به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، مهدی محمدصادقی، نگارنده این سطور بر خود فرض میداند به رسمِ رسالت پژوهشی خود، هرگاه مسئلهای اجتماعی را مشاهده کرد؛ نسبت به آن، بیتفاوت نباشد. در همین راستا، بعد از طرح مسئلهی این یادداشت، ابتدا دلیل انتخاب این موضوع تشریح شده، سپس آسیبهای ناشی از تسامح و بیخبری از این مسئله تبیین میشود. امید است مسئولانامر با خواندن این مطلب، کمی به خود بیایند و پنبه از گوش درآورند!
آیین تاسوعا و عاشورای رستگان و فوجرد؛ مراسمی به درازای تاریخ
چیزی به پوشیدن پیراهن مشکی و برپایی عَلَم عزا، باقی نماندهاست. هرساله یکی از سنتهای دیرینه عزاداری محرم در بخش خلجستان قم،گردهمایی و پیادهروی سوگواران و شیفتگان اهلبیت (علیهمالسلام) در دو روستای فوجرد و رستگان است.
کافی است صفحه مرورگر را باز کرده و با یک جستجوی ساده، از کموکیفِ یک آیین مذهبیِ دلچسب و خاطرهانگیز مطلع شویم. آنوقت، شاید ذرهای حسِ تعلق اهالی دو روستای رستگان و فوجرد به این مجلس باشکوه را درک کنیم. مطابق این آیین کهن، سپیدهدم تاسوعا، جمعی از محاسن سفیدان و پیرغلامان رستگانی برای دعوت از اهالی فوجرد، به تکیه این روستا میآیند و مردم فوجرد در این روز حزنانگیز با دایرکردن دستهجات سینهزنی و زنجیرزنی برای شرکت در عزاداری و تماشای مجلس شبیهخوانی حضرتعباس(ع)، به روستای رستگان میروند. مردم شریف رستگان نیزکه در دروازه روستا به استقبال ایشان رفتهاند؛ کنار میایستند تا به رسم ادب، ابتدا میهمانان دهِ مجاور وارد حسینیه این روستا شده و اگر مجالی بود، برای پذیرایی و خدمت به عزاداران، وارد تکیه شوند. بعد از اتمام مجلس تعزیهخوانیسنتی نیز هر یک از خانوادههای فوجردی برای تناول غذا به منزل آشنای خود در رستگان میرود. همین مراسم روز عاشورا، توسط اهالی فوجرد، صورت میپذیرد.
این مراسم مملو از خاطرات دلچسب و شورانگیز مذهبی، سالیانسال است که مردمان این دهات را طی این دو روز از اقصینقاط کرهخاکی به موطن خود میکشاند.
آیینی نوستالژیک که نگارنده، بعنوان یک فوجردی، بیش از سهدهه توفیق شرکت در این مراسم را یافتهاست. ناگفته پیداست که تداوم این مراسم باشکوه طی سدههای اخیر، نیازمند عزم راسخ و اعتقاد وصفناپذیر رستگانیها و فوجردیهای مومن و باصفاست.
هرچند بیخوبن این آداب و رسوم، از سنت نشات گرفته و دل در گرو مفاهیم سنتی دارد؛ اما چندسالی است برخی جریانات، دانسته و ندانسته تیشه به ریشه این سنن فرهنگی میزنند.
مراسمی که دیر زمانی، نواهای تعزیه سنتیاش، صلهرحم و مودتهای مذهبیاش، سینهبهسینه منتقل شده و با هنرمندی شبیهخوانانش، سیل اشک از دیدگان مردم نازنین این دهات جاری ساختهاست؛ اینک با کارشکنی برخی نااهلان و دعوت از تعزیهخوانان غیربومی و لغو مراسم آیینی تاسوعا و عاشورا، در شرف فراموشی است.
هیئتامنای فوجرد، مانع برگزاری مراسم سنتی تاسوعا و عاشورا شدهاست!
هر چند ریشه اصلی تمامی این مسائل، به تاسیس و برپایی ساختاری بدون مجوز، تحت عنوان« هیئتامنای حسینیه روستای فوجرد » برمیگردد؛ اما لازم است ابتدا به شیوه ایجاد این تشکیلات پرداخته شود. سال 1396،گردانندگان این ساختار خودخوانده، بدون کسب تکلیف از مراجع ذیصلاح، انتخاباتی نمایشی برگزارکردند. ماحصل آن، رویِکارآمدن برخی افرادِ فاقد صلاحیت و بینش فرهنگی شد. بزرگوارانی که نه صلاحیت عرفی دارند و نه تخصص فرهنگی. چرا که اگر اهلیت برخی از این عزیزان، توسط نهادهای مربوطه ارزیابی شود؛ بیگمان، آنان را فاقد شانیت تشخیص خواهند داد. خلفایی خودخوانده که از بدو پیدایش، تمامی مسائل اجتماعی و فرهنگی این روستا را تحتالشعاع قرار دادهاند.
در همین راستا، ضرورت دارد به گوشهای از اقدامات مخرب این جریان اشاره شود. این گروه، از محرم سال 1399 به بهانه جلوگیری از انتشار ویروس و برخلاف پروتکل اعلامی ستادملی مقابله با کرونا، مراسم آیینی تاسوعا و عاشورای حسینی رستگان و فوجرد را به تعطیلی کشانده است. موضوعی که در صورت تداوم، موجب رنگباختن ماهیت وجودی و فلسفهی تاریخی این مراسم شده و اعتقادات جوانان به این آیین مذهبی را کمرنگ میکند.
آرتیستها، جایگزین شبیهخوانان و ذاکرین سنتی فوجرد، شدهاند!
همچنین چند سالی میشود که این جریان، با کارشکنی و تفرقهافکنی، مانع اجرای مراسم شبیهخوانی سنتی در تکیه فوجرد، شده است. شاید در نگاه اول، این موضوع به چشم نیاید اما آسیب این مسئله زمانی رخ مینمایاند که آثار غنایِ موسیقایی در تقویت جنبه حزنآلود و غمانگیز مراسم شبیهخوانی مورد مداقه کارشناسی قرار بگیرد. آن مجالسِ اندوهناک و با اخلاصِ سنتی که زینت و نگین عزاداری این روستاها بود؛ در حال فراموشی است و بعضاً سبکهای مدرن و انحرافی تعزیه جای آن را گرفتهاند. در این قالب، تعزیهخوان بیش از این که ذاکر باشد؛ آرتیست(هنرمند) است.
اگر از زاویه جامعهشناختی به این موضوع نگریسته شود؛ تبعات اجتماعی و فرهنگی آن، قابل چشمپوشی نیست. زیرا این مسئله نه تنها در حال تضعیف ارزشهای والای سنتی است و ذخایر فرهنگی یک محیطجغرافیایی را نادیده میگیرد. بلکه باورهای مذهبی جوانان را نیز دستخوش تغییرات عدیدهای میکند. در این فضا، وجاهت و وقار شبیهخوان، ضرورتی ندارد؛ عزادار به تماشاچی بدل میشود. تعزیهخوانی ستایش میشود که بهتر نمایش و تئاتر اجرا کند. اشک و تاثر قلبی، معنایش را از دست میدهد. حال آن که به فرموده بزرگان دین، همین اشک بیمهنامه جوانان ماست.
یکی دیگر از خروجیهای این تشکیلات بدون مجوز، ممانعت و مخالفت با راهاندازی ایستگاه صلواتی جوانان فوجرد است. غرفهای که بعنوان بستری هویتبخش، زمینه همگرایی و مشارکت مذهبی جوانان و نوجوانان روستا را فراهم میکرد. جملگی این اقدامات زمینهساز شکافاجتماعی در بین اهالی این دهات شده و تشتت و انشقاق بین برادران دینی را بیش از پیش افزایش دادهاست.
در باب فعالیتهای ضدفرهنگی و پیامدهای اجتماعیِ این ساختارِ فاقدصلاحیت، سخن بسیار است و این موضوع، لزوم نظارت و برخورد مسئولانامر استانی را یادآور میشود؛ اما به قول حضرت مولانا( رحمهاللهعلیه): « در نیابَد حالپخته هیچ خام؛ پس سخن کوتاه باید والسلام».
مهدی محمدصادقی، دانشجوی دکتری جغرافیای سیاسی دانشگاهتهران، پژوهشگر اجتماعی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.