکردند ملک و ملت یکسره منتدار آنهاست ولی حالا همین تازه به دوران رسیدهها، شاید حتی نام آنها را هم به یاد نیاورند.البته اینها فقط گوشه ای از بداخلاقی های دولت تدبیر و امید!!! در حوزه بیان می باشد و اگر بخواهیم در عمل به مقوله آزادی بیان نگاهی بیندازیم با توقیف نشریات و شکایت از افراد زیادی روبرو می شویم که پرداختن به آنها در این مقاله نمی گنجد.
ایمان آرام- فعال دانشجویی دانشگاه سیستان و بلوچستان
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.