گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، سیدمحمدحسین حسینی؛ در ۲۳ آبان ۱۳۵۸، جیمز ارل کارتر سی و نهمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا به بهانه تصرف لانه جاسوسی آمریکا در ایران «سفارت» و دستگیر کردن اعضای آن، دستور به بلوکه کردن تمام داراییهای منقول و غیر منقول ایران در آمریکا و تمامی وجوهات مالی در بانکهای این کشور را صادر کرد. این اقدام یک گروگانگیری و سرقت آشکار اموال ایران بود که توسط جیمز کارتر ملقب به جیمی کارتر صورت گرفت. پس از این واقعه حوادثی، چون حمله به طبس با نام عملیاتی پنجه عقاب در دستور کار آمریکا قرار گرفت که بی ثمر ماند.
پس از آن، فاز جدیدی از رویکردها آغاز شد که موجب شکل گیری بیانیههای الجزایر گشت که موجی از توافقها بود. اما باز هم ایالات متحده آمریکا بر زیر عهدهای خود زد. در این بیانیهها مقرر گشت که آمریکا تمامی داراییهای بلوکه شده ایران را باز پس دهد، اما هرگز چنین چیزی رخ نداد! پنتاگون مدعی شد که هزینه قرار دادهای تسلیحاتی ایران که در زمان محمدرضا شاه پهلوی بسته شده است را نقد کرده و در حسابی برای ایران سپرده گذاری کرده است؟!
در واقع هرگز از طریق بیانیهها و عهد نامههای بین المللی چیزی از حقوق ایران به وی نرسید و سیاست بازیهای آمریکا جوری جلوه گر شد که تمامی اموال ایران را باز پس داده است.
درست در زمان بحرانی و حساس کشور پس از یک انقلاب نوپا که بخش عمده و قابل توجهی از سرمایههای کشور توسط محمد رضا پهلوی به سرقت رفته و بخشی دیگر توسط برخی عوامل ساواک به بیرون مرزهای کشور انتقال داده شده بود، دستور بلوکه کردن اموال ایران توسط جیمی کارتر؛ یک گروگانگیری آشکار برای ضربه زدن اقتصادی و چپاول اموال شاه آورده بود!
جیمز ارل کارتر، در حقیقت پایه گذار اقدامات تحریمی و همچنین ایدهٔ بلوکه و چپاول اموال ایران بود. جالب است بدانید که ارل کارتر، برگزیده ریاست جمهوری آمریکا از حزب دموکرات آمریکا بود. او با اقداماتی که علیه ایران انجام داد؛ تحریمات و چپاولگریهای سختی را بر ایران متحمل شد. پس از این اقدامات وی؛ به گفته منابع بین المللی، اموال ایران در مجامع بین الملل چیزی بین ۱۱۰ تا ۱۲۰ میلیارد دلار بلوکه شده است.
کارتر، با القای ایدهٔ بلوکه کردن و به بهانههای تروریسم مالی و بین الملل؛ روزنهای از غارتگریها را برای سایر رؤسای جمهور آمریکا به ارث گذاشت. به نحوی که بخشی از این بلوکه کردنها توسط سازمان ملل متحد، یا حقیقت آن یعنی «سازمان ملل متحد با آمریکا» انجام شد. بخش عمدهای از سرمایههای ایران توسط کارتر به بهانههای مختلف نقد و در اختیار منابع مالی آمریکا قرار گرفت!
حال گردونه دنیا بار دیگر انتخاباتی از ایالات متحده آمریکا را پیش روی ما قرار داده است. کسانی که نمیخواهند کار کنند و نمیخواهند تلاشی کنند، یا بهتر بگویم؛ چشمشان به بیرون از مرز و بومهای این کشور است، معیشت و تمام زندگی مردم ما را به انتخابات کذایی مدعیان دموکراسی غرب متصل میکنند. هر ایرانی غیرتمند و با شعوری میفهمد که راه علاج مشکلات ما در داخل است نه خارج از این مرز و بوم. اما جریاناتی در داخل این را القا میکنند که اگر بایدن بیاید میتوانیم اقتصاد را آباد کنیم، میتوانیم معیشت را درمان ببخشیم، میتوانیم...
ایالات متحده آمریکا؛ یک سیاست کلی و برنامه کلی علیه جمهوری اسلامی ایران دارد. هر رئیس جمهور با هر گرایش حزبیای که روی کار بیاید باید طبق آن عمل کند، ولی در روشهای آن دارای اختیار است. فرقی بین جمهوری خواه یا دموکرات نیست، یکی از رو به رو سر میبرد و دیگری از پشت سر! جالب است بدانید، در ماجرای بیانیههای الجزایر؛ تصمیم گیری در خصوص گروگانهای آمریکایی به مجلس شورای اسلامی سپرده شد. اما در مجلس و در فضای سیاسی حاکم بر کشور ۲ دیدگاه وجود داشت.
دیدگاه اول معتقد بودند که کارتر پس از شکستهای پی در پی به ویژه در عملیات پنجه عقاب در طبس، دست و پا میزند تا بتواند برای انتخابات پیش رو وجهه خود را حفظ و دوباره رئیس جمهور شود. از آنجا که وی دموکرات است و آرام! پس میتوانیم سیری از مذاکرات را ایجاد و به منافعی نیز دست یابیم. از این رو، باید اقدام به مذاکره با ایالات متحده آمریکا کرده تا به یک توافق در خصوص رهایی گروگانهای آمریکایی برسیم تا بتوانیم به رئیس جمهور شدن دوباره کارتر کمک کنیم! کارتر برای ما بهتر است تا یک تندرو جمهوری خواه. «اما هرگز اقدامات منفی کارتر علیه ایران را ندیدند!» از افراد نامی و حامی این تفکر جناب آقای هاشمی رفسنجانی را میتوان نام برد. در جناح مقابل، دیدگاه دوم بر این عقیده بودند که چه جمهوری خواه و چه دموکرات هر دو یکی هستند و منافعی برای ایران در بر نخواهند داشت و میبایست با هرگونه سیاست علیه کشورمان مقابله کنیم.
در پنجشنبه ۱۵ آبان ۵۹، آخرین جلسه علنی مجلس برای یکسره کردن این قضیه برگزار شد. درست یک روز پیش از انتخابات ایالات متحده آمریکا؛ که بتوانند تصویب کنند و گروگانها را به کشور آلمان منتقل کرده و کارتر جمعه یا شنبه آتی؛ این خبر را علنی کند تا بتواند پیروز انتخابات شود. اما ۲۷ نفر از نمایندگان جناح مقابل؛ درست قبل از رأی گیری مجلس را ترک کردند و مجلس دچار " آبستراکسیون " یعنی حد نصاب شکنی شد. مجلس، آن روز از اکثریت افتاد و طبق قانون ختم جلسه اعلام و جلسه به هفته آینده موکول شد. با این حرکت رویای کارتر و تیم هماهنگ با منافع وی در ایران محقق نشد و کارتر تنها یک دوره توانست رئیس جمهور آمریکا باقی بماند.
اما اکنون این تفکر و جریان مذاکره طلب همچنان در کشور رخ نمایی میکنند و با گره زدن تمام کشور به انتخابات آمریکا، مردم را شرطی میکنند. بی شک دموکراتها ضربات زیادی به ایران وارد کردند به نحوی که اکثریت قاطع تحریمها و حرکات علیه جمهوری اسلامی ایران از سوی جناح دموکرات آمریکا صورت گرفت. فی الحال، مردم باید بدانند که هرکس بر صندلی ریاست جمهوری آمریکا بیاید برای ایران منفعتی نخواهد داشت؛ چرا که نظام آنها و سیاستهای کلان و کوچک آنها هرگز با ایران همخوانی نخواهد یافت. نگاه ما و کلید گشایش ما در داخل سرزمین وسیع و پر از نعمتمان است؛ نه در مذاکره و لبخندهای دیپلماتیک. باشد به درست بیندیشیم...
سیدمحمدحسین حسینی - دبیر شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی گلستان
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.