به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از اصفهان، فعالیت تشکلهای دانشجویی در دانشگاه و تاثیر آن در جریانات و رویدادهای کشور روندی است که به هیچ عنوان قابل انکار نبوده و کسی نمیتواند تاثیرگذاری جنبش دانشجویی بر فرآیند تحولات را نادیده بگیرد.
جنبش دانشجویی از ابتدای بارقههای تشکیلش در ۱۶ آذر ۳۲ تا مبارزات انقلابی و سپس حضور در صحنههای جنگ سخت تا رسیدن به امروز و قرار گرفتن جز پیش قراولان جنگ نرم و مقابله با استکبار و استعمار، همواره نقشی تاثیرگذار را در بدنه اجتماعی به عهده داشته است.
چیزی که امروز در نسل دهه ۷۰ که وارث یک هویت ارزشمند هستند بیش از هر نکتهای به چشم میخورد، تفاوت عملکرد نسبت به گذشته است.
اگرچه نباید از این غافل شد که به دلایلی چون تغییر سبک زندگی، رشد تکنولوژی و وسایل ارتباط جمعی و البته تغییر روحیات و نگرشها، دهه هفتادیها قابل قیاس با دهه شصتیها نیستند، اما هر چه هست به نظر میرسد بعد از نسل دوم انقلاب که آنها هم میراث دار خوبی برای دستاوردهای جنبش دانشجویی بودند؛ در حال حاضر شاهد برخی تزلزلها هستیم.
البته از این نکته نباید غافل شد که در مجموع نگرش همه کارشناسان نسبت به عملکرد جنبش دانشجویی مسیر رو به رشدی را نشان میدهد، اما به نظر میرسد این رشد فزاینده نیست و البته در برخی موارد با ایستایی و توقف همراه شده است.
چند دلیل عمده برای تفاوت در برخی رویکردهای جنبش دانشجویی تا قبل دهه ۷۰ میتوان متصور بود. اول همان تفاوتهای ذاتی و محیطی که زمینه شکلگیری اندیشههای متفاوت و عملکردهای جدید را ایجاد کرده و دلیل دوم که شاید تاثیری اساسیتر داشته باشد، بحث آموزشها و انتقال تجارب تشکیلاتی است.
مسئله بعدی این است که متاسفانه در سالهای اخیر شاهد این مسئله هستیم که برخی از تشکلهای دانشجویی بیش از حد سیاسی شدهاند و پرداختن به مسائلی از این قبیل در تشکلها حالتی افراطی به خود گرفته است و در واقع میتوان گفت تعداد تشکلهایی که برای رسیدن به اهداف سیاسی مشخص آن در برهههای خاص تشکیل میشوند، رو به افزایش است و احزاب سیاسی نیز درصدد سو استفاده از تشکلهای دانشجویی هستند.
از دیگر عواملی که باعث شده تا تشکلهای دانشجویی کارایی اصلی خود را نداشته باشند، این است که در این تشکلها اشخاص کم کم جایگزین ارزشها میشوند و به جای پرداختن به رسالتهای تشکلهای دانشجویی، به شخصیتهای حاضر در این تشکلها پرداخته میشود.
شهید بهشتی در این خصوص میگوید: «هر وقت این تشکل به جای آنکه نگهبان ارزشها باشد و تلاشگر در راه ارزشها باشد، به جای آنکه خداپرست و حق پرست و حقخواه کمال دوست و کمال خواه باشد، خودخواه شد. آن یک «طاغوت» میشود. در تشکل در عین حفظ پیوند و ایجاد نظم آهنین، انسانها باید بتوانند که آزاد بیندیشند، انتقاد کنند و تصمیم بگیرند.»
شهید بهشتی معتقد است افراد را باید اول قرنطینه کنید و بعد وارد تشکیلات بشوند و البته این قرنطینه تا حدودی ممکن است، اما اگر بخواهند افراد را در یک کار تشکیلاتی خیلی در قرنطینه معطل کنند تقریباً عملی نیست و دشوار است. این است که یک قرنطینۀ مستمر میخواهد. هر قدر جو تشکیلات پاکتر باشد آسیب پذیرتر است. مراقبت از این ضعفهای شخصی افراد لازم است. سوء ظنها، بدگمانیها، بد تفسیر کردن ها، اینها همه از چنین ضعفهایی هستند و باید خیلی مراقبت کنیم.
در واقع مسئله قرنطینه و فیلترینگ در خصوص افرادی که به تشکلهای دانشجویی وارد میشوند، امری صحیح است؛ چرا که دانشجویی که یک بار از فیلتر کنکور عبور میکند، بار دیگر از فیلتری حضور در تشکلهای دانشجویی به واسطه تفاوتش با دیگران و دغدغه مندیاش و در بازه سومین گام را فراتر گذاشته و به سمت شورای مرکزی میرود، حتما از لحاظ ویژگیهای مختلف دارای توانمندی و نخبگی است و با افراد معمولی تفاوت دارد.
در چنین شرایطی فقدان یک آموزش و انتقال تجربه مناسب باعث تغییر و حتی نقصان در رویکرد و عملیات تشکلهای دانشجویی میشود.
تشکلها و لزوم آموزشهای تشکیلاتی
این روزها یکی از موضوع های فراموش شده در تشکلهای دانشجویی بحث آموزشهای فرایندمحور و متوالی است که به صورت سیرهای موضوعی باعث رشد فعالین میشود؛ چراکه تشکلهای دانشجویی باید واقع بین باشند و فهم درستی از مسائل کشور داشته باشند تا در مواقع لازم بتوانند واکنشهای مناسبی را از خود بروز دهند.
آموزشهایی که در کنارش انتقال عملی تجربهها و دیدهها و شنیدهها از سوی السابقون تشکلها کمک میکند فرد آموزههای تئوریک خود را با تجربیات عینی درآمیزد و بتواند دانشتههای خود را در شرایط مشابه اما به روز شده به کار بگیرد و دچار آزمون خطا نشود.
اما در رویکرد کلان به دلایل مختلف تشکلها بیشتر ظاهر برخی رفتارها را رعایت کرده و در باطن نکات ضروری و بنیانی را رعایت نمیکنند. به واقع یا آموزشی در تشکلهای دانشجویی وجود ندارد یا ظاهری از آموزش است و در باطن چیزی عاید مخاطبان دورههای آموزشی جنبش دانشجویی نمیشود.
مثالهایی نیز از برگزاری دورههای آموزشی ویژه فعالین دانشجویی وجود داشته دارد، که برخی از آنها به دلایل مختلف تاثیرگذاری خود را ندارد، و برخی دیگر نیز تاثیری مقطعی بر دانشجویان حاضر در اردو دارند و به محض دور شدن دانشجو از فضای آموزشی اردو و قرار گرفتن در جو تشکیلات، اهداف و رسالتهای خود را فراموش میکنند.
دورههای طرح ولایت و خط امام یا دورههای آموزشی اتحادیهها از جمله این دورههای آموزشی اس؛، اما برخی از این دورهها در عمل یا از لحاظ محتوا و شکل برگزاری ایراد دارند، یا در تعداد مخاطب و بدنه دانشجویی درگیر با این دورهها دچار نقصان هستند. اگر چه برگزاری این اردوها دانشجویان را با طرز فکرهای متفاوت در کنار یکدیگر قرار میدهد و همین مسئله باعث انتقال تجربه و همدلی در بین تشکلهای مختلف دانشجویی میشود، اما باید تلاش کرد که این اردوها حداکثر تاثیرگذاری را نیز به همراه داشته باشند.
اصولا همه کارشناسان و برگزارکنندگان دورههای تشکیلاتی- دانشجویی هدف از برگزاری این طرحها را آشنایی بیشتر دانشجویان با آموزهای دینی و معرفتی، تقویت معنویت، خودشناسی، ارتقای سطح بینشی در حوزههای معرفتی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ذکر میکنند و در تلاش هستند که محیطی تاثیرگذار و مثبت ایجاد شود تا دانشجویان شرکت کننده در این طرح، بتوانند خارج از این فضا آموختههای خود را به اطرافیانشان نیز منتقل کنند.
به هر روی اگر قرار است دانشگاه مبدا همه تحولات باشد و دانشجویان افسران جوان جنگ نرم نیاز به بایستهها و داشتههایی است که در میدان عملیات بتوان از آن بهره برد. حضور میدانی اما بیپشتوانه فعالیت دانشجویی یا عدم حضور در مواقع لزوم و عدم انجام واکنشهای مقتضی به رویدادها و انفعالات کشوری، استانی و دانشگاهی آسیبهایی است که امروز در بدنه جنبش دانشجویی وجود دارد.
لزوم آگاهسازی فعالین و تلاش برای ارتقای سطح معرفتی و بینشی الزامی است که اگر تشکلهای دانشجویی بدان بی توجهی کنند روند صعوری سالهای اخیر به روندی نزولی تبدیل شده و نتیجهای جز انزوا و خنثی شدن عملکرد فعالین دانشجویی در پی نخواهد داشت.
ما امسال دوره طرح ولایت رفتیم، همش اساتید نمیومدن و برنامه کنسل می شد. فقط یک هفته وقتمون رو تلف کردیم.
اگر در خانه کس است یک حرف بس است
خداییش اگه راه حلی برا این مشکل دارید بهمون بگید