به گزارش خبرنگار علمی «خبرگزاری دانشجو»، طبق گفته مسئولین سازمان سنجش، در شیوه قبلی آزمون دکتری، وزارت علوم با اعتراض داوطلبان در رابطه با شیوه برگزاری آزمون و انجام مصاحبه روبرو بود؛ چرا که برخی از دانشگاههای بزرگ تنها از طریق برگزاری آزمون زبان و یا حتی تنها لحاظ سوابق تحصیلی، داوطلبان آزمون دکتری را غربال و انتخاب میکردند که این مسئله اجرای عدالت در پذیرش دانشجو را زیر سوال میبرد و موجب شد این وزارتخانه به فکر راه چاره بیفتد و کنکور دکتری را به صورت نیمه متمرکز برگزار کند.
اما این تغییر بزرگ، در کنار محاسن بسیار زیادی که برای آن تعریف شده بود، مشکلاتی را نیز به همراه داشت و این مشکلات سبب شد تا برخی دانشگاه ها، انتقاداتی را به طرح وارد کنند و حتی شیوه پذیرش دانشجویان دکتری خود را تغییر نداده و علاقه ای به اجرای آیین نامه جدید از خود نشان ندهند.
با این که در این سال ها، با توجه به شرایط و انتقادات، تغییراتی در سیستم پذیرش دانشجو، آزمون و مصاحبه صورت گرفته است اما گویا همچنان طرح نیمه متمرکز کردن کنکور دکتری جای کار و بحث فراوان و البته تصمیمات جدی برای رفع نقایص دارد.
چرا کنکور دکتری نیمه متمرکز شد؟
در آیین نامه وزارت علوم، برای تغییر کنکور دکتری 7 هدف مشخص شده است؛ این اهداف این طور دسته بنده شده اند: توجه به عدالت آموزشی، سنجش علمی داوطلبان، ایجاد وحدت رویه و هماهنگی دانشگاه با سیاست های وزارت علوم در پذیرش دانشجو، کمک به دانشگاه برای پذیرش دانشجویان مستعد دوره دکترا، کمک به موسسات و وزارتخانه ها برای ارزشیابی متقاضیان استخدام، کاهش هزینه اجرای آزمون های موازی و جلوگیری از اتلاف منابع، جلوگیری از شرکت متعدد داوطلب در آزمون های گوناگون.
چندی پیش ابراهیم خدایی، رییس سازمان سنجش کشور با اشاره به همین اهداف و دلایل گفته بود: « پذیرش و شناسایی کلیه دانشجویان مستعد از تمام نقاط کشور و جلوگیری از اعمال سلیقه برخی از دانشگاهها که تنها نسبت به پذیرش دانشجویان خود اقدام میکردند و همچنین ایجاد فضای رقابت برای دانشجویان مناطق محروم دیگر هدف وزارت علوم برای برگزاری آزمون نیمه متمرکز بوده است».
وی در ادامه اظهاراتش به ذکر مثال هم پرداخت و گفت: «برای مثال پیش از این در برخی رشتهها مانند فیزیک یا شیمی حدود 50 دانشگاه نسبت به پذیرش دانشجوی دکتری اقدام میکردند بنابراین در این شیوه داوطلب برای ورود به دوره دکتری باید در آزمون ورودی کلیه این 50 دانشگاه شرکت میکرد که این مساله علاوه سختی کار، هزینههای زیادی را نیز بر دانشجو تحمیل میکرد».
این اهداف بزرگ که در راس آنها عدالت آموزشی خودنمایی می کند، در ظاهر دلیل خوبی برای تغییر شیوه برگزاری کنکور دکتری به نظر می رسد اما...
مزایا و معایب نیمه متمرکز شدن کنکور دکتری
مزایای طرح تغییر کنکور دکتری را می توان تحقق همان اهدافی دانست که در آیین نامه وزارت علوم آمده است. عدالت آموزشی که در راس اهداف وزارت علوم برای اعمال تغییرات است، شاید بزرگترین مزیت به شمار رود. این که این شیوه سبب شد تا عرصه برای دانشجویان مشغول به تحصیل در استان های دیگر کشور و حتی مناطق محروم تر باز شود و آنها نیز فرصتی برای ادامه تحصیل در دانشگاه های برتر کشور را داشته باشند، یک ویژگی بزرگ و غیرقابل چشم پوشی محسوب می شود. با این تغییر، برخوردهای سلیقه ای و به زعم عده ای پارتی بازی برخی دانشگاه ها و اساتید کاهش یافته و همین امر برای نزدیک شدن به هدف عدالت آموزشی، گام بلندی برداشته است.
علیرضا سمیعی نسب، دانشجوی دکترای اقتصاد دانشگاه امام صادق است. وی که در همان سیستم قدیمی آزمون داده و وارد دانشگاه شده معتقد است در شرایط قبلی چون همه چیز در اختیار دانشگاه مقصد بود، بعضا سوگیری هایی انجام می شد. این سوگیری ها هم می توانست سیاسی باشد و هم دانشگاهی؛ به این معنی که استاد با توجه به شناختی که از دانشجوی خودش داشت، می توانست اعمال سلیقه کند. علاوه بر آن، ارتباط مستقیم دانشجو با استاد و آشنایی با تاکیدات آن استاد و جزوه های او و منابعی که معرفی می شد، درصد موفقیت برای دانشجویان همان دانشگاه بالا می رفت.
با توجه به این ملاحظات، می توان مزیت نسبی طرح جدید را نسبت به شیوه قدیم حس کرد.
اما از آن جایی که در یک دیکته نوشته شده می توان غلط هم پیدا کرد، این طرح علاوه بر مزایا، معایبی هم داشته و دارد.
سطح پایین آزمون و شیوه نادرست طراحی سوالات
اولین انتقاد بزرگ به شیوه جدید، مسئله سنجش توانایی علمی است. منتقدان طرح نیمه متمرکز شدن دانشگاه ها بر این عقیده اند که شیوه سنجش در کنکور نیمه مترکز جدید، کارایی لازم را ندارد.
از آنجایی که مقطع دکتری آخرین مقطع تحصیلی است و کسی که در این مقطع تحصیل می کند باید در مرزهای دانشی آن رشته قرار گرفته باشد، توقع بر این است که دانش آموخته ی این مقطع بتواند در رشته تحصیلی خاص خود به نوعی به صنعت و یا جامعه خدمت کند و این، نیازمند نظریه پردازی و فهم و استخراج مدل های گوناگون است؛ و اصلا همین رویکرد باعث می شود که این مقطع متمایز از مقاطع قبلی کارشناسی و کارشناسی ارشد باشد. با توجه به این هدف، قسمتی از آزمون ورودی نیز باید ناظر بر همین بحث باشد؛ به این صورت که بتواند بسنجد دانش آموخته ی مقاطع قبل، از این مقاطع چه دستاوردهایی داشته و چقدر توانایی علمی کسب کرده است. با توجه به این جریان می توان گفت روال قبلی آزمون دکتری قرابت بیشتری با اهداف داشت.
سمیعی، دانشجوی دکتری اقتصاد در این باره می گوید: «سطح آزمون های قبل به نسبت آزمون های فعلی بسیار بالاتر بود. آزمون ها طوری طراحی می شدند که اگر کسی مقطع ارشد را کاملا درک کرده بود می توانست از پس آزمون بربیاید و پس از آن سنجش، می شد از قدرت نظریه پردازی و حل مسائل بنیادین توسط آزمون دهنده مطمئن شد».
به زعم این دانش آموخته ی دوره دکتری، سطح آزمون دکتری نیمه متمرکز به سطح کنکور کارشناسی تنزل پیدا کرده و از نظر محتوایی بسیار با آزمون های قبل فاصله دارد.
در همین ارتباط ابراهیم خدایی، رییس سازمان سنجش با رد این انتقاد می گوید: «شورای عالی برنامهریزی وزارت علوم مسئولیت تصویب و تعیین و برنامهریزی سرفصل دروس و همچنین مواد امتحانی آزمون دکتری را بر عهده دارد که اعضای این شورا نیز خود از اساتید همین دانشگاهها هستند. بنابراین بر خلاف ادعای اساتید دانشگاهی سازمان سنجش میتواند برای هر درسی سیستم ارزشیابی متناسب با عدالت آموزشی را طراحی و تعیین کند. به عبارت دیگر در هر صورت از نظر سازمان سنجش هر درسی قابل ارزیابی و تعیین کننده تخصص افراد است و هیچ مشکلی در این راستا نمیبینیم».
تستی بودن کنکور
انتقاد بعدی، به تستی برگزار شدن کنکور برمی گردد. این عیب بزرگ، در آزمون سنجش رشته های علوم انسانی بیشتر خودنمایی می کند. محمدحسین سیاح، دانشجوی دکتری جامعه شناسی، نحوه برگزاری تستی را ناعادلانه و غیرحرفه ای می داند. وی معتقد است برای اینکه بخواهیم یک تست را حل کنیم، تنها نیاز داریم یک ربط منطقی بین سوال و جواب ایجاد کنیم. اما در شیوه تشریحی نیاز بود فهمی دقیق از آن موضوع وجود داشته باشد و بتوانیم این فهم را بیان کنیم.
تستی بودن کنکور دکتری، علاوه بر معایب دیگر، این عیب بزرگ را نیز دارد که مانند کنکور کارشناسی و کارشناسی ارشد، رویکرد را به سمت حفظ کردن دروس تغییر می دهد. در حالی که در مقطع دکترا، خصوصا در رشته های علوم انسانی، نیازمند فهم عمیق از پدیده و وضعیت تاریخی و مشکلات جامعه هستیم تا بتوانیم بر پایه آن اظهارنظر کنیم. شیوه تستی، امکان مقایسه و تحلیل را از داوطلب کنکور دکتری می گیرد و نمی تواند سنجش مناسبی برای کسی باشد که قرار است در آینده به نظریه پردازی و نقد مسائل موجود بپردازد.
سیاح، دانش آموخته دانشگاه علامه می افزاید: «در علوم انسانی، چیزی که بسیار حائز اهمیت است توجه به مسائل بومی است و یک دانشجوی مقطع دکتری باید بتواند قدرت سنجش، تحلیل و نظریه پردازی در مسائل بومی کشور را داشته باشد. اما در شیوه سنجش جدید، تنها کسانی که خوب درس ها را حفظ می کنند و تکنیک تست زنی شان از سایرین بهتر است، از آزمون سربلند بیرون می آیند و خروجی ها، یک عده تکنوکرات و حفظ کننده های عالی خواهند بود!»
البته این نقیصه و انتقاد، در رشته های فنی به چشم نمی آید؛ چرا که در آزمون های فنی، در هر صورت پاسخ آخر مدنظر قرار می گرفت و راه حل، در صورت نرسیدن به جواب آخر نمره ای نداشت. از این رو، تستی شدن سوالات تاثیر زیادی بر آزمون های رشته های فنی، که نیازی به تحلیل و نظریه پردازی و جمع بندی ندارند، نداشته و ندارد.
افزایش بی رویه متقاضیان
یکی دیگر از معایبی که شاید کمتر مورد توجه قرار گیرد، افزایش داوطلبان شرکت در ازمون دکتری، در سیستم تغییر یافته است. از زمانی که آزمون های دکتری به صورت نیمه متمرکز برگزار می شود، تعداد داوطلبان به طرز چشمگیری افزایش یافته که این امر به چند دلیل می تواند نامیمون باشد. اول این که هزینه برگزاری دوره دکتری بسیار بالاست و این هزینه ها بر دوش دولت و جامعه گذاشته خواهد شد؛ و دوم این که در حال حاضر، کشور بیشتر از آن که نیازمند فارغ التحصیل در مقطع دکتری باشد، به تکنسین ها و کارشناسان هر رشته نیاز دارد.
تحصیل و فارغ التحصیلی از مقطع دکتری در رشته های مختلف، خصوصا علوم انسانی، شاید به ظاهر نشان از سطح بالای علمی جامعه و کشور داشته باشد، اما می تواند تهدید نیز محسوب شود. اگر همین روند جذب دانشجو در مقطع دکترا ادامه داشته باشد، در سال های آینده با سیل عظیم فارغ التحصیلان این مقطع مواجه خواهیم شد، در حالی که رسیدنشان تا این مقطع، نیازهای جامعه را مرتفع نمی سازد.
هوش و استعداد تحصیلی می خواهیم چه کار؟!
به کنکور جدید دوره دکتری، بخشی اضافه شده است به نام هوش و استعداد تحصیلی یا همان «جی مت». این بخش، به سنجش استدلال منطقی، مباحث پیچیده هندسی و در کل به تستِ هوش منطقی افراد ( آی کیو) می پردازد. وجود این بخش در آزمون، مورد انتقاد بسیاری از داوطلبان علوم انسانی قرار گرفته است. سیاح، دانشجوی دکتری جامعه شناسی در این باره می گوید: «این بخش شاید برای سنجش دانشجویان فنی و مهندسی کارایی داشته باشد، اما تسری دادن آن به رشته های علوم انسانی بسیار غیرمنطقی است».
وی معتقد است کسانی که رویکردهای فنی دارند و می توانند از پس تکنیک ها بربیایند، در این بخش موفق هستند حال آن که در گرایش های علوم انسانی ما نیازمند کسانی هستیم که نگرش بلندمدت و فلسفی داشته باشند.
سالاری، داوطلب کنکور دکتری امسال در رشته علوم اجتماعی نیز از اضافه شدن این بخش گلایه دارد و آن را ناکارآمد می داند: «در رشته های علوم انسانی بیشتر از این که به آی کیو یا هوش ریاضی احتیاج داشته باشیم، به ای کیو یا هوش هیجانی نیاز داریم و به همین دلیل، این بخش، معیار مناسبی برای سنجش نیست.»
معضلی به نام مصاحبه
هر چند در شیوه جدید، سهم مصاحبه و برخورد سلیقه ای بسیار کم شده است، اما هنوز اعتراضات به این قضیه ادامه دارد. بر اساس اعلام سازمان سنجش و طبق یک نظرسنجی، 4.5 درصد داوطلبان سهم مصاحبه را بیش از 75 درصد، 15.3 درصد داوطلبان بین 50 تا 75 درصد، 56.5 درصد داوطلبان این سهم را بین 25 تا 50 درصد عنوان کردند و در نهایت 23.8 درصد داوطلبان نیز موافق حذف مرحله مصاحبه آزمون دکتری بودند.
طبق این نظرسنجی و مطالعات دیگر، درصد بالایی از داوطلبان از وضعیت آزمون دکتری سال 90 و پیش از آن ناراضی بودند. به همین دلیل در سال جاری تصمیم گرفته شد که میزان سهم مرحله مصاحبه و کتبی آزمون دکتری برابر شود.
مشکلاتی که در سیستم قدیمِ مصاحبه برای داوطلبان پیش می آمد، هنوز هم پابرجاست و همچنان وزارت علوم نتوانسته و نمی تواند نظارت مستقیمی بر عملکرد هر دانشگاه، خصوصا در انجام شیوه مصاحبه داشته باشد.
خدایی، رییس سازمان سنجش هم بر شفاف سازی مرحله مصاحبه آزمون دکتری تاکید دارد و انتقادات و اعتراضات را بجا می داند. او می گوید: «اینکه در جواب عدم پذیرش داوطلبی که خود جزو استعدادهای برتر کشور است، رد شدن در مرحله مصاحبه را بهانه کنیم برای وی قابل پذیرش نیست؛ بلکه داوطلب باید قانع شود که داوطلبان پذیرفته شده در سطح علمی بالاتر از وی قرار دارند که این مساله نیز تنها از طریق برگزاری مصاحبهای شفاف امکانپذیر است».
چه کار می شود کرد؟
منتقدان شیوه جدید راه حل هایی هم برای بهتر شدند این روند دارند. از آن جایی که شیوه ی اجرایی وزارت علوم و نظارت این نهاد سبب کسب رضایت داوطلبان و منتقدین شده، می توان این طور پیشنهاد داد که برای مثال همان آزمون قدیم پابرجا بماند و ارزیابی ها از نظر سطح دانش در همان کیفیت انجام شود ولی شکل اجرایی وزارت علوم نیز در همان سیستم پیاده سازی و قابل اجرا باشد؛ به این نحو که مثلا نمایندگان وزارت علوم در کمیته ها و گروه های تخصصی در هنگام مصاحبه شرکت کنند و ناظر بر چگونگی پذیرش دانشجو باشند.
البته این انتظار که کنکور، به شکل تشریحی قبل و در سطح کلان، یکپارچه و متمرکز برگزار شود، انتظار زیادی است و شاید در نگاه اول غیرقابل اجرا به نظر برسد اما به یقین، با بررسی و دقت بیشتر و با توجه به مشکلات موجود و با بهره مندی از تجارب و شنیدن سخنان مخالف و موافق، می توان به یک راهکار درست، عملی و راهگشا رسید.