به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجو از مشهد، شهيد حاج حسن محقر در سال ۱۳۳۸ در خانوادهاى مذهبى در شهرستان بجنورد پا به صفحه گيتى گذاشت و تحت تربيت پدرى مؤمن قرار گرفت و از كودكى با كلام الهى آشنا شد. با شركت در كلاسهاى درس قرآن، روح پاكش در فضاى ملكوتى مأنوس حضرت حق قرار گرفت و از نخستين روزهايى كه بار تكاليف الهى را بردوشش احساس كرد، عليه رژيم منفور طاغوت حاكم قيام و در اين مسير دوران تحصيلات متوسطه خود را با تشكيل هستههاى سياسى مخفى گذراند كه فعالیتهای مكررش مورد سوءظن ايادى نفوذى رژيم در دبيرستان واقع شده بود.
پس از اخذ ديپلم در رشته فنى انستيتو شاهرود، به تحصيلات عالى خود ادامه داد. در اين مقطع با پخش اعلاميههاى امام و سازماندهى تظاهرات و تشكيل نيروهاى مذهبى، اقدام به سازماندهى هستههاى نظامى عليه رژيم شاه کرد و به حركتهايى نيز مبادرت ورزيد. اقدامات و فعاليتهاى چشمگيرش او را از چشم نامحرمان پنهان نكرد و در سال ۵۷ به زندان افتاد و مدتى تحت شكنجه و آزار قرار گرفت.
پس از آزادى به سيل خروشان امت اسلامى پيوست و در سال ۵۸ او كه سر در دامان ولايت داشت و روح بى تابش تشنه معارف الهى و اسلامى بود با تغيير رشته در الهيات دانشگاه تهران به تحصيلات خود ادامه داد و در راستاى اين مهم به دانشكده الهيات مشهد منتقل شد تا بتواند دروس حوزوى را كه از دير باز به تعليم آن پرداخته بود به راحتى ادامه دهد.
شهید حسن محقر نقطه آغاز اصلاح را حوزههاى علميه مىدانست و بر اين اعتقاد بود كه براى حل مشكلات جامعه اسلامى انسانى علاوه بر آگاهيهاى سياسى و اجتماعى بايد به قوه درک و استنباط و اجتهاد نيز دست يافت و در اين مهم رهبرش را الگوى خود قرار داد.
فعاليتهاى سياسى انقلابى خود را در سطح شهرستان با تشكيل و سازماندهى بسيج مستضعفين ادامه داد و بسيج، شاهد از خودگذشتگيهاى او در اين مهم بود و از سوى ديگر چهره دروغين و نفاق گروهكهاى الحادى را آشكار کرد و در اين طريق با مديريت عالى و آگاهانه خود توانست در همكارى با اطلاعات سپاه پاسداران به شناسايى و مقابله با عوامل گروهكهاى الحادى بپردازد.
در اين ميان برخورد منطقى و عالمانهاش كه ناشى از غناى فكرى و اعتقادى او بود و تحمل مخالفين فكرى كه از سعه صدر او نشأت مىگرفت، موجب شد تا بسيارى از منحرفين به حقانيت اسلام و انقلاب پى ببرند. روح مستقل و انديشه نقادش از او فردى مسلّط و آگاه بر مسائل و جريانات سياسى ساخته بود و تفكر فقهى و حوزوى از او يك روحانى آگاه و مبارز در صحنه سياست ساخته بود.
علاوه بر آنكه در مسائل شرعى و حكمى مقلد امام بود. محور تمام تحليلهاى سياسى خود را ولايت امام مىدانست و عدم درک اين مسأله را باعث انحراف مىشناخت. با حضور فعال در دانشگاه از قوت گرفتن انديشههاى منحرف الحادى و روشنفكر مآبانه جلوگيرى مىكرد.
پس از اخذ مدرك ليسانس، در دوره كارشناسى ارشد فقه و حقوق مشغول به تحصيل شد و برآموختن دروس حوزه كه باعث تقويت ساختار فكرى و تكامل روحى او مىشد، مداومت مىورزيد. تحصيل در حوزه و دانشگاه از او دانشجوى متعهد و روحانى انديشمند و آگاه و حافظ فقه سنتى ساخته بود و به تصديق اساتيدش نقطه اميدى در حوزه و دانشگاه به شمار مىرفت.
با شروع جنگ تحميلى بى توقع در صحنه مبارزه حق و باطل حضور يافت و از همان ابتداى جنگ در كنار همسنگرانش چون شهيد ولى اللَّه چراغچى و شهيد برونسى با مسؤوليت فرماندهى گردان و مسؤول امور رزمى در سطح لشكر در عمليات بيت المقدس، رمضان، والفجر یک و الفجر سه، والفجر مقدماتى، خيبر، كربلاى دو، كربلاى چهار ۴ و كربلاى ۵ فعاليتهاى خود را ادامه داد.
شهيد حاج حسن محقر سرانجام در پگاه خونين عشق، با فاصله اندكى پس از بازگشت از سفر حج، در تاريخ ۲۳ دی ماه سال ۶۵ در شلمچه در شب شهادت بانوى اسلام حضرت فاطمه زهرا(س) در حالى كه نام او را كه رمز عمليات بود، فرياد مىكرد در طواف كعبه عشق به لقاى خدايش شتافت.
بخشى از وصيتنامه شهيد
«... واى بر ما چنانچه اين دوران طلايى انقلاب طى شود ولى ما همچنان در عالم حيوانى خويش نوطهور باشيم واللَّه ديگر خواندن دعاى ندبه بدون شركت در دفاع مقدس معنا ندارد. ديگر خواندن اذكار فارغ از عمل، اوراد بىمحتوايى كه تحركى حقيقى در آدمى ايجاد نكند و عباداتى كه صرفاً براى فرار از مسؤوليت عظيم انسانى، اسلاميمان انجام گيرد، هرگز نخواهند توانست ذمّه ما را در قبال خونهاى بناحق ريخته شهدا برى سازد.
اى روحانيون معظم، اى طلاب علوم دينى، اى شاگردان مكتب امام صادق، اى ميهمانان ضيافت امام باقر(ع)، بدانيد علم بدون عمل وبالى خواهد بود بر دوش حامل آن. عالم بى عمل و منزوى از جامعه و غافل از دردهاى محرومان و مستضعفان جز انگلى بر دوش جامعه نخواهد بود، چرا كه آن علمى كه در عمل كارساز نباشد هيچ دردى را از دوش جامعه دوا نخواهد كرد كه خود دردى بر دردها خواهد افزود...
اى همسنگران من در جبهه حوزه و دانشگاه، اى دوبالى كه پيكره انقلاب را با پرواز هماهنگ خود به سوى اوج تعالى و تكامل آن هدايت مى كنيد، ياران! امروز، گاه ايثار وفداكارى است، امروز زمان فداكردن مدرک و مراتب اجتهادى و علمى است، امروز بايد تمامى موجودى ما براى جنگ و براى دفاع از استقلال و حاكميّت سياسى انقلاب مصروف شود. واللَّه اگر امروز از پاى نشينيم و با مشغول كردن خويش در لابلاى كتابها و فرمولهاى خشك و استدلالهاى منطقى بى روح و تفقهى بريده از دردهاى جامعه و ادبياتهاى جدا شده از ادب محرومين و مستضعفين و در نهايت با انبار كردن الفاظ و مفاهيم خالى از روح ايمان و عمل، از وظيفه حساس و خطير خويش در رابطه با محور جبهه و جنگ فراموش كنيم، هرگز خداوند ما را نخواهد بخشيد. هرگز نخواهيم توانست در برابر خون به ناحق ريخته شهدا پاسخى قانع كننده داشته باشيم. پس بر تمامى ماست كه از تمامى موجودى خويش در راه اعتلاى شعار لااله الااللَّه، محمد رسولاللَّه، على ولىاللَّه بگذريم و براى گرفتن حقوق محرومين و مستضعفين قيام كنيم.
خانواده عزيزم! چنانچه شما امروز يكى از نزديكان خويش را در راه خدا و براى نصرت دين الهى و پاسخ گويى به نداى حسين مظلوم روانه جبهه ساختيد و يك قربانى ناچيز و هديه ناقابلى به پيشگاه الهى تقديم داشتيد، بدانيد كه هرگز در نزد خدا فراموش نخواهد شد و با اين حركت ايثارگرانهتان سعات دنيا و آخرت را براى خويش فراهم ساختهايد.
حسينم را بگوييد كه پدرت در راه حسين رفت و نيز بايد در اين راه گام بردارى و راه پدر شهيدت را همواره استمرار بخشى و انتقام خون بناحق ريختهاش را از مزدوران كافر بگيرى و تا تحقّق اهداف پاك شهيدان هرگز از پاى ننشينى. پسر عزيزم تو اينك مرد خانهاى، پس با جديّت و تلاشى گسترده و با استوارى و صلابتى همچون كوه در برابر سختيها و مشكلات مقاومت كن و كمر مردانگى و همّت بر بند و بارشد خود در سه بعد علم و تقوا و عمل آنچنان باش كه اسوهاى براى جامعه انقلابى و اسلاميمان باشى».