به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، اگر نگاهی به سیستم آموزش عالی در کشورهای جهان داشته باشید، همواره شاهد مراکزی به عنوان پایگاههای اصلى علوم در یک یا چند رشته علمی هستید. وزارت علوم نیز بیش از ۲۰ سال میشود که با تدوین آییننامهای تحت عنوان تشکیل قطبهای علمی، در صدد تبدیل دانشگاهها به مراکز پیشرفته علمى در حوزههاى مختلف علوم برآمده است. بر اساس این آییننامه هر موسسه آموزشی و پژوهشی به شرط داشتن یک هسته علمی قوی و ارائه یک برنامه پنج ساله برای تحقق هدفهای قطبهای علمی و نیازهای آتی کشور توانست با برپایی دفاتری دارای قطب علمی شود و بر اساس آن از بودجه تخصیص یافته وزارت علوم برای قطبهای علمی استفاده کند. همین امر سبب شد تا برخی از دانشگاهها برای دستیابی به این بودجه، در ظاهر به تشکیل قطب علمی با درخواست از وزارت علوم بپردازند و پس از آن از مزایای قطب علمی شدن استفاده کنند.
تشکیل قطبهای علمی در دانشگاهها نیز همانند بسیاری از فعالیتهایی که تا کنون شاهد بودهاید، در ابتدای امر با شوق فراوانی آغاز شد به طوری بسیاری از دانشگاهها با ارائه درخواستهایی ۱۵ تا ۲۰ قطب علمی در رشته گرایشهای مختلف را ایجاد کردند. ناگفته نماند برخی از آنها نیز صرفا برای دریافت بودجه تشکیل شدند، اما بودند دانشگاههایی که نقشه راه داشتند، اما با بدقولیهای وزارت علوم در جهت حمایت مالی و اداری، تنها به اصطلاحی خاک خورده در دانشگاه تبدیل شدند. به طوری که منصور غلامی در سال ۹۸ پس از ادغام قطبهای علمی اعلام کرد که وضعیت عملکرد قطبهای علمی خوب نیست و وزارت خانه قصد اصلاح آییننامه آن را دارد، با وجود اعلام این خبر در سال ۹۸ وزارت علوم همچنان هیچ اصلاحیهای را بر این آییننامه اعمال نکرده و رسیدگی به وضعیت آنها را به دست فراموشی سپرد.
بیشتر بخوانید
گمشدهای با عنوان قطب علمی در وزارت علوم / عدم شفافیت در ارائه دستاوردها یا بیتدبیری در ساماندهی؟
عملکرد ضعیف قطبهای علمی تحت تاثیر تصمیمات وزارت علوم / دانشگاه امیرکبیر با کدام سیاست غلط متضرر شد؟
دانشگاه شهید بهشتی با بیش از ۱۷ هزار دانشجو و یک هزار و ۲۹۰ استاد یکی از معتبرترین دانشگاههای دولتی محسوب میشود که با موافقت وزارت علوم داری ۶ قطب علمی در حوزههای توسعه پایدار محیط جغرافیایی، برنامهریزی شهری و طراحی شهری در بافتهای با ارزش، پلاسما، خانواده، فوتونیک، کاتالیست است.
بررسی وضعیت قطبهای علمی و گفتگو با صاحب نظران و مدیران قطبها در دانشگاهها برای رفع مشکلات به وجود آمده ما را بر آن داشت تا به گفتگو با بابک شکری، معاون پژوهشی دانشگاه شهید بهشتی و مدیر قطب پلاسما این دانشگاه بپردازیم و از چالشهایی که قطبهای علمی با آن رو به رو هستند و همچنین راه حلهای موجود برای رفع مشکلات آگاه شویم.
قطبهای علمی با هدف تبدیل شدن دانشگاهها به پایگاههای اصلی علوم تشکیل شدند بر همین اساس وزارت علوم موظف شد تا از این قطبهای علمی حمایت کند. آیا دانشگاهها از حمایتهای وزارت علوم برخوردار شدند؟ در ادامه بفرمایید دلیل کاهش عملکرد قطبهای علمی در کشور چیست؟
بودجهای که برای قطبها در سال ۹۸ و ۹۹ تخصیص داده شد در حد ۵۰ میلیون تومان بود. در حقیقت این مقدار بودجه برای فعالیتهای قطبهای علمی در کشور بسیار کم است. به طور سیستماتیک هیچ نهادی این قطبهای علمی را مورد نظارت قرار نمیدهد، وزارت علوم نیز تنها به راهاندازی این قطبها پرداخته است به طوری که قطبهای علمی هیچ ارتباطی با بدنه کشور ندارند؛ این در حالی است که هدف از تشکیل این قطبها مرجعیت برای حل مشکلات کشور بوده است.
قطبهای علمی تشکیل شده است، اما اصلا مشخص نیست که چرا این قطبها تشکیل شده است؟ و کارکرد آن چیست؟ منظور بنده از کارکرد از این بابت است که به عنوان مثال اگر یک دانشگاه در یک حوزه مشخص قطب تشکیل داده است، در کشور تمام سازمانها و نهادهایی که مرتبط با این حوزه هستند باید به آن قطب علمی رجوع کنند. زیرا قطبهای علمی، مراکز عالی هستند که از افراد صاحب نظر تشکیل شدهاند و وظیفه آنها حل مسئله است. تقریبا تا جایی که بنده اطلاع دارم قطبهای علمی اینگونه نیستند و کارکردی که از آنها انتظار داریم محقق نمیشود. به طوری که به مکانهایی تبدیل شده است که یکسری افراد به دور هم جمع میشوند و کارهای خودجوش انجام میدهند نه اینکه مرجعی برای رجوع افراد در جهت رفع مشکلات باشد.
بنده اکنون ۹ سال است که مدیر یکی از قطبها هستم، در این مدت مدیریت تقریبا در هیچ سازمانی ندیدهام که یک درخواستی آمده باشد مبنی بر این که نظر شما نسبت به این حوزه چیست؟ و چه راهحلی بری رفع این معضل دارید؟ اصلا به صورت سیستماتیک در هیچ حوزهای این فرایند رخ نمیدهد.
قطبهای علمی ایجاد شد تا کارکردی داشته باشند، اما اکنون شما شاهد هستید که هیچ کارکردی ندارند. بودجه در این مسئله نقش بسزایی دارد، نمیگویم صد درصد موضوع است، اما قرار بود کمکی شود که تحقق نیافت؛ زیرا به نظر بنده این نوع بودجهبندی ناعادلانه است. البته وزارت علوم نیز همواره به دلیل مسائل کشور در بودجهبندی با چالش روبه رو بوده است.
مهمترین دلیلی که سبب شده است تا قطبهای علمی در کشور کارکرد درستی نداشته باشند این است که نهادها، سازمانها و گروهها به این قطبهای علمی وصل نمیشوند؛ بنابراین زمانی که این حلقه اتصال شکل نگیرد. مسائل جامعه به قطبها به عنوان مرجع ارائه نمیشود در نتیجه قطبهای علمی کارکردی نخواهند داشت و چالشهای کشور نیز دست نخوره باقی میمانند.
وزارت علوم در جهت ساماندهی وضعیت قطبهای علمی کشور در سال ۹۵ به ادغام قطبهای علمی در دانشگاهها پرداخته است به طوری که قطبهای علمی برخی از دانشگاهها کاهش یافت. آیا پس از ساماندهی انجام شده در تعداد قطبهای علمی دانشگاه شهید بهشتی نیز تغییری ایجاد شد؟
ما در دانشگاه شهید بهشتی ۶ قطب علمی داریم که چهار مورد از آنها مخصوص علوم پایه و دو قطب دیگر مربوط به علوم انسانی میشود. فکر نمیکنم در کشور دانشگاهی وجود داشته باشد که چهار قطب علمی در حوزه علوم پایه داشته باشد. اما متاسفانه در حوزه فنی مهندسی قطبی نداریم.
در سال ۹۵ وزارت علوم تصمیمی در جهت بازنگری و اصلاح قطبهای علمی کشور گرفت، خوشبختانه با وجود ادغام برخی قطبهای علمی در دانشگاههای کشور، تعداد قطبهای ما در دانشگاه شهید بهشتی تغییری پیدا نکرد.
تعداد قطبهای علمی دانشگاه شهید بهشتی در سایت وزارت علوم هفت مورد است یعنی علاوه بر قطب توسعه پایدار محیط جغرافیایی، برنامهریزی شهری و طراحی شهری، پلاسما، خانواده، فوتونیک و کاتالیست؛ عنوان قطب علمی معماری اسلامی نیز آورده شده است. چرا دانشگاه شهید بهشتی در سایت خود به این قطب علمی اشارهای نکرده است؟
دانشگاه شهید بهشتی تنها شش قطبی علمی دارد. سایت وزارت علوم که اکنون قطب علمی معماری اسلامی را نیز جزء قطبهای علمی دانشگاه شهید بهشتی میداند بهروزرسانی نشده است و نیاز به تازهسازی دارد، زیرا دانشگاه شهید بهشتی قریب به ۱۰ سال گذشته این قطب علمی را داشته است.
وضعیت عملکرد قطبهای علمی دانشگاه شهید بهشتی چگونه است؟ با توجه به این که قطبها در جهت رفع مشکلات کشور ایجاد شدهاند به نظر شما چه راه حلی برای تحقق این هدف وجود دارد؟
اکنون اعضای قطبهای علمی در دانشگاه شهید بهشتی فعالیت میکنند، اما به کارهایی میپردازند که خود فکر میکنند مورد نیاز است، موضوع اینجاست که ممکن است آن مسئلهای که به ذهن اعضای قطب علمی رسیده است که به آن بپردازند در حقیقت اکنون مورد نیاز نباشد و چند سال دیگر مطرح شود. همین امر سبب میشود تا اعضای قطبهای علمی از نیازی که اکنون وجود دارد غافل شوند و به مسائل دیگری که شاید اکنون از اولویت کمتری برخوردار است بپردازند. در حقیقت همانطور که پیشتر گفتم باید سازمانها، نهادها و تمام ارگانها مسائل و مشکلات خود را به قطبها عرضه کنند تا آنها از بروزترین مشکلات کشور باخبر شوند و در جهت رفع آنها برآیند.
از نظر بنده حتی مسائلی که برای چند سال آینده نیز وجود دارد باید از قطبها درخواست شود تا به آنها بپردازند، زیرا قطبها به همین منظور تشکیل شدهاند و افراد خبرهای در آنها حضور دارند که میتوانند با کمک دانشجویان که نیروی آماده و خلاق هستند به رفع مشکلات کشور کمک کنند.
از دیدگاه شما آیا برای قرار دادن مسائل و مشکلات کشور در اختیار اعضای قطبهای علمی دانشگاهها، باید نهاد، سازمان و یا سامانهای ایجاد شود تا این ارتباط شکل گیرد؟ پیشنهاد شما چیست؟
نهادسازی برای ارائه چالشها و مسائل به قطبها خود مشکلاتی دارد، زیرا ایجاد نهاد در بسیاری موارد تنها ساختار را گسترش میدهد، اما عملکرد چندانی ندارد. مسئله قطبهای علمی و ایجاد حلقه اتصال میان آنها و سازمانها در بسیاری از موارد تنها با یک هماهنگی درست میشود. برای این کار هم میشود سامانهای را ایجاد کرد.
مهمترین مسئله در حقیقت چابکسازی به طوری که هر چقدر فعالتر باشید قدرت حله مسئله بهتری خواهید داشت، است؛ بنابراین اگر ساختار جدیدی ایجاد شود برای یک هماهنگی ساده باید مراحل زیادی طی شود و پاسکاری میان سازمانها بیشتر میشود در نتیجه فرایند رسیدن به حل مسئله به طول میانجامد. به همین منظور است که اعتقاد دارم برای انجام و رسیدن به پاسخ در حل مسائل کشور یک هماهنگی در سطح دولت نیاز است تا با ایجاد یک سامانه نیازهای مختلف ارائه و پس از آن پاسخ داده شود.
آیا با ساختار تشکیل قطبهای علمی از طریق پیشنهاد دانشگاهها برای قطب علمی شدن و تایید وزارت علوم موافق هستید؟
به نظر بنده وزارت علوم باید یک آسیبشناسی انجام دهد تا کارکرد قطبها در گذشته بررسی شود. به عنوان مثال از کارکرد قطبها انتظار داشتهاند تا ظرف پنج سال به یک نقطه برسند. اگر بعد از پنج سال به آن نرسیدند پس از آسیب شناسی به عنوان نمونه به این دست خواهند یافت که ایراد از نحوه تشکیل قطبها است؛ بنابراین روش تشکیل قطبهای علمی را تغییر میدهند. همچنین این امکان وجود دارد که پس از بررسی مشخص شود، نحوه تشکیل قطبها ایرادی نداشته و آن ارتباطی که به دنبال آن بودهاند شکل نگرفته است؛ در نتیجه دلیل عملکرد ضعیف هر قطب علمی را بیابند؛ به همین منظور است که بنده اعتقاد دارم وزارت علوم باید در مسئله قطبهای علمی یک آسیبشناسی انجام دهد.