در سالهای اخیر تلاشهایی برای هم مسیر شدن «دانشگاه» و «صنعت» صورت گرفته است اما قرار گرفتن دانشگاه در مسیر نیازهای جامعه تنها به ارتباط دانشگاه و صنعت ختم نمیشود.
گروه علمی «خبرگزاری دانشجو» - زهرا محسنی؛ هم مسیر بودن «صنعت» و «دانشگاه» و نیاز به رابطه مستمر و دو طرفه بین این دو نهاد تاثیرگذار در کشور، موضوعی است که در سال های اخیر بیشتر به آن توجه شده است. این که دانشگاه و صنعت باید در ارتباط با هم و در مسیری مشترک حرکت کنند نیاز چندانی به توضیح و تفسیر ندارد. چرا که بدیهی است از طرفی صنعت برای قرار گرفتن در مسیر رشد، به توسعه علوم در دانشگاه نیازمند است و از طرفی دیگر دانشگاه برای مستقل و کارآفرین بودن به صنعت.
رابطه صنعت و دانشگاه
هرچند ایجاد اشتغال از وظایف دانشگاه نیست اما قرار گرفتن دانشگاه در مسیر نیاز های کشور می تواند در کنار حل مشکل اشتغال قشر تحصیل کرده، منجر به کارآفرینی نیز بشود. طرح هایی در کشور اجرا شده است و یا در حال اجرا است که نشان امیدوارکننده ایی است برای شروع دوستی صنعت و دانشگاه . پروژه هایی چون «تولید سیلیکون» و «سامانه هوشمند کنترل ترافیک درون شهری و برون جاده ایی» که در آخرین جلسه کمیسیون دائمی شورای عطف اخیرا بررسی شد، تلاش برای ایجاد «شرکت های دانش بنیان» و وضع کردن قوانینی چون معافیت مالیاتی این شرکت ها، توجه به «پارک های علم و فناوری» در سطح کشور و همچنین تلاش دولت برای استفاده از پایان نامه ها در جهت نیاز های صنعتی کشور مواردی هستند که نشان می دهند هرچند ما با نقطه ایده آل همراهی صنعت و دانشگاه فاصله داریم، می توانیم از شروع این رابطه در سطح کلان سخن بگوییم .از آغازی که همانند هر فرآیند جدیدی دارای مشکلات و حواشی است اما می تواند با گذر زمان در صورت حرکت در مسیری هدایت شده قوت بگیرد و از تنگنای مشکلات بگذرد.
مهم این است که دانشجویی که وارد دانشگاه شده است، از اولین روزهای حضورش در دانشگاه تا پایان آخرین واحدهای درسیاش، امیدوار باشد چیزی که در دانشگاه می آموزد، دقیق و روشن در جایی از کشورش به کار می آید. تجربه به خوبی نشان داده است که وقتی دانشجو اطمینان حاصل کند که رشته تحصیلی اش بخش جدی از نیاز جامعه اش را پوشش می دهد از هیچ چیز، حتی جان خود دریغ نمی کند. گواه این که پس از شهادت فارغالتحصیلان کارآمدی چون شهید مصطفی احمدی روشن و شهید رضایی نژاد بسیاری از دانشجویان داوطلب شدند، از مهندسی های خوش رنگ و خوش نام، به فیزیک هسته ایی تغییر رشته دهند و در رشته ایی تحصیل کنند که یقین دارند کشور به آن نیاز دارد، حتی اگر به قیمت جانشان تمام شود.
اما نکته مهم دیگر این است که نیاز دانشگاه تنها به همراهی صنعت ختم نمی شود. میزان قابل توجهی از دانش آموختگان و دانشجویان رشته های غیرفنی و تجربی که در رشته هایی چون هنر، فلسفه، تاریخ، الهیات، علوم اجتماعی، اقتصاد و... تحصیل کرده اند نیز نیاز دارند تا جایگاه روشن خود در جامعه را پیدا کنند.
در تصور بسیاری، کارآمدی یک دانش آموخته ی علوم انسانی و غیر فنی و نیاز به آن بسیار کمرنگ تر از دانش آموختگان صنعتی و پزشکی است. عجیب هم نیست چون این تصور ریشه های بسیار دارد. ریشه در تسلط تکنوکرات ها، سیاستهای غلط و همچنین این اصل ساده که، جنس مسائلی که دانش آموختگان غیر فنی با آن در ارتباطند به اندازه مسائل دیگر برای عموم مردم ملموس و عینی نیست.
فرض کنید یک راننده وقتی در ترافیک سنگین گرفتار شده است به روشنی درک می کند که سامانه ایی هوشمند که بتواند مشکل ترافیک را حل کند چقدر مورد نیاز و مطلوب است. اما این نکته را که بخشی از مشکلات ترافیکی ریشه در رفتارهای نادرست، عدم رعایت هنجارهای لازم و تاخر فرهنگی دارد را در بهترین حالت ممکن می توان با توضیح و تفصیل به او ثابت کرد.
اما این به معنای این نیست که نیازی به این دانش آموختگان در کشور وجود ندارد. چه کسی می تواند نیاز کشوری چون ایران -که بخش اعظمی از برجستگی اش در منطقه به علت اتخاد رویکردهای ایدئولوژیکی چون استکبارستیزی، زیر بار نرفتن قدرت سروری کدخداهای جهان و حاکمیت دینی است – را به نظریه پردازادن علوم سیاسی،اجتماعی و الهیات رد کند؟ چه کسی می تواند نیاز کشور به مدیران اقتصادی توانمند، برای حل مشکلات اقتصادی را انکار کند؟ کدام عضو جامعه است که افزایش طلاق، بالارفتن سن ازدواج، افزایش آمار رفتارهای خشونت آمیز چون قتل های خانوادگی و درگیریهای خیابانی و تزلزل در ارزش های دینی و فرهنگی مسلط جامعه چون حجاب، وفاداری، احترام به والدین و.. را حس نکرده باشد و کیست که نداندحل این مسائل اقتصاددان، جامعه شناس، متاله، مورخ و... می خواهد نه پزشک و مهندس!
چه وسیله ایی به اندازه «هنر» می تواند در دنیای امروز مبلغ و معرف مکتب اصیل اسلامی و ایرانی در جهان باشد؟ مگر غیر از این است که بخش قابل توجهی از سیطره ارزش های غربی در جهان تنها به وسیله گسترش هنر غربی محقق شده است. به کمک، هالیود، موسیقی پاپ، طراحان لباس و به کمک هنرمندان و طراحانی که تا انتخاب نوع مبلمان و چینش آپارتمان کوچک مان در ما رسوخ کرده اند. برای اثبات نیاز به هنرمندان و معماران آشنا به هنر «ایرانی -اسلامی» همین بس که ما در نوع ساختمان سازی مان در نوع چینش و انتخاب وسایل خانه مان به داشته های اصیل هنر خود فکر هم نمی کنیم.
استفاده غرب از ظرفیت های هنر در اقتصاد و صنعت
روشن است که غرب توانسته است با میدان دادن به دانش آموختگان رشتههای غیرفنی خود چون؛ مدیران بازرگانی و صنعتی، فیلم سازان، طراحان لباس و معماران داخلی، سلیقه مردم جهان را به سمت محصولاتی که تولید می کند هدایت کند و در نتیجه مشتریان فراوانی برای بازار خود پیدا کند و سودهای کلان اقتصادی به جیب بزند . علاوه براین با هوشمندی در تقسیم کار جهانی تولید صنایع سنگین و پرزحمت را به دوش کشورهای تازه توسعه یافته و در حال توسعه بیاندازد و خود تولید محصولات کم زحمت تر و پر سود چون «برندهای لوکس» را به عهده بگیرد.
به همین خاطر است که مردم برای عطر، ساعت و عینک آفتابی شان به دنبال برندهای آمریکایی-اروپایی مثل «نایک» و «سواچ» و «پلیس» هستند و برای خرید وسیله های برقی کوچک مثل یخچال، تلویزیون و تلفن تا تجهیزات سنگین صنعتی از تولیدات ژاپنی و کره ایی استقبال می کنند.
چرا معطلیم؟
حال که جامعه نیازش به دانش آموختگان این رشته ها برای حل مشکلات اقتصاد، فرهنگ، خانواده و سبک زندگی ..روشن است، حال که به کمک دانشجویان هنر و معماری و طراحان صنعتی می توان رقیب اندیشه و محصولات غربی و حافظ اندیشه و محصولات اسلامی در داخل و صادرکننده آن در جهان بود، چرا در صدر بیکارترین رشته ها درست فارغ التحصیلانی قرار دارند که از همه بیشتر به آنها نیاز است؟ چرا واحدهای درسی و منابع دانشگاهی در این رشته ها به گونه ایی تنظیم شده که هیچ ربط روشنی به وضع جامعه ما پیدا نمی کند؟
وقت آن رسیده است که دولت و سیاست گزاران کشور در کنار شروع رابطه صنعت و دانشگاه به فکر رابطه جامعه و دانشگاه هم باشند و برای ظرفیت های بی نظیر نهفته در این رشته ها برای حل «مشکلات داخلی» و «پیشبرد اهداف بلند ایرانی-اسلامی» در جهان برنامه ریزی کنند.
امروز اگر دست «دشمن» به خون اساتید و دانشجویانی چون شهید شهریاری، علی محمدی و احمدی روشن آلوده است و برای جذب دانش آموختگان فنی و پزشکی به خارج یا از میان برداشتن شان از هیچ تلاشی دریغ نمی کند یعنی ما درست حرکت کرده ایم و شاید اگر دشمن دیگر نگران دانشگاه الهیات و هنر و ..نیست یعنی آنقدری خوب عمل نشده است که خروجی های دانشگاه، دانش آموختگانی باشند، چون: شهید بهشتی، شهید مطهری و شهید مفتح!